خانه بلاگ صفحه 138

وقتی «طلا» نمیتواند انتظارات مخاطبان جشنواره را برآورده کند

نمایش خانگی/وحید مشکات: «طلا» جزو کنجکاوی برانگیزترین فیلمهای جشنواره سی و هفتم فجر بود؛ به لحاظ کارنامه پرویز شهبازی که با «دربند» و «عیار14» توجهات را جلب کرده بود خیلیها انتظار این را داشتند که «طلا» هم فیلم تازه و دست اولی از ارتباطات جوانان این روزگار باشد.

با این حال نسبت به کارنامه خود شهبازی «طلا» فیلم تازه ای نیست و بیشتر یک فیلم واپسگرایانه است که همه موتیفهای آثار سابق شهبازی را یکجا کنار هم ارائه داده است.

هومن سیدی مثل همه کارهای اخیرش در «طلا»عالی است ولی مشکل، کیفیت دراماتیک «طلا» است که در حد و اندازه های بازی هومن نیست و هومن هم انگاری در تعارف با شهبازی مانده و نتوانسته جز متن را اجرا کند.

ایده و طرح تکراری اگر در اجرای تازه به کار گرفته شود قطعا میتواند به بالا بردن کیفیت بینجامد ولی «طلا» بیش از حد گرفتار اندرزگویی سینمای مطلوب ارگانهاست و گاهی چنان به دام نصیحت گرایی می افتد که انگاری در حال تماشای یک سریال تلویزیونی هستیم.

خوبی فیلم این است که میخواهد از واقعیات جامعه و به خصوص سوداگری هایی بگوید که در دل التهابات بازار ارز و طلا شکل گرفت ولی حیف که اجرای سردستی، فیلم را از تبدیل شدن به محصولی درجه یک و مانا بازداشته است.

«شبی که ماه کامل شد»؛ یک فیلم زندگینامه ای ویژه در جشنواره سی و هفتم

 

نمایش خانگی/هانیه معینی: «شبی که ماه کامل شد» با حواشی ناشی از اعتراضات تدوینگر اولیه و همچنین مادر شهدای منصوری در جشنواره رونمایی شد و در عین مزایای خود ایراداتی هم داشت.

از جمله مزایای فیلم این است که بالاخره سینمای ایران را به طور جدی وارد فاز زندگینامه ای کرده تا از حاشیه زندگی اطرافیان هم که شده یکی مانند عبدالمالک ریگی را بشناسیم.

از دیگر مزایای فیلم جدید نرگس آبیار ترکیب خود بازیگرانش است. به طور کلی انتخاب بازیگرها در این فیلم هوشمندانه بوده و با هنرمندی تمام قد آن‎ها نیز محصولی کاملا چشمگیر ساخته است. انتخاب چهره‌های محبوب و اصطلاحا بفروش برای این فیلم یک انتخاب منطقی برای بازگشت سرمایه‌های فیلم بوده و با وجود آنکه 4 نفر از بازیگران اصلی با کمدی‌هایی که کار کرده بودند در ذهن مخاطب ثبت شده‎اند و این موضوع ریسک انتخاب را بالا می‌برد اما ترکیب توانمندی بازیگرها و نرگس آبیار خروجی بسیار دلچسبی داشته است.

بازی فرشته صدرعرفایی بی شک یکی از بهترین بازی‌های چند سال اخیر سینمای ایران است که در کنار گریم بسیار دقیقش توانست بیشترین حس واقعی بودن را از فیلم نرگس آبیار به مخاطب منتقل کند، هر چند کاراکتر او به عنوان یک نقش مثبت آنطور که شایسته بود در فیلمنامه مورد توجه قرار نگرفته بود.

هوتن شکیبا و الناز شاکردوست هم بعد از صدر عرفایی بازی‎های خوبی به نمایش گذاشتند. ظاهر شدن این دو چهره آشنا در نقش‌هایی کاملا متفاوت با کارنامه‌شان بیشتر از سطح توقع بود؛ به ویژه الناز شاکردوست که ایفای نقش فائزه زندگی کاری او را قطعا به دو بخش متفاوت تبدیل خواهد کرد.

مشکلات فیلم ولی در تاکید بیش از حد کارگردان بر استفاده از دوربین روی دست و ناتوانی در چگونگی دگردیسی برادر ریگی رخ میدهد. چرا نرگس آبیار به سراغ استفاده از فیلمبرداری ایستا نرفته و مدام با حرکات مرتعش دوربین، چشمان مخاطب را خسته کرده است؟؟؟ چرا در داستان پردازی کوشیده نشده التقاط را به عنوان امری شوم که باعث دگردیسی میشود نشان دهد؟

اگر این مشکلات را کنار زمان طولانی فیلم بگذاریم یقینا با محصولی متوسط و نه عالی در جشنواره سی و هفتم فجر روبروییم.

«متری شش و نیم» جشنواره را به تحسین واداشت ولی به ریشه ها نزد…

متری شش و نیم

نمایش خانگی/هانیه معینی: «متری شش و نیم» شروعی غافلگیرکننده دارد و خیلی خوب سکانس ابتدایی را به پایان میرساند و همین است که جشنواره سی و هفتم فجر را به تحسین وامیدارد.

«متری شش و نیم» در تصویرسازی ارتباطات طبقه پایین و آنچه در کلانتریهای ما میگذرد هم خیلی خوب عمل کرده که شاید ناشی از نظارت نیروهای انتظامی و قضایی بر روند تولید بوده است.

«متری شیش و نیم» که سعی کرده رئالیسم را رعایت کند، به یکی از ملتهب ترین مسائل روز ایران یعنی اعتیاد و باندهای قاچاق پرداخته است. بحرانی که قتل های وحشتناک، تن فروشی، بی خانمانی و دهها مشکل دیگر را در لابلای شاخ و برگ خود پنهان کرده است و عمده این مشکل نیز به واسطه شکاف طبقاتی و روحیه جاه طلبی افرادی است که می خواهند این فاصله را پر کنند.

باید گفت ناصر خاکزاد که نقش آن را نوید محمدزاده ایفا می کند، نمونه ای از خروار است. جوانی که طعم گس و بدمزه فقر را چشیده و با پشت سر گذاشتن یک دوره سخت کودکی و نوجوانی از خانه نمور پائین شهری با کوچه باریکی که وی را از دیدن آسمان آبی محروم ساخته و محیط ناسالمی که او را مستعد یک حرفه آبرومند بار نیاورده است، برای رسیدن به آمال و آرزوهایی که دارد، جامعه را وسیله قرار می دهد.

در هر جامعه ای که فاصله طبقاتی آن به شکل یک ورطه هولناک پدید آمده باشد، زمینه آن برای پرورش چنین افرادی دور از انتظار نیست و وقتی که به وجود آمد و صدمه هایی را به پیکره اجتماع وارد کرد، جز طناب و چوبه دار نمی تواند این لجام گسیختگی را مهار کند!

تنها مشکل فیلم آن است که ریشه های شکل گیری باندهای قاچاق مواد مخدر را بیان نمیکند یا شاید بهش اجازه نداده اند که بیان کند. اگر «متری شش و نیم» به ریشه میزد ماندگاریش صدچندان میشد.

نیکی کریمی و همکار نزدیکش روی جلد قسمت سوم از فصل دوم «ممنوعه»+عکس

ممنوعه2(قسمت سوم)

نمایش خانگی: قسمت سوم از فصل دوم «ممنوعه»امیر پورکیان از طریق موسسه سرورسانه پارسیان به شبکه خانگی رسید.

بر روی جلد قسمت تازه «ممنوعه2» نیکی کریمی را در در کنار لیلا زارع می بینیم. لیلا زارع در سالهای اخیر در چندین پروژه مختلف و از جمله «شیفت شب» و «آذر» که با کارگردانی یا تهیه کنندگی نیکی کریمی تولید شده حضور موثر داشته است.

«ممنوعه» در امتداد فصل اول فرازونشیبهای زندگی زوجهای مختلف خود را روایت میکند.

 

ممنوعه2(قسمت سوم)
ممنوعه2(قسمت سوم)

«هشتگ خاله سوسکه» به قسمت سوم رسید+عکس

هشتگ خاله سوسکه

نمایش خانگی: قسمت سوم سریال کودکانه «هشتگ خاله سوسکه»محمد مسلمی از طریق موسسه سرورسانه پارسیان به شبکه خانگی عرضه شد.

به گزارش سایت خبری-تحلیلی «نمایش خانگی»، «هشتگ…» در فضایی افسانه ای به نام شهر افسانه ها میگذرد. شهر افسانه ها توسط دیو بزرگ دچار طلسم تکرار می شود، این در حالی است که شب هزار و یکم شهرزاد قصه گو به صبح رسیده و قرار است به دستور حاکم بزرگ جشن عروسی خاله سوسکه و آقا موشه برگزار شود، اما…

بهاره کیان افشار، امیرحسین رستمی، ارژنگ امیرفضلی، الناز حبیبی، امیر کربلایی زاده، شهین تسلیمی، لاله صبوری، صفر کشکولی، بهزاد رحیم خانی، نیلوفر رجایی فر، محمد مسلمی، لیلا بلوکات، سعید امیر سلیمانی و الهام حمیدی بازیگران این سریال هستند.

هشتگ خاله سوسکه
هشتگ خاله سوسکه

تزریق تکرار به جشنواره با «روزهای نارنجی»

نمایش خانگی/مهرداد شهبازی: فیلم نه ساختار نویی دارد و نه حرف تازه ای و انگاری در دهه هفتاد ساخته شده و همین طوری فریز مانده تا امسال در جشنواره سی و هفتم فجر رونمایی شود.

اینکه فیلم به کلی جشنواره فرعی در این طرف و آن طرف رفته هم ربطی دارد به چیزی جز ضدزن نشان دادن جغرافیا ی داستان!؟ “فصل فراموشی فریبا”عباس رافعی را که یادتان نرفته؟؟ آنجا هم زنی بود که سوار بر وانت در حال مبارزه(!) بود و اینها برای تازگی کافی نیست.

دوربین روی دست بی ریشه که هی تکان و تکان و تکان میخورد بناست چه کارکردی در فیلم داشته باشد جز اینکه ما را مطمئن کند به تنبلی کارگردان فیلم.

تصاویر کدر از طبیعت جذاب شمال و حتی تیره نشان دادن ساحل را باید به حساب تحریک وطن پرستی در چهل سالگی انقلاب گذاشت؟؟ تهیه کننده کیست؟ علیرضا قاسم خان که از جمله مدیران حلقه حیدریان بوده است.

چرا وقتی مدیران سینمایی مملکت میخواهند فیلم بسازند به سراغ داستانهای تازه و نو نمیروند و در قید و بند داستانهای هزاران بار تکراری هستند؟

«غلامرضا تختی» نتوانست جشنواره را شگفت‌زده کند

نمایش خانگی/مهرداد شهبازی: خیلیها منتظر رونمایی فیلم «غلامرضا تختی» در جشنواره سی و هفتم فیلم فجر بودند تا ببینند بالاخره سینمای ایران توانسته تصویری اسطوره ای از یک جهان پهلوان خلق کند یا نه؟؟

«غلامرضا تختی» که بهرام توکلی آن را ساخته ولی زیاد به دنبال نمایش قهرمان یا اسطوره یا اساسا جهان پهلوان نیست و کوشیده مستندنمایانه برخی از فرازهای زندگی تختی را فیلم کند.

کیفیت مناقشه برانگیز فیلم «غلامرضا تختی» چه در تصویرسازی شخصیتی منفعل و تخت از تختی و چه ضعف بارز در گریم این جهان پهلوان و چه در داستان‌پردازی در جهت تأکید موکد بر خودکشی تختی حتی مخاطبان عام را هم زده کرده است.

مشکل اصلی فیلم بهرام توکلی هم همین است که میخواهد بگوید تختی خودکشی کرده ولی نه میتواند چرایی خودکشی را بگوید و نه اینکه چرا از میان تمام زندگی تختی باید بر خودکشیش این گونه تاکید شود.

چرا فیلم نرفته به ارتباط تختی با جبهه ملی و مثلا ماجرای بویین زهرا را فرازی نکرده برای شروع یا پایان فیلم؟؟

اصلا چه کسی گفته فیلمی درباره تختی باید حتما از ابتدا تا انتها تختی را نشان دهد؟ خیلی راحت میشد از طریق ورود به زندگی یکی از نزدیکان تختی، زندگیش را زیباتر تصویرسازی کرد.

«مسخره باز»؛ یک فیلم پروسواس در طراحی صحنه

نمایش خانگی/مهرداد شهبازی: با «مسخره باز» نوعی تنوع وارد فضای جشنواره سی و هفتم فجر شده است؛ تنوعی که محصول دست یک کارگردان تئاتر است.

در بررسی فیلم «مسخره باز» باید سابقه تئاتری همایون غنی زاده را مدنظر داشت چون دقت در طراحی صحنه و چیدمان نماها، تحسین دارد! هر چه جلوتر میرویم، این ظرافت بیشتر خودش را نشان میدهد و خلأ بعد دوم یعنی فقدان سینمایی اثر را پوشش میدهد!

غنی زاده بسان “می سی سی پی…” صحنه ای منظم برای مرور وسوسه های ذهنیش چیده و فیلمبردارش علی قاضی را هم در خدمت همین وسوسه ها قرار داده تا با تغییر پیاپی جای دوربین، رسانایی بسازد برای انتقال اغتشاشات از ذهن خود به مخاطب!

مشکلات فیلم کم نیست و بخصوص مطول بودن اثر. ۲۵ دقیقه میگذرد تا نمای دوم سلمانی را ببینیم، یک ساعت میگذرد تا نمای اصلی بشود سن تئاتر و دو ساعت می‌گذرد تا پایان بندی شکل گیرد! زمان زیادی نیست؟ اگر فقط برای نمایش در محفلی خاص همچون سینماتکها تولید شده، خیر! وگرنه بیهودگی مطلق است!

نمادبازیهای فیلم هم از جایی به بعد بدجوری سوهان اعصاب است؛ نماد میخواهید؟ دیکتاتوری؟ جبر جغرافیا؟ کانال متصل به دریا؟ اصرار بر تراشیدن سبیل خلق الله؟

با شکل‌گیری معمایی عجیب⇐قسمت چهارم سریال ترسناک «احضار» عرضه شد+عکس

احضار

نمایش خانگی: چهارمین قسمت سریال  «احضار» از طریق گلرنگ‌‎رسانه به شبکه خانگی عرضه شد.

«احضار» که اولین سریال ایرانی در گونه دلهره آور است، می‌کوشد با رعایت عناصر ژانری بر بستری معمایی، مخاطب جلب کند.

«احضار» را رامین عباسی‌‌زاده کارگردانی و تهیه کرده است. امیرشیبان خاقانی تدوین سریال را برعهده داشته و شهاب کاظمی مجری طرح «احضار» بوده است.

الهه جعفری، شهریار ربانی، کیمیا ملایی، بنیامین پیروانی، حسین سیفی، ریحانه رضی، یاسمن همتی، نرگس امینی، نوش آفرین رحمانی، شیما مرزی، بهار خانی، محمد توکلی و با هنرمندی سلیمه رنگزن بازیگران این سریال هستند.

سریال «احضار» از طریق گلرنگ‌رسانه به شبکه خانگی عرضه شده است و امکان تماشای آن از طریق سامانه فیلیمو هم برای مخاطبان فراهم است. مدیریت تبلیغات و اطلاع‌رسانی سریال،  گروه مدیاژورنال است.

در قسمت چهارم «احضار» این سرانجام شوم خیانت است که گریبان زوج جوان داستان را میگیرد و با ورود نیروهای اهریمنی به داستان، معمایی تازه رقم میخورد…

احضار
احضار(قسمت چهارم)

 

فیلم هنروتجربه‌ای همکار GEM به شبکه خانگی آمد+عکس

شاید عشق نبود

نمایش خانگی: فیلم «شاید عشق نبود»سعید ابراهیمی فر از طریق موسسه «دنیای هنر» به شبکه خانگی عرضه شد.

به گزارش سایت خبری-تحلیلی «نمایش خانگی» فیلم «شاید…» داستان عروسک فروشی است که در پارک ماجراهایی که بر سر دوست سینماگرش آمده است را برای دختر جوانی بازگو می‎کند. دختر جوان که از عوامل فیلمی است که در آن‌سوی پارک مشغول فیلم‌برداری آن هستند، در انتها به هویت مرد عروسک فروش پی می‌برد…

سعید ابراهیمی‌فر کارگردان «شاید…» از جمله فیلمسازان رشدیافته در سینمای گلخانه‌ای دهه شصت و خالق «نار و نی» است که در سالهای گذشته مدتی را به همکاری با شبکه جم پرداخت ولی در نهایت به ایران بازگشت.

سعید ابراهیمی‌فر، پانته آ بهرام، سعید پورصمیمی، نیکی کریمی، مهتاب کرامتی، هنگامه قاضیانی، حسن پورشیرازی، مهدی احمدی، لاله اسکندری، سحر ذکریا، حمید رفیعی، سیروس همتی، سیامک انصاری، محسن شریفی، سیاوش درخشی، پوریا آذربایجانی، هوشنگ مرادی کرمانی، قربان نجفی و با معرفی سمانه وفایی و پدرام شریفی بازیگران این فیلمند…

شاید عشق نبود
شاید عشق نبود