خانه بلاگ صفحه 201

قسمت دوازدهم «عاشقانه» با گلزار و سارا آمد+عکس

عاشقانه(12)

نمایش خانگی: قسمت دوازدهم سریال خانگی «عاشقانه» از طریق هنرنمای پارسیان به شبکه خانگی آمد.

به گزارش سایت خبری-تحلیلی نمایش خانگی، قسمت دوازدهم این سریال با تصویر روی جلدی که گلزار را در مرکز و هومن سیدی و سارا رسول زاده را در کنار وی نشان میدهد عرضه شده است.

«عاشقانه» که با نام مهدی گلستانه به عنوان تهیه کننده تولید شد و به شبکه خانگی آمد از قسمت ششم به بعد نام هومن کبیری را هم به عنوان تهیه کننده کنار نام گلستانه دیده است.

در قسمت دوازدهم «عاشقانه» در کنار مایه های ملودرام مایه های معمایی هم گنجانده شده است.

عاشقانه(12)
عاشقانه(12)

مدیری و این همه زیگزاگ؟؟!⇐کارگردان «قهوه تلخ» دقیقا به دنبال چیست؟

مهران مدیری

نمایش خانگی: مهران مدیری را بعد از سیامک انصاری و سریال ناکام «فضانوردان» باید نخستین کارگردانی دانست که به طور جدی به عرضه سریالش از شبکه خانگی پرداخت.

به گزارش سایت خبری-تحلیلی «نمایش خانگی» ایجاد مشکل میان تهیه کنندگان «قهوه تلخ» و مدیران تلویزیون موجب شد این سریال سر از شبکه خانگی درآورد و با پخش «گلرنگ رسانه» استارت تولید و توزیع سراسری سریال در شبکه خانگی به شیوه ای نوین رقم بخورد.

نیمه تمام ماندن «قهوه تلخ» با تولید دو سریال «ویلای من» و «شوخی کردم» به کارگردانی مدیری و باز هم با حمایت «گلرنگ رسانه» امتداد یافت اما هیچ کدام از این سریالها هم چنان که باید در جلب مخاطب موفق نبودند شاید به دلیل نداشتن یک سرپرست نویسندگان قدر مانند پیمان قاسم خانی که پیشتر به دلیل پاره ای مشکلات مالی قید همکاری با وی را زده بود.

مدیری بعد از این دو سریال سریالی دیگر به نام «عطسه» را این بار با پخش «هنراول» و همراهی «سینما24» به شبکه خانگی ارائه داد؛ استقبال از «عطسه» حتی به اندازه نیمی از «شوخی کردم» هم نبود و در نهایت موجب شد مدیری دیگر نتواند مجال کار در شبکه خانگی را پیدا کرده و به ناچار به کار در تلویزیون روی آورد.

در تلویزیون هیچ گاه اطلاعات دقیقی از آمار مخاطبان سریالها و برنامه های مختلف وجود ندارد و برای همین کسی نمیداند که مثلا «درحاشیه» به لحاظ اقبال مخاطبان از آثار قبلی خود مدیری و مثلا «مرد هزارچهره» موفقتر است یا نه اما به هر حال این مجموعه و بعدتر برنامه گفتگومحور و البته کم هزینه «دورهمی»، باعث احیای مدیری شد و او توانست اولین فیلم سینمایی خود «ساعت 5 عصر» را هم بسازد.

هم «دورهمی» و هم فیلم «ساعت 5 عصر» حمایت مالی «اول مارکت» از سامانه های وابسته به همراه اول شرکت مخابرات ایران را همراه داشته اند و این معنایی ندارد جز دستمزد مالی خوبی که مدیری برای این کارها گرفته است.

پرسش اینجاست که چرا این آبشخور مالی خوب زمینه ای نشده برای ایجاد نوآوری در برنامه سازی مدیری و او بسنده کرده به پیمودن همان سیکلی که چندین ماه است در این برنامه پیموده و در مقابل کوشیده با آلودگی در اظهارنظرات سیاسی برای خود مخاطب جلب کند.

اگر به حواشی «دورهمی» دقت کنیم می بینیم که اغلب زمانی این برنامه در کانون توجه قرار گرفته که مدیری با طعنه و گلایه به انتقاد از دولت روحانی روی آورده است!!!

اینکه این انتقادات ریشه در کجا دارد مشخص نیست و اینکه آیا این خواسته حامی مالی برنامه یعنی «اول مارکت» بوده که مدیری به این انتقادات بپردازد هم مشخص نیست اما ماجرا وقتی پرسش برانگیز می شود که مدیری مدتی بعد از آن همه انتقاد به ناگاه در دیداری خصوصی با محمدباقر نوبخت رییس سازمان برنامه و بودجه حاضر می شود و یک روز بعدش هم مهمان مراسم افطاری وی می گردد.

این را بگذارید کنار «ساعت 5 عصر» که گفته می شود مضمون آن بی ربط با انتخابات88 نیست و برخی از حواشی انتخاباتی آن سال را به جوزدگی ایرانیان نسبت داده تا جایی که برخی آن را شبیه دانسته اند به «قلاده های طلا»!!!

در این شرایط واقعا تشخیص اینکه کارگردان «قهوه تلخ» به دنبال چیست مشکل شده است.

او در ابتدای دولت روحانی هم میزبان محمدجواد ظریف در پشت صحنه «دورهمی» بود و در نزدیکی انتخابات96 تا توانست روحانی را نقد کرد و حالا مدتی بعد از انتخابات  از محفل صمیمانه یکی از نزدیکترین نیروهای روحانی سربرآورده! این همه زیگزاگ رفتن و درپیش نگرفتن یک خط مشی واحد از کجا نشأت گرفته؟؟؟

چرا قسمت یازدهم «عاشقانه» داد مخاطبان را درآورد؟

عاشقانه

نمایش خانگی: یک روز بعد از عرضه قسمت یازدهم سریال «عاشقانه» بی‌منطق بودن اتفاقها، دم دستی بودن حوادث و گاف های مختلف باعث شد که صفحه اینستاگرام منوچهر هادی به محل اعتراض مخاطبان این سریال تبدیل شود و این کارگردان را وادار کند تا برای این همه اعتراض، به فکر پاسخ مناسب بیفتد.

به گزارش سایت خبری-تحلیلی «نمایش خانگی» و به نقل از «هفت صبح» ماجرا از این قرار بود که بعد از کشته شدن گیسو توسط پگاه در قسمت دهم، سهیل به خانه گیسو میرود و با جنازه او روبه‌رو می‌شود. او از ترس آنجا را ترک می‌کند. در خانه مدام کابوس می‌بیند. برای همین برمیگردد.

با دیدن ساعت پگاه در خانه گیسو متوجه می‌شود که قاتل اوست. بعد هم جنازه را لای یک پتو می‌پیچد، تمام آثار قتل را پاک می‌کند و از طبقه هفتم او را پایین می‌اورد و داخل صندوق عقب ماشین می‌اندازد. در پاسخ به سوال سرایدار که از او می‌پرسد چرا سوار ماشین گیسو شده می‌گوید که برادرش است و او هم خیلی راحت می‌پذیرد و … سهیل جنازه گیسو را می‌برد بیرون شهر ول میکند و اثر انگشتش را از روی ماشین پاک می‌کند و می‌رود.

معترضان چه می‌گویند؟
مخاطبان معترض در کامنت هایشان نوشته‌اند که منوچهر هادی با ردیف کردن یک سری اتفاق بی‌منطق، به شعور آنها توهین کرده. اکثر انتقادها درباره قتل گیسو و حمل جنازه توسط سهیل است. معترضان نوشته‌اند براساس اطلاعاتی که سریال از ابتدا درباره شخصیت سهیل به آنها داده، طبیعتا چنین آدم ساده و احساساتی نمی‌تواند مثل یک قاتل جنایتکار رفتار کند و یک جنازه را تا این حد بیرحمانه با خودش تا بیرون شهر ببرد و رها کند.

مسئله دیگر اینکه  که براساس کدام منطق یک آدم می‌تواند یک جنازه را رای پتو بپیچد و از طبقه هفتم یک مجتمع بزرگ تا پارکینگ ببرد بدون اینکه دوربین حرکاتش را ثبت کند یا کسی او را میان راه ببیند؟ یک سری دیگر نسبت به شیوه ورود رضا به داخل خانه گیسو اعتراض کرده‌ و نوشته‌اند شخصتی با ویژگی‌های رضا چطور میتواند مثل یک دزد انقدر راحت در خانه را با کند؟ یا اصلا در یک آپارتمان مدل بالا در یک مجتمع بزرگ با آن همه قفل و لوازم امنیتی مگر میشود با یک میله باز شود؟

قابل حدس بودن پایان
مشکل بخش مهمی از مخاطبان که به صورت اعتراض در کامنتهای اینستاگرام منوچهر هادی منتشر شده این است که سریال به هیچ وجه غافلگیر کننده نیست. همه ازهمین الان حدس زده‌اند که قتل تقصیر پگاه نیست و درست بعد از خروج پگاه از خانه گیسو، همسر سابقش مجددا وارد خانه شده و از شرایط استفاده کرده و او را به قتل رسانده.

مخاطبان حتی حدس زده‌اند که سهیل بعد از اینکه متوجه می‌شود قاتل پگاه است، قتل را به گردن می‌گیرد و درست زمانی که قرار است اعدام شود، سر و کله همسر سابق گیسو پیدا می‌شود و … یک عده هم حدس زده‌اند که گیسو نمرده و حتما در همان خرابه‌ها به هوش می‌اید، برمیگردد و قصه تغییر می‌کند. البته این حدس مخالفان زیادی دارد.مخالفان میگویند که حتی اگر گیسو همان موقع هم نمرده باشد باز هم با ضربه‌هایی که سهیل در راه پله ها به سرش وارد کرده حتما ضربه مغزی شده. چند نفر هم نوشته‌اند که اگر گیسو نمرده باشد واقعا باید به منطق سریال شک کرد.

ضعف فیلمنامه و استفاده بیجا از ستاره‌ها
انتقادها صرفا به قسمت یازدهم محدود نشد و پای مسائل دیگری هم در کامنت‌ها به میان آمده. بخش مهمی از مخاطبان نسبت به طولانی شدن بی‌دلیل قصه اعتراض کردند و نوشتند که بعد از گذشت این همه قسمت، هنوز نمی‌دانند سریال قرار است چه حرفی برای گفتن داشته باشد. ک نفر نوشته:«میگن سریال 15 قسمتیه. الان یازده قسمت گذشته هنوز داستان راه اصلیشو پیدا نکرده. معلوم نیست چه خطی داشته و کلا داستان خاصی نداشت.

بعدش فقط چهار قسمت مونده هنوز نمی‌دویم قضیه چیه.» بعضی‌ها نوشته اند که در یک سریال حداقل باید در هر قسمت سه تا سکانس جذاب و مهم وجود داشته باشد اما در عاشقانه چنین چیزی وجود ندارد و مدام با خواب و خیال و کلیپ موسیقی، همه چز کش می‌آید. بعضی‌ها به نبود انسجام در فیلمنامه اعتراض کرده و نوشته‌اند که اتفاقات سریال کاملا دور از واقعیت هستند. هنوز گره دزدیده شدن گیسو باز نشده یک گره دیگر بسته می‌شود و همه چیز مدام کش پیدا م‌کند تا وقت مخاطبان تلف شود.

سانسورها
بخشی از اعتراضها به سانسورهای موجود در سریال برمیگردد. از قسمت دوم به بعد یک مرتبه حجاب زنان دستخوش تغییر شد و به ناشیانه‌ترین حالت ممکن سعی کردند که موهای آنها را بپوشانند. درست است که منوچهر هادی بارها راجع به سانسورهای عجیب در سریالش ابراز ناراحتی و تاسف کرد اما مخاطبان کماکان از این ماجرا ناراحتند و همه را از چشم کارگردان می‌ببینند.  خیلی‌ها نوشته‌اند که متوجه حساسیت‌های وزارت ارشاد و اعمال این سانسورها از سوی آنها هستند اما انتظار داشتند که منوچهرهادی خط قرمزها را بشناسد و یک مقدار بیشتر مراعات کند یا وقتی متوجه حساسیت‌ها شد از یک جایی به بعد جلوی این مسئله را در حین ضبط سریال میگرفت.

بعضی‌ها نوشته‌اند که اصلاح روسری خانم‌ها به شدت اعصابشان را بهم ریخته. بعضی‌های دیگر اعتراض کرده‌اند که منوچهر هادی که از ممیزی‌ها و سانسورها اطلاع دارد اصلا نباید دست روی این سناریو می‌گذاشته یا حالا که قرار بر اصلاح حجاب‌ها بوده باید سعی میکرده تا این اصلاحات به بهتررین شکل ممکن انجام دهد تا مخاطبان از تماشای این حجم شلختگی خسته نشوند.

پاسخ کارگردان
منوچهر هادی بعد از مواجه شدن با این حجم اعتراض نسبت به قسمت یازدهم سریالش پستی منتشر کرد و در آن به بعضی از اعتراضها جواب داد. او درباره ایرادهایی که به محتوای قسمت یازدهم گرفته شد، فقط نوشت که اگر معترضان تا پایان سریال صبر کنند و متوجه قضاوت زودهنگام خودشان می‌شوند. او الان نمی‌تواند پاسخی به آنها بدهد چون قصه لو می‌رود. بعد هم ماجرا را به سمت و سوی سخت بودن شرایط تولید برد و نوشت که پروژه در سختترین شرایط تولید به لحاظ مالی و مدیریتی ساخته شده و آنها با مشکلات مالی که گریبان پروژه را گرفته بود توانسته‌اند کار را پیش ببرند.

او مجددا نوشته که سانسورها واقعا به کیفت کار آنها لطمه وارد کرده. در بخش دیگری از صحبتهایش به اختلافات شدید تهیه کننده اول سریال با یکی از سرمایه‌گذاران اشاره کرده و نوشته که هنوز هم مشکلات حل نشده و نهایتا توضیح داده که برای فضل دوم سریال حاضر به همکاری نیست چون اختلافات ادامه دارد و هیچ مدیریتی وجود ندارد.

قسمت اول «شهرزاد2» رسید+عکس+تیزر+آهنگ چاوشی

شهرزاد2

نمایش خانگی: بالاخره و بعد از مدتها حاشیه و کلی حرف و حدیث که به هنگام پیش تولید و سپس حین تولید فصل دوم «شهرزاد» پیش آمده بود اولین قسمت از فصل دوم این مجموعه از طریق تصویرگسترپاسارگاد به شبکه خانگی آمد.

به گزارش سایت خبری-تحلیلی «نمایش خانگی» قسمت اول «شهرزاد2» از وصال شهرزاد و قباد دو عاشق دلخسته‌ای می‌گوید که مدتها از یکدیگر دور افتاده بودند.

بر روی جلد اولین قسمت «شهرزاد2» تصویری از ترانه علیدوستی و مصطفی زمانی آمده؛ در سفری که برای گذراندن ماه عسل به اصفهان داشته اند.

همزمان با انتشار نخستین قسمت «شهرزاد2» قطعه «ای دریغا» که محسن چاوشی برای این مجموعه ساخته هم رونمایی شد.

برای دیدن تیزر فصل دوم «شهرزاد» اینجا را ببینید.

 

برای شنیدن قطعه «دریغا» اینجا را کلیک کنید.

شهرزاد(2)-قسمت اول
شهرزاد(2)-قسمت اول

مصطفی زمانی گلایه‌هایش از تولیدکنندگان «شهرزاد» را شوخی دانست و طعنه ای هم نثار خبرنگاران کرد…

شهرزاد

نمایش خانگی: گفتگوی بلند مصطفی زمانی با روزنامه “اعتماد” به دلیل بولد شدن یک سری انتقادات موجود در آن که خطاب به تهیه کنندگان “شهرزاد” بیان شده بود در کانون توجه قرار گرفت.(اینجا را بخوانید)

زمانی در این گفتگو از دیر شروع شدن تولید “شهرزاد2” برای دیرتر دستمزد دادن گفت و البته به گلایه از تهیه کنندگان به ظاهر مودبی پرداخت که خیلی سعی می کنند ادای هنرمندان را درآورند اما نمی توانند.

بازتاب این گفته های آمیخته در دل یک گفتگوی تفصیلی آن قدر بود که زمانی مجبور به واکنش شد.

زمانی که درون گفتگویی جدی جملات بالا را بیان کرده با “شوخی” دانستن گفته هایش در صفحه اجتماعیش نوشت:  يك روز قبل از پخش سريال، حرف هاي قديمي در يك مصاحبه را دوستان خبرنگار لطف كرده و تيتراول سريال ما كردند در سريالي كه هم اكنون در سر صحنه ان هستم.

وی ادامه داد: آیا نيت غير اين است كه من را در مقابل همكارانم قرار دهند؟؟ به نظر با همه احترامي كه براي خبرنگاران قائلم، انتشار اين خبر را در اين مقطع چيزي جز عقب افتادگي برخي از اين عزيزان نمي دانم و اميدواربودم اخلاق حرفه ای را رعايت كرده و مصاحبه را با تاييد بنده چاپ مي كردند كه از ابتدا قرار بر اين بود،نه آن كه چند شوخي وسط مصاحبه را تيتر يك كنيد. تا چند روزي هم شما خوش باشيد.

فیلم تلخ مهناز افشار با اصلاح پوستر به شبکه خانگی آمد+عکس

خانه ای در خیابان چهل و یکم

نمایش خانگی: فیلم «خانه ای در خیابان چهل و یکم»حمیدرضا قربانی از طریق موسسه هنرهای تصویری سوره به شبکه خانگی آمد.

به گزارش سایت خبری-تحلیلی «نمایش خانگی» این فیلم که درونمایه ای تلخ دارد از حضور مهناز افشار به عنوان بازیگر اصلی سود می برد و در کنار وی نیز علی مصفا، سهیلا رضوی، سارا بهرامی و آرش مجیدی ایفای نقش میکنند.

پیشتر برای مفرح جلوه دادن این فیلم پوسترهای «به زودی»اش با فضایی شوخ و شنگ و کاملا بی ربط به محصول توزیع شده بود اما انتقادات رسانه ها موجب شده که روی جلد نسخه عرضه فیلم کاملا منطبق با فضای آرام و تلخ فیلم طراحی شود.

«خانه ای در خیابان چهل و یکم» ماجرای درگیری دو برادر و سپس قتل یکی از آنها به دست دیگری را روایت میکند؛ قتلی که در ابتدای فیلم رخ میدهد و صدور حکم قصاص برای برادر دیگر است که گره افکنی می کند…

پوسترهای «به زودی» «خانه ای در خیابان چهل و یکم»
پوستر «به زودی» «خانه ای در خیابان چهل و یکم»
خانه ای در خیابان چهل و یکم
پوستر عرضه «خانه ای در خیابان چهل و یکم»

بعد از تجربه ناکام تولید فیلم «شریعتی»⇐ حالا حسن فتحی «شهرزاد2» را به شریعتی تقدیم کرد

حسن فتحی شهرزاد

نمایش خانگی: حدودا شش سال قبل بود که حسن فتحی کارگردان سینما و تلویزیون تصمیم به تولید فیلمی مستند پیرامون زندگی و آثار علی شریعتی گرفت.

به گزارش سایت خبری-تحلیلی «نمایش خانگی» در آن زمان حسن فتحی به دنبال آن بود که در این مستند علاوه بر نمایش گوشه‌هایی از زندگی دکتر شریعتی در ایران و فرانسه، به بررسی آثار و اندیشه‌های سیاسی و اجتماعی او نیز بپردازد با این حال کار تولید آن مستند در حد حرف باقی ماند و به نتیجه نرسید.

حالا و در آستانه عرضه فصل دوم سریال «شهرزاد» حسن فتحی با نگارش متنی این محصول را به علی شریعتی تقدیم کرده است. فتحی نوشته است: قهرمانان زندگی هر یک از ما، اغلبشان در مقطع خاصی از زیستن ما الهام‌بخش ما بوده‌اند و پی عبور ما از آن مقطع، دیگر آن جلوه و جذابیت قبلی را نداشته‌اند؛ اما برای شخص من در میان تمام قهرمانان زندگیم، یک قهرمان هماره محبوب و ماندگار وجود دارد که تولد فکری و معنوی و اخلاقی و هنری خود را بیش از هر کسی، مدیون اندیشه و افکار متعالی او هستم. اکنون که چهلمین سالگرد عروج این بزرگمرد عرصه فرهنگ و اندیشه با شروع پخش فصل دوم سریال شهرزاد همزمان شده است، مایلم در مقام سازنده این اثر، سهم خود را تقدیم کنم به نام و یاد و روح بزرگ دکتر علی شریعتی.

اینکه ربط مضمون «شهرزاد2» با علی شریعتی چیست مشخص نیست و بعید است ارتباطی مستقیم میان این سریال با شریعتی وجود داشته باشد. مایه های عاشقانه و هرازگاه جنایی محوریت فصل دوم «شهرزاد» قرار گرفته است درست به مانند فصل اول.

در فصل اول هم در ابتدا شایعاتی طرح شد درباره ادای دین سریال به قیام مردم در 28 مرداد 32 و ماجرای ملی شدن صنعت نفت به رهبری محمد مصدق در حالی که داستان پردازی اصلی برمبنای مثلث عاشقانه ای می گذشت که میان فرهاد-شهرزاد-قباد وجود داشت.

حالا و در ابتدای انتشار فصل دوم نیز به جای ماجرای محمد مصدق این علی شریعتی است که محور حاشیه سازی قرار می گیرد بدون آن که سریال کمترین ربطی با وی داشته باشد!

مصطفی زمانی در گفتگویی تفصیلی بیان کرد⇐«شهرزاد» حالم را واقعا خوب كرد/عوامل «شهرزاد2» دیرتر کار را شروع کردند که دیرتر دستمزد دهند!/بازی در نقش «فرهاد» مانند رانندگی در جاده کفی تهران-قم بود/بعد از «شهرزاد» همه پیشنهادات عاشقانه شد/بدم نمي‌آيد نقش يك زن را بازي كنم اما حوصله جهانی شدن را ندارم/به غير از بهروز وثوقي و ليلا حاتمي، بازيگري نديدم كه بتواند با قدرت بازي كند/پروژه «شهرزاد» چند بار عقب افتاد و من از جايي به بعد خسته شدم؛ با اينكه گروه تهيه و توليد هميشه خيلي بزرگ‌منشانه مصاحبه مي‌كنند ولي درصد كمي از تهيه‌كننده‌ها هنرمندند!/شهاب حسینی بازی در نقش «فرهاد» را قبول نکرد چون میگفت در «مدار صفر درجه» این نقش را بازی کرده!

شهرزاد2

نمایش خانگی: مصطفی زمانی که با سریال «یوسف پیامبر»فرج الله سلحشور به جامعه بازیگری معرفی شد با سریال خانگی «شهرزاد» در کانون توجه قرار گرفت.

به گزارش سایت خبری-تحلیلی «نمایش خانگی» البته که زمانی قبل و بعد از «شهرزاد» هم تجربه ایفای نقش در سینما را داشت اما هیچ کدام از آثارش به اندازه کاراکتر «فرهاد» سریال «شهرزاد» دیده نشدند و برای همین است که بسیاری «شهرزاد» را نوعی احیای بعد از «یوسف پیامبر» برای زمانی می دانند.

مصطفی زمانی که این روزها یک درام ماجراجویانه به نام «تیک آف» را روی پرده دارد در گفتگویی که به بهانه این فیلم با «اعتماد» داشته درباره حضور در «شهرزاد» و جایگاه این سریال در کارنامه اش سخن گفته است.

زمانی کوشیده جانب اعتدال را رعایت کند و برای همین هم درباره وجوه مثبت «شهرزاد» سخن گفته و هم پیرامون برخی رفتارهای غیرحرفه ای تیم تولید سریال.

بخشهای خواندنی گفتگوی مصطفی زمانی را بخوانید:

بعد از «یوسف» شبیه دختری بودم که تازه وارد اجتماع شده

اگر بخواهم صادقانه بگويم، من بعد از سريال يوسف پيامبر وضعيتم شبيه دختري بود كه تازه وارد اجتماع مي‌شود و از اين حضور مي‌ترسد، بازيگري براي من اينگونه آغاز شد. من بايد از موقعيتم مراقبت مي‌كردم درست مثل همان دختري كه نبايد به هر مردي اعتماد كند! به همين خاطر در سه، چهار فيلم اولم يعني «آل» بهرام بهراميان، «بدرود بغداد» مهدي نادري، «كيفر» حسن فتحي و «قصه پريا» فريدون جيراني صاحب‌سبك بودم.

خوشبختانه سريال «شهرزاد» حالم را واقعا خوب كرد. زماني كه سر فيلم «تيك‌آف» رفتم هنوز «شهرزاد» پخش نشده بود و من آنقدر از اين سريال سر صحنه حرف مي‌زدم كه همه كنجكاو شده بودند و مي‌گفتند داستان اين «شهرزاد» چيست كه آنقدر از آن حرف مي‌زني! خودم هم برايم جالب بود كه چرا آنقدر از اين سريال فكت مي‌آورم! اما وقتي «شهرزاد» پخش شد فهميدم واقعا فكت آوردن هم دارد.

در «شهرزاد» دیده شدم

من خودم مي‌دانستم در سينما مي‌خواهم چه كنم اما مشكلم ديده شدن است. مثلا در فيلم «بدرود بغداد» چقدر ديده شدم؟ اصلا چند نفر اين فيلم را ديدند؟ يا «كيفر» و «آل» كه به نظرم فيلم پيشرويي بود و بهراميان واقعا اثر قابل توجهي ساخته بود. هيچ‌كدام از اين فيلم‌ها آنطور كه بايد ديده نشدند و در ادامه من دچار معضل ديده شدن شدم. اما در «شهرزاد» كنار همه آن چيزهايي كه مي‌خواستم به دست بياورم، ديده شدن را هم پيدا كردم. اتفاقي كه شما مي‌گوييد در سينما بايد بيفتد به نظرم در فيلم‌هايي شبيه «تيك‌آف» و نقش‌هايي كه انتخاب آنها ريسك دارد، مي‌افتد. اساسا اعتقاد دارم در سينماي ما به غير از آقاي بهروز وثوقي و خانم ليلا حاتمي در حال حاضر، بازيگري نديدم كه بتواند با قدرت بازي كند. توجه كنيد كه با قدرت بازي كردن با اجراي صرف نقش، متفاوت است. آقاي پرويز پرستويي هم در فيلم‌هاي ابراهيم حاتمي‌كيا اجراي قدرتمندي از نقش دارد. اما به نظرم اجراي باقدرت در سينما كمبودي است كه نسل ما درگير آن است. اجراها خوب است اما كمال ندارد و بي‌عيب و نقص نيست. بازيگراني كه بهترين آثارشان را در دهه ٩٠ خلق كردند، بيشتر دچار توهم بازيگري شده‌اند و به نظرم دهه‌هاي گذشته اتفاق بهتري در دنياي بازيگري ما مي‌افتاد.

در صورتي كه خوب بازي كني، بدون فكر كردن ستاره شدن رقم خواهد خورد. همين «شهرزاد» را ببينيد. ما احساس كرديم محصول خوبي در اين سريال ارايه داديم، كاري كه جامعه هم از آن استقبال كرد. اما جامعه يكدفعه ما را بت كرد. كاري ندارم بقيه آدم‌ها با اين ميزان استقبال و فالوئر چه كردند اما من همه را يكباره كنار گذاشتم چون خودت بايد بداني اين كار آنقدري نيست كه از آن بت فرهنگي بسازند. اين سريال هرچه هست براي دوره خودمان است. يك جمله‌اي مي‌خواهم نقل قول كنم از يكي از دوستانم كه شايد چندان خوشايند نباشد، او مي‌گفت قهرمان‌هاي‌مان خيلي كوتوله شدند. يعني ما قهرمان‌هايي از جنس آدم‌هاي معمولي مي‌خواهيم و اين تضاد به نظرم واقعا عجيب است.

گلایه ها از «شهرزاد»

پروژه «شهرزاد» چند بار عقب افتاد و من از جايي به بعد خسته شدم. با اينكه گروه تهيه و توليد هميشه خيلي بزرگ‌منشانه مصاحبه مي‌كنند ولي همه‌شان تقريبا شبيه هم هستند، حتي در مسووليت‌پذيري‌شان! وعده‌هاي همه‌شان از جنس هم است و خيلي‌هاي‌شان هنرمند نيستند. درصد كمي از تهيه‌كننده‌ها هنرمندند. البته خيلي دل‌شان مي‌خواهد اداي هنرمندها را دربياورند البته نمي‌دانند اين ادا درآوردن هم خودش يك هنر است كه آنها اين هنر را هم ندارند. مي‌گويند اداي مرد درآوردن هم هنر مي‌خواهد!

بگذريم! ما ديديم كه عوامل تهيه و توليد «شهرزاد» خيلي دوست دارند ديرتر پروژه را شروع كنند كه دستمزدها را ديرتر بدهند براي همين من براي بازي در فيلم «سارا و آيدا» مازيار ميري قرارداد بستم. دو روز اين كار با سريال «شهرزاد» تداخل پيدا كرد.

نقشم در «شهرزاد» بیش از حد تخت بود

هنوز هم اميدوارم{فصل دوم «شهرزاد» مانند فصل اول مورد توجه قرار گیرد} وقتي «شهرزاد» كار شد من مدام احساس مي‌كردم شخصيت فرهاد يك چيزيش هست و يك چيزي كم دارد. بي‌تعارف بگويم اين نقش با وجود تمام زحمت‌هاي آقاي فتحي نقش تختي است. درآوردن چنين نقشي واقعا سخت است. يك جايي مخاطب حرصش درمي‌آيد كه چرا فرهاد كاري نمي‌كند. من قرار بود از اول قباد را بازي كنم اما شهاب كه فيلمنامه را خوانده بود بدون اينكه بداند قرار است من قباد را بازي كنم، گفته بود من فقط قباد را بازي مي‌كنم. به من گفتند و قبول كردم اگر شهاب مي‌آيد او اين نقش را بازي كند. گاهي وقت‌ها به اين مساله فكر مي‌كنم شايد من بايد براي بازي كردن نقش قباد ايستادگي مي‌كردم! چون بازي كردن نقش فرهاد خيلي برايم دردسر شد و هيچ كس اين را نديد كه من يك نقش تخت را بازي كردم. مثل اينكه شما ماشيني داري و مي‌تواني با آن به صورت مارپيچ رانندگي كني اما نه در جاده كفي مثل قم- كاشان. نمي‌توانستم با فرهاد راه كج بروم.

شهاب حسینی بازی در نقش «فرهاد» را قبول نکرد چون میگفت در «مدار صفر درجه» این نقش را بازی کرده!

{شهاب حسینی بازی در نقش فرهاد را قبول نکرد} البته شهاب نمي‌دانست اين نقش به من پيشنهاد شده اما گفت من نقش فرهاد را در «مدار صفر درجه» بازي كردم. وقتي فهميدم شهاب مي‌خواهد قباد را بازي كند، از قانوني پيروي كردم كه به نظرم درست بود. آن قانون اين بود كه آدم نبايد فيلمنامه خوب و كار كردن با كارگردان خوب را از دست بدهد و در اين صورت است كه مهم نيست نقش چه چيزي است. اما در ادامه اين چالش به وجود آمد كه كاراكتري به اسم شهرزاد در چالش ميان اين دو شخصيت كجا قرار مي‌گيرد؟! از آنجايي كه ترانه عليدوستي و شهاب حسيني زوج سينمايي هم هستند، به چشم و مغز خيلي‌ها كنار هم قرار گرفتن اين دو بهتر است و اين كار را براي من سخت‌تر كرد. اين چالش برايم خيلي جذاب بود كه آيا اين تصميم به من لذت داد؟ يا وقتي برمي‌گردي حاضري اين راه را بروي؟

احساس مي‌كنم در سري اول «شهرزاد» بار ديگر همين فضا و شرايط را انتخاب مي‌كردم، يعني حاضرم برگردم و باز هم نقش فرهاد را بازي كنم. مهم جايي است كه ما براي آن مي‌جنگيم و در ادامه مردن يا زنده ماندن خيلي اهميت ندارد. اما حوزه اين سريال با فرهاد، قباد، شهرزاد، بزرگ آقا و حسن فتحي حوزه وسيعي شد كه از اين جمع به من خيلي چيزها رسيد و حتما از من هم به اين جمع چيزهايي رسيده است. بخش ديگر چالش نقش فرهاد اين بود كه فرهاد و قباد در واقع يك شخصيت هستند. فكر نمي‌كنم كسي به اين بخش توجه كرده باشد. فرهاد براي شهرزاد گريه مي‌كرد اما قباد براي او دعوا به راه مي‌انداخت. اين دو يك نفرند و از آنجايي كه انسان في‌ذاته از رخوت خودش خسته مي‌شود، دوست دارد كاستي‌هايش را در ديگري ببيند. دليل اينكه آدم‌ها دوست دارند عصيان را تماشا كنند همين است. همه ما بالاخره از رخوت خودمان خسته مي‌شويم. فرهاد و قباد هم كاستي‌هاي‌شان را در هم مي‌ديدند.

انبوه پیشنهادات عاشقانه بعد از سريال «شهرزاد»

{درباره پیشنهادات بعد از دیده شدن «شهرزاد»} همه‌اش عاشقانه بود. از قبل بهتر شد اما بي‌تعارف بگويم هيچ اتفاق ويژه‌اي در سينما نمي‌افتد. هر چقدر تلاش مي‌كني نتيجه‌‌اش اين است كه بي‌انگيزه‌تر مي‌شوي! سينما همان جايي است كه هر چه بيشتر دل به دلش مي‌دهي، حال ويژه‌اي به تو نمي‌دهد! من ديگر نمي‌دانم بايد چه كار كنم؟! سر فيلم «تيك‌آف» رفتم بوشهر آن هم با دستمزدي كمتر از نخستين فيلم سينمايي‌ام و ٤٠ روز كار كردم. ديگر نمي‌دانم كجا بايد بروم! در چنين شرايطي فقط مي‌ماند فيلمسازان اولي كه محصول جرياني به اسم اتفاق هستند كه اگر سر راهت قرار بگيرند، ممكن است اتفاقي برايت بيفتد يا فيلمسازاني كه هر چند سال يك بار فقط فيلم مي‌سازند.

در اين موقعيت هم بايد اميدوار باشي كه اين فيلمسازان در دوران ثبات فيلم بسازند. البته جهان همه‌چيز ما را بي‌ثبات كرده است. تكنولوژي هم همين كار را با ما كرده است. ما پيش از اين از خيلي چيزهاي بزرگ و كوچك لذت مي‌برديم، اما حالا هيچ چيز راضي‌مان نمي‌كند. اين اتفاق در سينما هم افتاده است.

بدم نمي‌آيد نقش يك زن را بازي كنم اما حوصله جهانی شدن را ندارم

{درباره حضور به عنوان بازیگر در حیطه بین الملل} حقيقت اين است كه مشت نمونه خروار است. من در شهرستان بزرگ شدم و زندگي كردم. در همان شهرستان خيلي ايده‌آل‌ها براي زندگي كردن بود، اما من به ادامه زندگي در آن شهر خيلي فكر نمي‌كردم. باز هم اين را تاكيد مي‌كنم به‌شدت آدم معمولي‌اي هستم و در خلوت خودم هم روالم همين است. اما دري كه سينما به رويم باز كرده اين است كه مي‌توانم يكي از آدم‌هايي باشم كه خودم مي‌دانم نيستم! مثلا من مي‌توانم واقعا براي شما فرهاد باشم اما خود واقعي‌ام با فرهاد زمين تا آسمان فرق مي‌كند. اصلا حوصله‌اش را هم ندارم اما بدم نمي‌آيد گاهي فرهاد باشم و همين مساله هم سينما و تصوير را برايم جذاب كرده است. مثلا بدم نمي‌آيد نقش يك زن را بازي كنم. در مورد جهاني شدن هم همين گونه است، بدم نمي‌آيد جهاني شوم و شايد براي مقطعي بتوانم چنين نقشي را بازي كنم، اما حوصله ندارم مدام به اين مساله فكر كنم. قرار نيست ما دوباره متولد شويم كه بخواهيم اساس خيلي چيزها را از ابتدا بچينيم. منظورم اين است حوصله آرزو كردن ندارم اما اگر پيش بيايد از آن استقبال مي‌كنم.

 

تسهیلات ویژه «شهرزاد2» برای ایرانیان خارج از کشور

شهرزاد2

نمایش خانگی: در آستانه عرضه اولین قسمت از فصل دوم «شهرزاد» و در حالی که سامانه «لوتوس پلی» برای عرضه آنلاین اثر به مخاطبان داخلی طراحی شده است برای مخاطبان خارجی تسهیلات ویژه ای جهت تماشای سریال فراهم آمده است.

به گزارش سایت خبری-تحلیلی «نمایش خانگی» پیشتر از عرضه «شهرزاد2» در نتفلیکس برای راحتی دسترسی مخاطبان خارجی صحبت شده بود و حالا یک امکان جدید هم برای مخاطبان خارج از کشور فراهم شده است.

این امکان عبارتست از  تماشای آنلاین و دانلود قانونی فصل دوم «شهرزاد» از طریق سایت رسمی مجموعه. برای ورود به این سایت اینجا را کلیک کنید.

علاقمندان خارج از کشور می‌توانند با پرداخت هزینه ماهیانه 5 دلار از طریق کارت‌های پرداخت بین‌المللی از این سرویس استفاده کنند. اگر درنظر بگیریم که قیمت بلیت سینماها در آمریکا زیر 8 دلار نیست هزینه تماشای 4 قسمت از «شهرزاد2» میتواند کمتر از یک بار سینما رفتن در آمریکا باشد.

قسمت اول از فصل دوم سریال «شهرزاد» به کارگردانی حسن فتحی، دوشنبه 29 خردادماه عرضه و منتشر می‌شود.

صدور پروانه نمایش خانگی برای محصول 7 سال قبل کارگردان «کیسه برنج»!!+صدور پروانه نمایش 3 قسمت دیگر از «عاشقانه»+صدور پروانه یک فیلم ارگانی+فهرست کامل 8 پروانه صادر شده

شبکه خانگی ویدیوکلوب

نمایش خانگی: شورای صدور پروانه نمایش خانگی با عرضه 8 عنوان محصول خانگی موافقت کرده که در میان آنها نام 3 قسمت از «عاشقانه» به چشم می خورد.

به گزارش سایت خبری-تحلیلی «نمایش خانگی» بر این اساس «عاشقانه» که تاکنون 11 قسمت آن به شبکه خانگی آمده است برای عرضه به شبکه خانگی تا قسمت 17 که گویا قسمت پایانی است، مشکلی ندارد و می تواند بدون تأخیر به شبکه خانگی بیاید.

فیلم «باد و مه» محمدعلی طالبی کارگردانی که بعد از گذشت بیشتر از سه دهه همچنان علاقمند است در فضای «کیسه برنج» فیلم بسازد دیگر محصولی است که پروانه خانگی آن صادر شد.

«باد و مه» هفت سال قبل ساخته شد و حضورش در جشنواره بیست و نهم هم چنان که باید توجهی برنینگیخت و دقیقا به همین دلیل فیلم نتوانست راهی به اکران پیدا کند و حالا بناست مستقیما به شبکه خانگی بیاید.

فیلم ارگانی «یتیم خانه ایران» دیگر فیلمی است که پروانه نمایش خانگی آن صادر شده است.

فهرست تمام پروانه نمایشهای صادرشده به شرح زیر است:

«آباجان» به تهيه كنندگي و کارگردانی هاتف علیمردانی

سریال «عاشقانه» (قسمت 14 تا 17) به تهيه كنندگي مشترک هومن کبیری / مهدی گلستانه و کارگردانی منوچهر هادی

«یتیم خانه ایران» به تهيه كنندگي محمدرضا تخت کشیان و کارگردانی ابوالقاسم طالبی

–«احتمال باران اسیدی» به تهيه كنندگي روح الله برادری و کارگردانی بهتاش صناعی ها

«باد و مه» به تهيه كنندگي ناصر دهقانی و کارگردانی محمد علی طالبی

«316» به تهيه كنندگي و کارگردانی پیمان حقانی

«آسه آسه قصه قصه (قسمت6)» به تهيه كنندگي علیرضا گلدیانی و کارگردانی مشترک علی فروتن/ حمید گلی

«خیالباف» به تهيه كنندگي احمد رضا یاری و کارگردانی فرامرز هادی.