خانه بلاگ صفحه 18

صدور پروانه برای کارگردان معمای شاه و بازیگر رگبار+صدور پنج پروانه دیگر

نمایش خانگی/رضا اورنگ: شورای صدور پروانه ساخت آثار غیرسینمایی با ساخت ۱ عنوان فیلم کوتاه داستانی و ۴ عنوان فیلم بلند داستانی و ۲ عنوان فیلم مستند غیرسینمایی موافقت کرد.

در میان پروانه های صادره نام محمدرضا ورزی کارگردان سریال معمای شاه دیده میشود که برای ساخت فیلم مستند #نگین_ارگ پروانه ساخت گرفته است.

سیروس حسن پور کارگردان سال‌های اخیر تلویزیون که در دوران کودکی سابقه بازی در فیلم‌هایی از بهرام بیضایی و ازجمله سفر، رگبار و چریکه تارا را داشته پروانه فیلم بلند ویدیویی #گل_و_گلوله را گرفته.

فهرست پروانه‌های صادره به شرح زیر است:

— فیلم‌ کوتاه داستانی‌ « آن سوی آسمان » به تهیه‌کنندگی، نویسندگی و کارگردانی سیامک چاردولی

— فیلم بلند داستانی «رقص زیر آب» به تهیه‌کنندگی و کارگردانی رضا حسن‌زاده و نویسندگی رضا حسن‌زاده و سامره اعلائی

–فیلم بلند داستانی « گل و گلوله » به تهیه‌کنندگی، کارگردانی و نویسندگی سیروس حسن‌پور

–فیلم بلند داستانی « ۶۰ ثانیه نور » به تهیه‌کنندگی و کارگردانی محسن کمالی دولت آبادی و نویسندگی بهروز باقری سجزی

— فیلم بلند داستانی « زن نامرئی » به تهیه‌کنندگی بابک برجسته ، کارگردانی و نویسندگی محسن منشی زاده

–فیلم مستند «شعر ممنوع » به تهیه‌کنندگی و نویسندگی و کارگردانی ناصر منصور افشار

— فیلم مستند بلند « نگین ارگ » به تهیه‌کنندگی داود سماواتی یار، کارگردانی و نویسندگی محمدرضا ورزی

اذعان تهیه‌کننده #صداتو به ایرادات این مسابقه

نمایش خانگی/شهاب کاظمی: سعی کردیم به برنامه منبع وفادار باشیم اما الان به این نتیجه رسیده‌ام که این طرح ایراداتی دارد و اگر بنا بر ادامه تولید برنامه باشد قطعاً تغییراتی ایجاد خواهیم کرد چرا که این طرح ایرادات جدی دارد.

حامد جوادزاده کارگردان و تهیه ‌کننده مسابقه #صداتو که از طریق فیلیمو عرضه میگردد با بیان مطلب فوق به ایلنا گفت: این برنامه بر اساس یک طرح کره‌ای ساخته شده و در واقع گروه رسانه‌ای سی جی این طرح را به کشورهای زیادی فروخته‌اند و هر کس هم بر اساس علاقه خودش آن را پیاده‌سازی کرده است. به نظر من زیباترین شکلی که این برنامه اجرا شده در شبکه فاکس آمریکاست که نامش «I Can See Your Voice» به معنای «من می‌تونم صداتو ببینم» و ما عنوان «صداتو» را هم از همین نام انتخاب کردیم.

وی ادامه داد: مهم‌ترین ایراد برنامه این است که اجراکننده خودش در جایزه هیچ نقشی ندارد یا کمک‌کننده‌ها هیچ نفع و ضرری از نظری که می‌دهند متوجهشان نمی‌شود در حالیکه اگر آن‌ها هم با نظرات اشتباهشان متضرر شوند یا نظر درست به نفعشان باشد هیجان مسابقه بالا می‌رود. در واقع کمک‌کننده اگر اصرار دارد که شرکت‌کننده با او هم‌نظر باشد در مجازات یا منفعت جایزه باید شریک باشد که البته توضیحاتی دارد که بحث را طولانی می‌کند اما در صورت ادامه داشتن این برنامه این تغییرات انجام خواهد شد. با تجربه‌ای که در ساخت «صداتو» داشتم به این نتیجه رسیدم که طرح اصلی «I Can See Your Voice» ایرادات جدی دارد.

او افزود: هنوز برای تغییر کمک‌کننده‌ها تصمیمی گرفته نشده و البته همچنان ساخت فصل بعدی به قطعیت نرسیده است. در انتخاب کمک‌کننده‌ها باید بگویم که ما گزینه‌های زیادی نداشتیم،‌ افراد باید خوش بیان، متخصص و باهوش باشند. این افراد باید بتوانند در لحظه واکنش نشان دهند چرا که خودشان نمی‌دانند با چه چیزی مواجه خواهند شد. در واقع ما قاعده و قانونی طراحی کرده‌ایم و بعد تصاویر را ضبط کرده‌ایم. باید افرادی که روی صندلی کمک‌کننده می‌نشینند افرادی با قدرت اجرای بالا باشند و به همین دلیل ما در انتخاب‌هایمان محدودیت داشتیم.

جوادزاده با اشاره به حواشی پیرامون انتخاب شرکت‌کنندگان گفت: دست ما آنقدر باز نبود که بتوانیم فراخوان دهیم و از همه آدم‌ها تست بگیریم. ما سعی کردیم از دوستان و اطرافیانمان بخواهیم کسانی که مایل به حضور در این برنامه هستند را با معیارهایی مثل ظاهر مناسب، خوش بیان، خوش برخورد و باهوش بودن به برنامه ما معرفی کنند. ما از 35 نفر تست گرفتیم و از بین این افراد 12 نفر را انتخاب کردیم. ما به دلایل محدودیت‌هایی که داشتیم از محیط نزدیک خودمان انتخاب کردیم و جایزه‌ای که داده می‌شود هم از بیت‌المال نیست. وظیفه من ساخت یک برنامه جذاب بود که فکر می‌کنم در ساخت چنین برنامه‌ای موفق بودم.

رسوخ به عقبه سلاطین پولشویی در #آمستردام؟

نمایش خانگی/هانیه مظفری: سریال آمستردام از تازه ترین سریال های شبکه خانگی است که سعی کرده در داستان پرشخصیت خود، روایتی ارائه دهد از زدوبندهای خلافکاران با پز عالی و جیب عالی.

آمستردام از نظر پرداخت تصویری، بسیار مشابه برخی سریال های لاکچری این سال‌هاست و انگاری می‌خواهد با کُدی مرسوم در ملودرام های پلتفرم ها، مخاطب را وارد سریال کند.

بعد از ورود اولیه است که کم کم تیپ های اقتصادی مهلک وارد سریال می‌شوند، افرادی غرق در پول هایی که نه از راه مشروع که اغلب ناشی از بیزنس هایی آلوده است. بیزنسمن هایی که برای شستشوی پولها در همه کاری وارد میشوند؛ از حراج تا ورزش و…

مسعود قراگوزلو کارگردان آمستردام هرچند قبلا هم تجربیات کارگردانی تعدادی فیلم ویدیویی داشته ولی آمستردام را باید اولین تجربه جدی او در برخورد با مخاطب عام دانست.

رایگان بودن محصولات پلتفرم تماشاخونه باعث شده سریال آمستردام از همین ابتدای کار در شمار سریال های پرمخاطب باشد و همین بالا بودن مخاطب قاعدتا، نقد و نظر را بابت کار بالا میبرد و در این بین به اندازه نظرات همراه، نظرات مخالف هم وجود دارد و کارگردان اگر قدری رندانه عمل کند باید این مخالفان را بیشتر دریابد.

آمستردام بابت گنگ بودن ابتدایی تا حدودی انتقادبرانگیز بوده ولی هرچه بیشتر گذشته، داستان بیشتر راه می افتد، خط و ربط آدم‌ها بیشتر معلوم می‌شود و پیچ و گردش رفتاری معنای بیشتری پیدا می‌کند و همین که ماجراهای تولید و قاچاق آمستردام روشن می‌شود ضرباهنگ بالاتر می‌رود.

بازی های آمستردام گاهی خیلی آرام و درونگرایی دارد مثل بازی مهدی سلطانی و گاهی خیلی اغراق زده نظیر مجتبی پیرزاده و این تنوع تیپیکال سریال احتمالا تمهیدی بوده برای آن که دایره مخاطبان بیشتر شود‌.

آمستردام اگر در آشکار گویی پیرامون عقبه سلاطین پولشویی بتواند با چفت و بست های منطق پذیر پیش رود خواهد توانست مخاطب خود را افزایش دهد…

رفرنسی برای ساخت سریال خداداد عزیزی!؟/گفتگوی خدیجه زمانیان با خداداد عزیزی درباره اولین و آخرین کتاب زندگینامه‌اش

نمایش خانگی/خدیجه زمانیان: کتاب «تو خداداد عزیزی هستی؛ پا به توپ از رضاییه تا ملبورن» نوشته جواد رستم زاده روزنامه نگار ورزشی به تازگی به چاپ سوم رسیده است؛ کتابی که می‌تواند رفرنس مناسب باشد برای تولید سریالی جذاب حول زندگی خداداد.

خدیجه زمانیان روزنامه نگار باسابقه به بهانه چاپ سوم این کتاب و سالروز تولد خداد عزیزی گفتگویی درباره این کتاب با راوی آن انجام داده که برای انتشار در اختیار مهر قرار گرفته است.

در ادامه مشروح این گفتگو را می‌خوانیم:

* چه شد پیشنهاد نوشتن زندگی‌نامه‌تان را پذیرفتید؟
من از اول خیلی راغب به این کار نبودم و پیشنهادهای زیادی هم برای نوشتن کتاب و ساخت فیلم و مستند داشتم اما تن ندادم تا اینکه جواد رستم‌زاده پیشنهاد نوشتن کتاب را مطرح کرد؛ رستم‌زاده را سالیان سال می‌شناسم. جز معدود خبرنگارهایی بود که در بدترین و بهترین شرایط همیشه با او گفتگو می‌کردم. وقتی او پیشنهاد کتاب را مطرح کرد به ندای درونی و قلبی ام اعتماد کردم و جواب مثبت دادم.

* پس بیشتر به دلیل حس اعتماد به نویسنده بود که این پیشنهاد را پذیرفتید؟
بله! چون من راحت نمی‌توانم اعتماد کنم و درباره صداقت کاری و رفتاری آدم‌های اطرافم سخت باور هستم اما جواد رستم‌زاده را می‌شناختم همین شناخت، باعث شد زیاد درباره نتیجه کار فکر نکنم و بدون سبک، سنگین کردن به قلبم رجوع کردم و بنا بر اعتمادی که داشتم به او جواب مثبت دادم. من همه تصمیم‌های زندگی ام همینطور بوده به ندای قلبم گوش دادم اگر دلم به کاری راضی بوده، انجام دادم و اگر برای انجام کاری با من نبوده آن کار را انجام ندادم.

* نظرتان درباره نتیجه کار و آنچه منتشر شده، چیست؟
این کتاب در حقیقت، نتیجه زحمات نویسنده‌اش است. جواد (رستم‌زاده) آنچه سالیان سال در حوزه رسانه و ورزش کسب کرده با شناختی که از من به عنوان دوست و ورزشکار ملی، داشته در این کتاب گردآورده است بنابراین کتاب اگر افتخاری کسب کند برای اوست. من فقط گاهی عکس برایش می‌فرستادم و اگر سوالی داشت و اطلاعاتش در مورد موضوعی کامل نبود، جزئیات بیشتری در اختیارش می‌گذاشتم چون همان اندازه که من از او شناخت دارم، او بیشتر من را می‌شناسد.

* کدام بخش‌های کتاب بیشتر به دل شما نشست؟
ابتدای کتاب با سرفصل «تولد یک ستاره» که به دوران کودکی من و زندگی در روستا پرداخته را بسیار دوست داشتم. این قسمت به شرح دوران کودکی من، پدر و مادرم و خانواده پرداخته است که خواندنش برای من لطف خاصی داشت. عکس‌های کتاب واقعاً جذاب بود مخصوصاً عکس پدرم در ۷۰ سالگی که در مقایسه با این سال‌ها، بسیار قبراق و سرحال است یا عکس‌های زمانی که من در راه‌آهن بازی می‌کردم یا در آلمان. احتمالاً رستم‌زاده برای اینکه به عکس‌ها دسترسی پیدا کند زحمات زیادی کشیده که البته جذابیت کتاب را هم چند برابر کرده است. این کتاب برآمده از واقعیت‌های زندگی من و انعکاس زندگی ورزشی من است. اگر کسی درباره فراز و فرودهای زندگی من، علت تصمیم‌ها و انتخاب‌های من سوالی داشت با خواندن این کتاب به پاسخ‌ها می‌رسد. خیلی‌ها از من می‌پرسند چرا من دیر به تیم ملی دعوت شدم یا چرا زود تیم ملی را ترک کردم؟ جواب همه این سوال‌ها در کتاب آمده است.

* بی‌پروایی که شما در مسیر ورزشی‌تان داشته‌اید در این کتاب هم دیده می‌شود؟
بله و باز هم تاکید می‌کنم همه آنچه نوشته شده واقعیت‌های زندگی من است.
بی‌پروایی های زندگی ورزشی من هم تاآنجا که فضای مکتوب به نویسنده اجازه داده، منعکس شده! خب وقایعی را نمی‌شد شرح و بسط بیشتری داد و آن هم احتمالاً به خاطر مجوزهایی است که کتاب باید می‌گرفته تا منتشر شود که البته زیاد هم نبود! مثلاً اتفاقاتی که برای سربازی من افتاد خیلی بیشتر از آن چیزی بود که در کتاب منعکس شده است.

* قبل از انتشار کتاب، پوسترهای شما به عنوان یک فوتبالیست در خانه‌ها بود و بازی‌های شما هم پخش می‌شده و حالا چهره خداداد عزیزی بر جلد یک کتاب است که نشسته در قفسه‌های کتاب.
ورود به این مسیر تجربه تازه‌ای برای من بود. وقتی داستان زندگی‌ام را از نگاه دیگری خواندم، لذت بردم تجربه‌هایی که من از سر گذرانده بودم حالا همه یکجا جمع شده بود. من کتاب را دوست داشتم و امیدوارم مردم هم دوست داشته باشند.

* چه بازخوردی از سوی مردم و یا مدیران فوتبالی دریافت کردید. عنوان‌های زیادی در کتاب آمده اعم از اسم و پُست که حالا با خواندن این کتاب چهره آنها برای مردم کمی شفاف شده است!
کتاب تازه چاپ شده و هنوز نمی‌شود قاطعانه درباره بازخورد مردم و مخاطب صحبت کرد. اما این کتاب اگر آن قدر چاپ شود که یک نسخه از آن در هر خانه‌ای باشد، باز هم فرقی به حال فوتبال ما نمی‌کند چون دنیای مدیریت در فوتبال ما و کلاً دنیای فوتبال، دنیایی مافیایی است و افراد با رانت و رابطه روی کرسی‌های ورزشی می‌نشینند نه بر اساس شایستگی! به کسی جوابگو هم نیستند. ما هم بواسطه حضور در دنیای ورزش از پشت پرده خیلی مسائل باخبریم و شفاف‌سازی می‌کنیم، حتماً از این انتقادها و شفاف سازی‌ها دلخور می‌شوند و گله هم می‌کنند و برای حذف منتقد، تلاش می‌کنند. اما در نهایت اتفاقی که بخواهد برای فوتبال راهگشا باشد، نمی‌افتد چون مدیران به هیچ مقام و نهادی جوابگو نیستند و مافیای فوتبال قوی‌تر از هر چیزی است که بخواهد مقابل آن بایستد!

* حتماً مطلع هستید که مسائل اقتصادی بر صنعت نشر ما سایه انداخته و گرانی کاغذ و کتاب باعث شده مردم بیشتر از پیش از کتاب و مطالعه فاصله بگیرند. حالا که وارد این حوزه شده‌اید، بگویید حضور سلبریتی‌ها مخصوصاً چهره‌های ورزشی، چقدر می‌تواند به صنعت نشر ما و ترویج کتابخوانی کمک کند؟
باید از فضای مجازی برای این مساله استفاده کرد. فضای مجازی فضای شلوغ و پرمخاطبی است البته من زیاد در فضای مجازی نیستم چون فکر می‌کنم این فضا آلوده است اما در این فضا، سلبریتی ها حضور دارند و بواسطه همین حضور بیشتر از همه در معرض فحش یا تعریف و تمجید هم قرار می‌گیرند. باید چهره‌های ورزشی و هنری اجازه دهند زندگی آنها نوشته شود چون خواندن زندگی نامه این افراد برای مردم همیشه جذاب بوده است. مردم دوست دارند با نوع زندگی این افراد و مسیری که طی کردند آشنا شوند. وقتی کتابی بر اساس زندگی افراد شناخته شده، نوشته شود مسلماً آنها برایش تبلیغ می‌کنند و به این صورت کتاب ترویج می‌شود. یک راهش حتماً همین است. ما در آکادمی فوتبال این کتاب را به همه هدیه می‌دهیم تا به نوعی از کتاب حمایت کنیم. بچه‌هایی که عشق فوتبال دارند این کتاب را می‌خوانند و متوجه می‌شوند جایی که من الان هستم به آسانی به دست نیامده و با سختی همراه بوده پس با انگیزه و امید بیشتری ادامه می‌دهند. این اتفاق در حوزه هنر و سینما و موسیقی هم می‌تواند بیفتد و مؤثر باشد. به هرحال کتاب همیشه مخاطب دارد اما تعداد کسانی که مطالعه می‌کنند، کم است. اگر قرار است خواننده بیشتر شود سلبریتی ها می‌توانند کمک کنند حالا چه در جهت چاپ زندگی نامه‌هایشان همکاری کنند و یا در جهت معرفی و تبلیغ هر کتابی که می‌دانند خواندنش، خوب و مفید است.

* خود شما در مواجهه‌ای که با نوجوانان دارید چقدر راجع به این مساله دغدغه دارید؟
من در آکامی خیلی درباره این موضوع صحبت می‌کنم و همیشه روی دو مساله تاکید دارم اول ارتباط با خانواده و احترام به بزرگ‌تر و بعد هم جدی گرفتن تحصیل و مطالعه. همیشه هم گفته‌ام فوتبالیستِ با سواد، مسیر رشد بیشتری دارد تا فوتبالیستی که به درس و تحصیل اهمیت نداده و آن‌قدر درباره این دو موضوع دغدغه دارم که در کتاب هم منعکس شده!

انتقاد شهره سلطانی از سانسورهای وارده بر سریال #سیاه‌چاله

نمایش خانگی/رضا اورنگ: نمی‌دانم با برخی حذفیاتی که در خروجی سریال مواجه بودیم، هنوز هم می‌شود «سیاه‌چاله» را سریالی طنز دانست یا نه. پروین(کاراکتر م در سریال) شخصیتی بود که موقعیت‌های طنز زیادی را در سریال ایجاد کرد و می‌توانست مخاطب را بخنداند اما بخشی از پلان‌ها و دیالوگ‌های پروین در سریال دچار سانسور شد.

شهره سلطانی بازیگر سریال سیاه‌چاله با بیان مطلب فوق به ایسنا گفت: وقتی فیلمنامه را خواندم سادگی و صداقت پروین خیلی برایم جذاب بود و فکر می‌کردم وقتی این کاراکتر را بسازم اتفاقات خوشی برای من به عنوان بازیگری که به دنبال چالش هستم و برای سریال خواهد افتاد.

وی ادامه داد: فیلمنامه‌هایی را در سینما و تلویزیون می‌بینیم که در آنها به موضوعات زیادی پرداخته می‌شود اما یک طنز مردمی مانند «سیاهچاله» دچار چنین تغییرهایی نسبت به فیلمنامه می‌شود.

شهره سلطانی+سریال سیاه چاله
شهره سلطانی+سریال سیاه چاله

وی در عین حال درباره تمرین‌های انجام‌شده برای ساخت شخصیت پروین در «سیاه‌چاله» اظهار می کند: ما قبل از اینکه جلوی دوربین برویم خیلی درباره نقش‌ها صحبت می‌کردیم تا شخصیت آنها کامل شود. پروین نقش پررنگی در سریال نداشت اما پتانسیل این را داشت که پررنگ شود به همین دلیل پیش از فیلمبرداری، حسین نمازی به من قول دادند که نقش پررنگ‌تر خواهد شد. وقتی فیلمبرداری شروع شد حسین نمازی، کارگردان «سیاه‌چاله» دست من را باز گذاشت که آنچه را به نظرم می‌آید اجرا کنم اما اگر در خروجی پروین را کمتر می‌بینید به علت حذفیات بی‌دلیل است…

شهره سلطانی در پایان به بازخوردهای سریال «سیاه‌چاله» از زمان پخش تا حالا اشاره می‌کند و می گوید: مردم سریال را دوست دارند و سانسورها، فقط به چشم من بازیگر که در صحنه حضور داشته‌ام آمده است اما تماشاگر از آن خبر نداشته و از سریال لذت می‌برد. دوست داشتم با پروین خنده‌های بیشتری از مخاطب بگیرم و از کار خودم راضی باشم.

 

“مگه تموم عمر چند تا بهاره؟” با مختصات صداوسیمای جمهوری اسلامی، رسید!!

نمایش خانگی/مجید ناصری: سریال تازه سروش صحت با عنوان “مگه تموم عمر چند تا بهاره” در شبکه خانگی عرضه شد.

در یک توضیح کوتاه اگر بخواهیم این سریال را ارزیابی کنیم باید بگوییم سریالی است تولیدشده با مختصات صداوسیمای جمهوری اسلامی که عینا می‌توانست به جای شبکه خانگی در صداوسیما هم پخش شود.

از نظر داستانی که کاملا در امتداد سریال‌های لیسانسه ها و فوق لیسانسه ها و شمعدونی ست و همچنان کاظم سیاحی و محمد نادری و… هستند با همان حال و هوا و حالا البته شغل عوض کرده‌اند و یکی مثلا مسافرکش شده و دیگری تیزرساز. حتی مجید یوسفی بازیگر تازه‌کار ترکیبی شده از شمایل هوتن شکیبا و امیر کاظمی در سریال‌های قبلی صحت؛ البته با این تفاوت که او چهره تازه است و تلاش کرده برای تفاوت ولی نفهمیدیم چرا جاهایی که می‌خواهد با قرار گرفتن در تناقض، کمدی بسازد یادآور یوسف تیموری است؟

از نظر ساختاری، هم همچنان همان اغراق در خوش آب و رنگی کارهای قبلی صحت نمایان است؛ لوکیشن اصلی همچنان یک آپارتمان دهه هفتادی است که ازقضا حیاط بزرگ و تراسی هم دارد و شخصیت های اصلی عمدتا در آن ساکن هستند و البته هرازگاهی ورود به دکورهایی به نام کافه یا آفیس و گاهی نیز نماهای استودیویی مثلا داخل خودرو!  همچنان آن پاساژهای میانی موزیکال قرار داده شده و اینجا با حضور بمرانی.

از نظر پوشش کاراکترها نیز “مگه تموم عمر چند تا بهاره” کاملا منطبق با موازین پوششی رسانه ملی عمل کرده و از پوستیژ به سران سریال‌های پلتفرم ها و گریم های اغراق آلود بازیگران زن،خبری نیست.

مگه تموم عمر چند تا بهاره؟ سریالی مطلوب صداوسیما؟
مگه تموم عمر چند تا بهاره؟ سریالی مطلوب صداوسیما؟

البته اینکه بشود سریالی ساخت که بعد از پخش خانگی در تلویزیون جمهوری اسلامی هم پخش گردد خیلی خوب است ولی می‌شد کلا سریال را برای پخش به تلویزیون داد و خلاص.

سریال تازه سروش صحت مزایایی هم دارد و آن هم استفاده از تعدادی بازیگر جوان و کمتر شناخته شده و ازجمله همان مجید یوسفی که به نظر توانایی نسبی سریال بازی کردن را دارد. سریال سروش صحت یک مزیت دیگر هم دارد و آن هم اینکه خبری از بانوان دماغ سربالا در آن نیست‌. واقعا تب جراحی بینی در میان بازیگران کار را به جایی رسانده که دیگر تشخیص بازیگران تازه کار با هم دشوار و همه شبیه هم شده‌اند ولی در سریال سروش صحت بازیگرانی هستند مثل آناهیتا افشار و گیلدا ویشکی و… که تقریبا هیچ کدام جراحی بینی نداشته اند و این، خودش تمایزی است با انبوه سریال‌های تلویزیونی-پلتفرمی که مملو هستند از جماعت بانوان دماغ سربالا!

صدور پروانه برای بازیگران اخراجیها، قهوه تلخ و پلیس جوان!+صدور نوزده پروانه دیگر

نمایش خانگی/مجید ناصری: شوراي صدور پروانه نمایش آثار غیر سینمایی با نمایش 6 عنوان فیلم بلند داستانی و 7 عنوان فیلم مستند و 9 عنوان فیلم کوتاه داستانی موافقت کرد.

در میان پروانه های صادره نام سه بازیگر به چشم می‌خورد که دو تن از آنها برای فیلم ویدیویی پروانه گرفته اند و یکی برای مستند.

شهاب حسینی بازیگر سریال پلیس جوان، پروانه فیلم نرگسی را گرفته و محمود مقامی بازیگر فیلم اخراجی‌ها برای فیلم تنهایی ماه پروانه گرفته است.

سحر جعفری جوزانی بازیگر سریالهای نقطه‌چین و قهوه تلخ پروانه یک مستند را گرفته با عنوان من ۰۳۲۴ بودم!

شورای پروانه نمایش فیلم‌های غیرسینمایی در جلسه اخیر با صدور پروانه نمایش 6  عنوان فیلم بلند داستانی « تنهایی ماه » به تهیه‌کنندگی وحید بیطرفان و کارگردانی محمود مقامی، « نرگسی » به تهیه‌کنندگی شهاب حسینی و کارگردانی پیام اسکندری ، « زندگی شیرین » به تهیه‌کنندگی مجید صدیقی و کارگردانی مجتبی اسپنانی ، « درون ماهی » به تهیه‌کنندگی مسعود وزیری و کارگردانی بهزاد وزیری ، «تداخل » به تهیه‌کنندگی هادی رمضانپور و کارگردانی رضا صفری ، « صفدر و دردانه اش » به تهیه‌کنندگی و کارگردانی یونس بهبودی موافقت کرد.

همچنین 7 اثر مستند « داستان ناتمام یک حزب » به تهیه‌کنندگی و کارگردانی محمد مهدی دزفولی ، « من 0324 بودم »  به تهیه‌کنندگی سحر جعفری جوزانی و کارگردانی مهدی حاجی یوسف، « دختر بابا » به تهیه‌کنندگی و کارگردانی مهسا احمدزاده، مجموعه مستندهای «عهد»، «شاهد»، «بصیر» ،«روایت» و «دریچه» به تهیه‌کنندگی و کارگردانی امین کریمی ، « پهلوان واقعی » به تهیه‌کنندگی و کارگردانی محمد کریمی ، و « ییلاق سرد » به تهیه‌کنندگی و کارگردانی مشترک محمد حسین فلاح زاده ‏ و محسن دانشور پروانه نمایش آثار غیر سینمایی سازمان سینمایی را اخذ کردند.

در این شورا برای 9 اثر کوتاه داستانی « برزخ » به تهیه‌کنندگی یاسر نیکخواه آزاد و کارگردانی علیرضا عزت‌ور ، « من بی‌من » به تهیه‌کنندگی  و کارگردانی محمد غزازانی ، « بستر » به تهیه‌کنندگی  بهزاد مراد حاصل و کارگردانی محمد غزازانی ،«شب می گذرد »، «قلاب» و «کلاهی برای زندگی» به تهیه‌کنندگی و کارگردانی رضا ثابت پور، « 180 درجه» به تهیه‌کنندگی مصطفی خوب رو و کارگردانی سروش خوب رو، «نان نو » به تهیه‌کنندگی مشترک حسین پیرعلمی و محمد غزازانی و کارگردانی حسین پیرعلمی و « موج نو» به تهیه‌کنندگی و کارگردانی علی بنایی طاهری  پروانه نمایش صادر شد.

پایان “سرود پرواز”/یک واقعه‌نگاری دردناک از شهدای نوجوان هنرمند

نمایش خانگی/مجید ناصری: تولید فیلم کوتاه “سرود پرواز” به کارگردانی اسماعیل رمضانی و تهیه‌کنندگی علیرضا آغاز و سیدروح‌الله حسینی، به پایان رسید.

 

“سرود پرواز” روایتی دارد از یک ماجرای تاریخی در دهه شصت و بازنمایی اتفاق منجر به شهادت گروهی از دانش آموزان مدرسه قطب‌راوندی قم.

 

عصر روز چهارشنبه اول بهمن سال ۶۵، هنگامی که دانش آموزان گروه سرود مدرسه راهنمایی قطب راوندی، با یک دستگاه مینی بوس به سینما تربیت رفته بودند تا سرودشان را اجرا نمایند، پس از بازگشت از محل اجرای سرود، در سه راه بازار قم هدف حمله هوایی میگ‌های بعث عراق قرار گرفته و نامشان در زمره یکصد شهید بمباران هوایی آن روز شهر قم جاودانه شد.

 

ماجرای شهادت این نوجوانان دستمایه تولید فیلم کوتاه “سرود پرواز” شده که پیش درآمدی است برای ساخت اولین فیلم بلند سینمایی مرتبط با این ماجرا.

 

حمید ابراهیمی، صادق برقعی، فریبا مهرزاد و هادی آشتیانی بازیگران بزرگسال فیلم هستند و کنار آنها بازیگران نوجوان همچون سینا صادقیان، محمدماهان مقدم، امیرعلی فروزان فر، حسین مرادی، معین حاج‌رحیمی، محمد فاضل زند، امیرصالح زهدی پور، محمد احسان جعفری و یاسین کاوه در “سرود پرواز” ایفای نقش داشته‌اند.

فیلم سرود پرواز
فیلم سرود پرواز

“سرود پرواز” محصول آغازمدیا است، دکتر سیدمهدی فقیهی واعظی سرمایه‌گذاری آن را برعهده داشته و موسسه سیمانمای کوثرکویر ایرانیان، مجری طرح پروژه بوده است. این فیلم بعد از انجام مراحل فنی در جشنواره‌های مختلف و ازجمله جشنواره کوتاه تهران رونمایی خواهد شد.

 

فهرست کامل عوامل تولید “سرود پرواز” به شرح زیر است:  تهیه کننده: علیرضا آغاز، سیدروح‌الله حسینی، سرمایه‌گذار: دکتر سیدمهدی فقیهی واعظی،  نویسنده و کارگردان: اسماعیل رمضانی، مدیر فیلمبرداری: وحید بیوته،  دستیار اول فیلمبردار: آرش غلامی، گروه فیلمبرداری: حسین خانی، مصطفی محمدی، مدیر صدابرداری: میثم معتمدی، دستیار صدابردار: نادر تاج آبادی،طراح چهره پردازی: محسن ملکی، اجرای گریم: ندا نصیرپور، رضا عامری، طراح صحنه و لباس: حسین حاج ابراهیمی، دستیاران صحنه و لباس: سعید رفیعیان، سارا ولی پور، مجید اعتمادی، یلداسادات وزیری،جلوه های ویژه بصری: سعید خلیلی، مشاور پروژه: مرتضی نجفی قدسی، برنامه ریز و دستیار کارگردان: حمید ازوجی، منشی صحنه : شقایق صادق، عکس:محمد بیطرفان، تصویربردار پشت صحنه: مهدی باقری،  مدیرتولید: فاضل حائری، جانشین تولید: سید مجتبی محقق، دستیاران تولید: مرتضی غمخوار، حیدر‌ حائری، مدیرتدارکات: جعفر مشعوف، خدمات: محمد جعفری، حمل و نقل: رسول پورامیری، مجری طرح: موسسه سیمانمای کوثرکویر ایرانیان، محصول آغازمدیا.

آغازی با ضرباهنگ بالا برای #قهوه_ترک

نمایش خانگی/پیمان مقیمی: سریال قهوه ترک از تازه‌ترین سریال‌های شبکه خانگی است که در همین آغاز سعی کرده با ضرباهنگ بالا به معرفی کاراکترها و مختصات ارتباطی آنها بپردازد‌.

قهوه ترک سریالی دوملیتی است و تا اینجا بخشی عمده از آن در ترکیه گذشته با حداقل ممیزی از آدم‌ها و افعال آنها. قهوه ترک از همان ابتدا بر تفاوت بنیادین دو خواهر دوقلو به عنوان قلابی برای صید مخاطب استفاده کرده.

نقش هر دو خواهر را سارا رسول زاده بازی کرده و تمهیدات تصویری استاندارد برای تصویرسازی دو خواهر کنار هم لحاظ شده. بازی سارا رسول زاده در قهوه ترک بازی بینابینی است مثل بازی امیر جعفری، پیام احمدی نیا، حامد بهداد و دیگران و اساسا سریال یک تم ماجراجویی بینابین دارد یعنی هیچ چیز را صفر و صد نمی بیند و از هر عنصر، تلاش دارد بد و خوب را به‌مقدار ارائه دهد. شاید برای همین باشد که آن رویای رنگین از ترکیه در فیلم و سریال‌های لاکچری‌مآب جای خود را به نوعی سایه‌روشن داده و هم زشتی‌های آن طرف را می‌بینیم و هم زیبایی‌ها.

آغازی با ضرباهنگ بالا در سریال قهوه ترک
آغازی با ضرباهنگ بالا در سریال قهوه ترک

کارگردانی علیرضا امینی در قهوه ترک یادآور روزهای خوبش در هفت دقیقه تا پاییز و انتهای خیابان هشتم است یعنی بازیگوشی‌های آوانگارد کم شده و جای خود را به نوعی اجرا در خدمت مخاطب داده؛
در این بازگشت به دوران خوب نباید از نقش محمد شایسته تهیه‌کننده قهوه ترک، به سادگی عبور کرد. شایسته به خوبی حس و حال مطلوب مخاطب سریالی دوملیتی را در تولیدی به‌قاعده به سرانجام رسانده و برای همین است که قهوه ترک یکی از پرپلان‌ترین سریال‌های متاخر شبکه خانگی است. فقط درنظر بگیرید که همزمان بسیاری از سریال سازان چپیده اند به داخل یک لوکیشن حیاط‌دار و انبوه افه‌های تصویری بی‌نمک ولی قهوه ترک به سبک سریال‌های استاندارد جهانی بر تنوع لوکیشن به عنوان زیربنای روایت یک داستان پراتفاق تاکید کرده است…

بعد از موفقیت سریال عاشقانه میخواهم زنده بمانم به تهیه‌کنندگی محمد شایسته، انتظار طبیعی از او همین بود که سریالی دوملیتی را جلوتر از روال مرسوم در شبکه خانگی طراحی کرده و قهوه ترک را به گونه ای مخاطب‌پسند از همان ابتدا ارائه کند؛ روندی که باید تا انتها ادامه یابد تا خاطره ای خوش باقی بماند.

دلیل شلوغی #نیوکمپ چیست؟

نمایش خانگی/حسام‌ ناظری: سریال نیوکمپ از تازه ترین محصولات کمدی شبکه نمایش خانگی است که امیدواری فراوانی به موج سازی آن میرفت ولی سریال با اینکه خط داستانی جالبی دارد نتوانسته چنان که باید انتظارات را برآورده کند.

نیوکمپ را منوچهر هادی به تهیه‌کنندگی زینب تقوایی ساخته و هر دو نفر تجربیات خود را در گونه کمدی دارند و بسیاری گمان می‌کردند این همکاری به یک پیشرفت در گونه کمدی سازی بدل شود.

آنچه در محصول نهایی دربرابرمان قرار دارد سریالی است محصورشده در لوکیشن های حاشیه شهر و خانه های قمرخانمی با انبوه بازیگر در هر نما که می آیند و کلی حرف می‌زنند و هرازگاه داد و فریاد می‌کنند برای خنداندن مخاطب.

الگوی سریالهای حاشیه ای را سالها پیش رضا عطاران در سریال‌های متهم گریخت و بزنگاه و… تجربه کرد و موفق هم بود، عطاران در سریال‌های خود سکانس شلوغ کم نداشت ولی تفاوت آنجا بود که عطاران پله‌پله در کار بازیگری بالا آمده و با افراد مختلفی کار کرده بود و به جز آن زیست شخصی و حشرونشر با آدم های مختلف باعث می‌شد جزئیات زندگی آدم‌های پایین را خوب بشناسد و این، متفاوت است با آنچه در نیوکمپ یا سریال‌های دیگر جریان دارد و صرفا لایه ای ظاهری از حاشیه را ببینیم و انگاری آدم‌های طبقه ای دیگر میک‌آپ شده‌اند تا فقط برای مدتی کوتاه در چنین سریالی ظاهر گردند.

منوچهر هادی کارگردان خوبی است و بخصوص وقتی فیلمنامه های خوب مثل زندگی جای دیگریست و کارگر ساده نیازمندیم در دستش است می‌تواند به خوبی قدرت تصویرسازی دراماتیک را نشان مان دهد ولی در نیوکمپ داستان چندان جذاب و نو نوشته نشده. در توانایی هادی همان نماهای مرتبط با فیلم در فیلم تاریخی فیلم کفایت می‌کند تا عیارش معلوم گردد و انگار خود عادی هم دیگر دلزده از کمدی سازی های تیپیکال بدش نمی آید که تغییر فاز دهد و به سمت تولید بیگ پروداکشن برود.

سوژه نیوکمپ و ماجرای شکایت خانواده ایرانی از یک فوتبالیست جهانی بسیار خواندنی است ولی ای کاش به جای این نماهای شلوغ حاشیه ای یادآور نیسان آبی، ظرفی تازه تدارک می‌شد برای سرو این سوژه…