خانه بلاگ صفحه 64

محمدرضا عباسیان از مدیران اسبق رسانه‌های تصویری اظهار داشت↵اولین اشتباه بزرگی که ساترا کرد این بود که موضوع پروانه ساخت را منتفی کرد!/چگونه می‌توان به سریالی که ۴۰ تا ۵۰میلیارد هزینه تولیدش شده، پروانه نمایش نداد؟/جابه‌جایی مسئولیت از ارشاد به ساترا نه‌تنها هیچ کمکی نکرد بلکه سریال‌هایی بیرون می‌آید که کیفیت مطلوبی ندارد!/سریال‌هایی در حال عرضه است که هم روابط جنسی غیرمتعارف دارد، هم بحث استعمال دخانیات و هم استفاده از مشروبات!/اینکه ساترا شرکت‌های کارگزاری راه انداخته که برای بازبینی هر اپیزود یک تا ۵میلیون می‌گیرند واقعا خطرناک است!/الان اگر سامانه‌ای بخواهد در طول یک سال برای ۴۰۰ اپیزود پروانه بگیرد باید ۲۰میلیارد پول بازبینی بدهد!/اعضای شورای فرهنگی ساترا چه کسانی هستند و سابقه آنها چیست؟

محمدرضا عباسیان

نمایش خانگی/عاطفه جعفری: شبکه نمایش خانگی تا سال‌ها با نام موسسه رسانه‌های تصویری گره خورده بود. این موسسه در سال ۱۳۷۲ تاسیس شد و به عنوان اولین شرکت توزیع فیلم در شبکه نمایش خانگی ایران شناخته می‌شد.این موسسه در 26 سالگی و در سال 98، به پایان راه خود رسید.

به گزارش نمایش خانگی و به نقل از روزنامه فرهیختگان، محمدرضا عباسیان در فاصله سال‌های 88 تا 92 مدیرعامل موسسه رسانه‌های تصویری بود. او می‌گوید تصمیمات ابتدایی برای راه‌اندازی سامانه‌های VOD در سال 1390 و از داخل موسسه رسانه‌های تصویری گرفته شد. این روزها با توسعه فضای مجازی و ابزارهای رسانه‌ای، پلتفرم‌های این سامانه به یکی از بسترهای مهم نمایشی بدل شده‌اند. تولیدات این بستر نمایشی روزبه‌روز درحال رشد هستند و مخاطبان زیادی را با خود همراه کرده‌اند.

در همین راستا فرهیختگان با محمدرضا عباسیان درمورد شیوه‌های نظارتی بر محتوای تولیدشده در سامانه VOD گفت‌وگو کردیم. مشروح این گفت‌وگو را در ادامه از نظر می‌گذرانید.

*در سال‌های اخیر، تولیدات شبکه نمایش خانگی افزایش چشمگیری داشته و ازطرف دیگر اقبال عموم مردم به این تولیدات هم بیشتر شده است. در چنین شرایطی اهمیت نظارت و تنظیم‌گری بر محتوای فضای مجازی بیش از پیش حس می‌شود. باوجود این، مساله نظارت بر محتواهای تولیدی، همیشه مساله چالش‌برانگیزی بوده و گاهی اوقات برخی رفتارهای سلیقه‌ای در نظارت چالش‌های جدی را هم به‌وجود آورده است. به‌نظر شما در شرایط فعلی شیوه نظارتی بر محتوای سریال و برنامه‌های دیگر چگونه باید باشد و چه سازوکارهایی را برای آن پیشنهاد می‌کنید؟

قبل از اینکه به موضوع نظارت بر سریال‌ها یا محتوایی که در پلتفرم VOD یعنی در سامانه‌های ویدئوی درخواستی عرضه می‌شود، بپردازیم، بهتر است ابتدا فرآیند شکل‌گیری این سامانه را بررسی کنیم؛ اینکه اهداف آن چه بوده و سنگ بنایش با چه نیتی گذاشته شده است؟ طراحی و راه‌اندازی این مدل پلتفرم‌ها که بتوانند ازطریق اینترنت محتوا را به مخاطب عرضه کنند، به سال 90 برمی‌گردد. تصمیم برای راه‌اندازیVODها در موسسه‌های رسانه‌های تصویری گرفته شد که من آن زمان در آنجا فعالیت داشتم. این ایده زمانی مطرح شد که کشورهای دیگر به این سمت می‌رفتند و همان زمان در دنیا موضوع جدیدی بود.

درواقع می‌توان گفت سامانهVOD، یک IPTV است و برای اینکه مشکل تعارض با سازمان صداوسیما به‌وجود نیاید، از همان ابتدا بخش VOD را برجسته کردیم و عنوان آن را به‌نوعی ویدئوکلوپ اینترنتی قرار دادیم. چیزی که آن زمان پیش‌بینی می‌شد، مربوط به نسل آینده این نوع بازار و عرضه آن بود. دولت یازدهم که برسر کار آمد، نگاه سیاسی به این موضوع داشت؛ یعنی سیاستگذاران فرهنگی دولت این تصور را داشتند که می‌توانند یک نوع تقابلی را با رسانه ملی و سازمان صداوسیما ازطریق به‌وجود آوردن چنین سامانه‌ای داشته باشند. با این طراحی و با این هدف طبیعتا هم خیلی عجولانه این کار را شروع کردند و در عین‌حال حمایت‌های غیرعادی صورت گرفت.

در سال 94، تعداد 16 سامانه VOD مجوز گرفتند. اما نکته مهم اینجاست که اصلا اصول قانونی صدور مجوزهایی که برای وزارت ارشاد برای هر سازوکار و کسب‌وکاری صادر می‌شود برای اینها انجام نشد و مشخصا اصلا پروانه این شرکت‌ها ازسوی حاکمیت صادر نشد و ازسوی مدیریت رسانه‌های تصویری که اصلا جایگاه حاکمیتی ندارد در ابتدا صادر شد و بعدا برای اینکه این خلأ قانونی را جبران کنند، معاون وقت سینمایی این پروانه‌ها را امضا کرد. این نوع حمایت نه فقط از طرف وزارت ارشاد و علاوه بر حمایت‌های خلاف قانون در تاسیس که با اهدای رایگان همه محتوایی که مالکیت آن برای وزارت ارشاد بود، صورت گرفت از طرف وزارتخانه‌های دیگر مثلا وزارت ارتباطات یا معاونت علمی و فناوری ریاست‌جمهوری حمایت خیلی جدی از برخی سامانه‌های خاص شد که امروز خبر آن شنیده می‌شود.

آن چیزی که همه این سال‌ها در رسانه‌ها برجسته شده، بحث سریال‌های نمایش خانگی است، اما دردناک‌تر و خطرناک‌تر، اتفاقی است که در عرضه فیلم‌های خارجی در این سامانه‌ها صورت گرفته که هیچ نظارت قانونی، چه در بحث صدور پروانه نمایش و چه در کنترل محتوا نظارتی نیست. حتما باید یادآوری کنم که شورای‌عالی انقلاب فرهنگی در سال 84 مصوبه جامعی دارد که محتوای خارجی که عرضه می‌شود چه در ارشاد و چه در صداوسیما باید ضرایب و ظرایفی در آن رعایت شود. اینکه چه حجمی فیلم آمریکایی باید دراختیار مخاطب قرار گیرد و این فیلم‌های آمریکایی و خارجی چه مشخصه‌های فرهنگی باید داشته باشند. سند جامعی هم مصوب شده که متاسفانه هیچ‌گاه در این سال‌ها رعایت نشده است. محتوای خارجی که در این سامانه‌ها وجود دارد، بسیار خطرناک و آسیب‌رسان است.

در محتوای داخلی، وزارت ارشاد شکل قضیه را تاحدودی رعایت کرده است؛ اینکه پروانه ساخت باید برای آثار صادر شود رعایت کرده و تاحدودی به ممیزی‌ها پایبند بود، اما به هرحال تصور اشتباهی که وجود دارد، این است که هرچه میزان رهاشدگی فرهنگی یا به‌تعبیری ولنگاری فرهنگی را اینجا بیشتر ببینیم، به افزایش مخاطب کمک می‌کند که واقعا اینچنین نیست. کارهای خوبی چه در سینما یا همین شبکه نمایش خانگی و در سریال‌های تلویزیونی داریم که مشخصه‌های فرهنگی نظام رعایت شده و مخاطب خوبی داشته است. آن سال‌ها به‌شدت نسبت‌به عملکرد ضعیف وزارت ارشاد در کنترل محتوا چه داخلی و چه خارجی، اعتراضات زیادی شد. مجلس اعتراض کرد، وزیر را به مجلس خواستند و کارت زرد به او دادند، اما چون سیاست کلان دولت حمایت بی‌چون‌وچرا از این سامانه‌ها بود، اتفاق مثبتی رقم نخورد.

این چشم‌پوشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نسبت‌به اتفاقاتی که در حوزه نمایش خانگی می‌افتاد باعث شد مسئولان فرهنگی در رده‌های مختلف، چه مجلس و چه در نهادهای نظارتی دیگر، به این فکر بیفتند که وزارت ارشاد بنای اینکه این مشکل را حل کند، ندارد و چون صداوسیما به‌نظر رعایت بیشتری در این بحث دارد، کار را به صداوسیما بدهیم. هم بحث میانبرهای به‌ظاهر قانونی و درواقع غیرقانونی ازطریق بخشنامه‌ای که برخی نهادها صادر کردند که متولی نمایش خانگی سازمان صداوسیما است، انجام شد و هم تلاشی در مجلس شورای اسلامی صورت گرفت تا تولیت حوزه نمایش خانگی را کلا به سازمان صداوسیما واگذار کنند.

همان زمان نیز در جلسات تخصصی که برگزار می‌شد مشخصا جلسه‌ای که در کمیسیون فرهنگی مجلس با حضور کارشناسان برگزار شد، من خدمت عزیزان بیان کردم صرفا جابه‌جایی سکانداری به‌معنی حفظ آن اصولی که مدنظر داریم، نیست. اگر در بانک مرکزی تخلفی انجام می‌شود یا کار را درست انجام نمی‌دهد بدین معنا نیست که مسئولیت بانک مرکزی را به وزارت اقتصاد واگذار کنیم. درست است که به‌نظر شکلی شباهت‌هایی دارند، اما درعمل قطعا نمی‌تواند کار خود را به‌درستی انجام دهد. هنوز که باهم صحبت می‌کنیم، به‌لحاظ قانونی این اتفاق نیفتاده، ولی به‌لحاظ عرفی به نهاد زیرمجموعه سازمان صداوسیما به نام ساترا واگذار شده است.

از زمانی که این جابه‌جایی صورت گرفت، متاسفانه آن اصلی که مدنظر بود که خروجی محصولات کیفیت قابل‌قبول فرهنگی داشته باشد، رعایت نشد و حتی مجموعه اتفاقات عجیب دیگری رخ داده و می‌دهد. یکی از مهم‌ترین موارد این است که در همه این سال‌ها موضوع تولید محتوا در همه قوانین، آیین‌نامه و مصوبات دیده شده که باید ازطریق دریافت پروانه ساخت صورت گیرد؛ یعنی آن کسی که علاقه‌مند است محتوایی را تولید کند، باید مراجعه کند و طرح خود را به شورایی ارائه دهد. فیلمنامه موردبررسی قرار گیرد و شورا آن را مصوب کند و پروانه ساخت بدهد.

اولین اشتباه بزرگی که ساترا در این زمینه کرد این بود که موضوع پروانه ساخت را منتفی کرد و گفت هرکسی می‌خواهد، هر سریالی بسازد و صرفا از من پروانه نمایش بگیرد. این بزرگ‌ترین ایراد است، به این دلیل که در سینما که مثلا برای تولید یک فیلم سینمایی 3-2 میلیارد و الان 8-7 میلیارد تومان هزینه می‌شود، بعد از تولید، سازندگان و سرمایه‌گذاران به‌دلیل اینکه سرمایه آنها از دست رفته، به‌قدری فشار می‌آورند که به‌نحوی پروانه درنهایت با اصلاحات حداقلی صادر می‌شود. در سریالی که امروز 50-40 میلیارد تومان و بعضا 80-70 میلیارد تومان هزینه برای تولید می‌شود، نهاد نظارتی به‌راحتی نمی‌تواند بعد از تولید بگوید این کار غیرقابل پخش است و به‌شدت اعتراضاتی صورت می‌گیرد و تهیه‌کننده و سرمایه‌گذار اثر، تلاش‌های بسیار زیادی به هر شکل عرفی و غیرعرفی، قانونی و غیرقانونی می‌کنند تا اثر پروانه مربوطه را دریافت کند. این وضعی می‌شود که امروز شاهد آن هستیم که محتوای تولیدشده آن استانداردهای فرهنگی حداقلی را دارا نیست و کار به جایی رسیده که وزارت ارشاد که پرونده طولانی در عرضه محتوای غیرمناسب دارد، امروز بحق یا ناحق معترض است نسبت‌به محصولی که بیرون می‌آید.

آیا از صحبت‌های شما می‌توان این‌گونه برداشت کرد که شما موافق نظارت ارشاد هستید؟ یعنی وجود ساترا را در این ساختار درست نمی‌دانید و معتقدید که باید همه نظارت‌ها از پروانه ساخت تا پروانه نمایش دراختیار وزارت ارشاد قرار گیرد؟

وزارت ارشاد یا شورای‌عالی انقلاب فرهنگی یا نیروهای نظامی یا سازمان صداوسیما باشد را دقیق نمی‌دانم، ولی بهترین روش این است که به اصول قانونی و عرفی اتکا کنیم و سعی کنیم اگر خطا و انحرافی صورت گرفته آن را اصلاح کنیم. وزارت ارشاد سابقه طولانی بسیاری در این حوزه دارد، کارشناسان متخصص دارد و سازوکار را می‌شناسد. حالا ما این را از وزارت ارشاد گرفتیم و هزینه سنگینی به بودجه دولت و بیت‌المال وارد کردیم، نهاد نظارتی جدید را که مدیران آن هیچ سابقه‌ای در حوزه تولید محتوا ندارند و صرفا کارشناسان حوزه فنی بودند، متولی انجام کاری می‌کنیم که سازوکار آن از پیش طراحی نشده است.

مثلی داریم که می‌گوید منار را دزدیده و جایی را که باید بگذارد، پیدا نکرده است. چیزی که امروز درحال رخ دادن است، دقیقا مصداق این ضرب‌المثل است. ما می‌بینیم که جابه‌جایی از ارشاد به ساترا نه‌تنها هیچ کمکی نکرده، بلکه سریال‌هایی بیرون می‌آید و در آن اتفاقاتی می‌افتد که در همان ارشادی که سهل‌انگاری می‌کرد این اتفاقات نمی‌افتاد. محتوایی عرضه می‌شود، تصویری از خانواده ارائه می‌شود، کیفیتی ارائه می‌شود که موردقبول هیچ سطحی از مسئولان فرهنگی ما نیست. یک بحث و مشکل جدی در حوزه محتوا مشخصا فیلم و سریال در کشور دوگانگی ممیزی و دوگانگی شاخصه‌های استاندارد عرضه محتوا است.

یک استانداردی را، چه به‌لحاظ حجاب و چه به‌لحاظ محتوا در سازمان صداوسیما داریم و یک استانداردی را در سینما داریم که همه این سال‌ها عقب‌نشینی داشته و محتوای مساله‌دار عرضه کرده و الان استاندارد جدیدی را برای سریالی که به‌مراتب پرمخاطب‌تر از فیلم‌های سینمایی است، قائل شده‌ایم. این شرایط را بسیار خطرناک می‌کند و تغییر و اصلاح آن روزبه‌روز سخت‌تر می‌شود، چون وقتی برای یک انحراف محتوا به یک نفر اجازه دادیم، حتما نفرات بعدی طلبکار می‌شوند که چطور به نفر قبلی اجازه دادید و به ما اجازه نمی‌دهید. این را اضافه کنید به اینکه الان گزینه بسیار مهم به‌عنوان یک پرونده بررسی این است که اصلا نحوه نظارت و سازوکار نظارت بر محتوا در ساترا به چه شکلی کادرسازی می‌شود. در وزارت ارشاد آیین‌نامه مصوب دارد، برای اینکه پروانه نمایش برای اثر دریافت کنید این اثر را ارائه می‌دهید و براساس پروانه ساختی که صادر شده است، یعنی الزاما باید پروانه ساخت داشته باشید و بعد از تولید اثر را به اداره مربوطه در ارشاد ارائه می‌دهید. طبق آیین‌نامه یک رقم مشخص بسیار نازلی دارد که فکر می‌کنم برای آثار ایرانی 25هزار تومان و برای آثار خارجی 10هزار تومان که مورد کاملا مهم و قابل‌بحث است، پرداخت می‌کردید و هزینه را به حساب خزانه‌داری کل کشور، بانک مرکزی واریز می‌کردید و کار شما انجام می‌شد. خبر بسیار نگران‌کننده‌ای که اخیرا شنیدم این است که ساترا شرکت‌های کارگزاری به‌وجود آورده است که سازوکار و افراد و سابقه آنها مشخص نیست؛ بحث را پیش می‌برند، شرکت‌هایی که کاملا خصوصی هستند.

البته باید بگویم در ارشاد هم چنین چیزی را داشتیم که در حوزه کتاب کارگزاری‌هایی تعیین شد؛ یعنی این مساله فقط مختص ساترا نیست و در حوزه ممیزی کتاب هم چنین شیوه‌ای درحال اجرا است.

اگر در بخش کتاب و هر بخشی بوده، این بسیار مساله‌دار است. این امر فسادبرانگیز است. چیزی که شنیده‌ام این است که شرکت‌های کارگزاری بسیار محدودی به‌وجود آمده است. هر پلتفرم مشخصا فقط اجازه دارد با یک کارگزاری کار کند، این منشا فساد است. ارقامی که پرداخت می‌شود عجیب است. در سال گذشته برای هر اپیزود پروانه یک میلیون تومان و در سال اخیر رقم 5 میلیون تومان شنیدیم. مثلا نماوا در سال 1400 بنا دارد 400 اپیزود پروانه بگیرد. برای هر اپیزود باید 5 میلیون پرداخت کند. رقمی که برای مجموع این محصولات باید پرداخت کند 20 میلیارد تومان است. این هم غیرقانونی است و هم غیرعرفی و هم به‌شدت مساله‌دار است. وقتی شما فقط با یک شرکت طرف هستید و تعاملات مستقیم مالی دارید به‌شدت قابل‌مذاکره است؛ مجموعه این اتفاقات یعنی همه این اتفاقاتی که افتاده اعم‌از عدم صدور پروانه ساخت، عدم نظارت، موضوع فیلم‌های خارجی که عرضه می‌شود و همچنین محتوای مبتذل و فاسد و حتی محتوای خطرناک سیاسی. باز تکرار می‌کنم که این رویه را از منابع موثق شنیده‌ام اما مشخصا در مورد عدد پرداختی ممکن است کمی کمتر یا بیشتر باشد.

ما شاهدیم که در صدور پروانه برای محتوای خارجی بی‌حساب عرضه می‌شود و هیچ‌کنترلی وجود ندارد که چه مقدار یک پلتفرم اجازه دارد محتوای خارجی عرضه کند، هرچه فیلم و سریال تولید می‌شود در این پلتفرم‌ها عرضه می‌شود. بر فرض اگر به کسی بگویید در پلتفرم رسمی جمهوری اسلامی ایران فلان سریال و ده‌ها سریال و فیلم دیگر عرضه می‌شوند، همه تعجب و به‌حرف شما شک می‌کنند. کاملا این فضا رها شده است و متولیان پیگیرند مسئولیت‌هایی را برعهده بگیرند که برای آنها مزایایی دارد و به‌هیچ عنوان تصوری از اینکه چه آسیب‌های فرهنگی جدی‌ای دارد، ارائه نمی‌شود. طبیعتا روزبه‌روز سریال‌های متعددی درحال تولید داریم که پروانه ساخت ندارند. از هیچ‌نهادی پروانه ساخت نمی‌گیرند و فیلمبرداری خود را انجام می‌دهند. وقتی این محصولات تولید و عرضه شود، حتما ساترا یا شرکت‌هایی که مستقیم حق‌العمل خود را از صاحبان پلتفرم می‌گیرند به‌راحتی همه‌چیز را دور می‌زنند و با یک ممیزی حداقلی کار را عرضه می‌کنند.

درحال‌حاضر هیچ‌نگرانی‌ای درمورد اینکه سریال چه پیام کلی‌ای به مخاطب می‌دهد، وجود ندارد. صرفا خلاصه شده که ظواهر امر رعایت شود، اتفاقا می‌گویم این ظواهر هم رعایت نمی‌شود، یعنی شما سریال‌ها را ببینید روابط جنسی غیرمتعارفی که دیده می‌شود، بحث استعمال دخانیات را می‌بینید، استفاه از مشروبات و… هم دیده می‌شود و این فرهنگ به‌عنوان فرهنگ خانواده‌ها جاری شده و بر نوع روابط فرزندان با والدین و… به‌لحاظ کلان به‌شدت روی جامعه تاثیر می‌گذارد. به‌خاطر اینکه پروانه ساختی صادر نمی‌شود و در ممیزی‌ها هم تنها آیتم‌هایی را لحاظ می‌کنند که صرفا ممکن است به چیزهای کاملا ظاهری بسنده کنند و به اینکه چه پیامی این مجموعه کار به مخاطب ارائه می‌کند، توجه ندارند. اگر تک‌تک سریال‌هایی که ساخته و عرضه می‌شود اسم ببرم، ممکن است اعتراضات و تبعات حقوقی داشته باشد، ولی تک‌تک کارها قابل بحث است که فارغ از ممیزی ظاهری یک پیام فرهنگی کاملا نامناسب را به جامعه القا می‌کند.

اشاره کردید در وزارت ارشاد با وجود قانونی که شورای‌عالی انقلاب فرهنگی تصویب کرده و باید این قانون عملی شود، این اتفاق نمی‌افتد. حالا نهاد دیگری داریم به اسم ساترا، شاید اینجا بتواند مطابق آن قانون عمل کند.

در مملکت ما هرکسی کار خود را درست انجام ندهد یا کار خلاف انجام دهد و ما فقط چشم‌پوشی کنیم و بگوییم زور ما نرسید، سنگ روی سنگ بند نمی‌شود. اگر فرضا بفهمیم مجموعه‌ای از افسران نیروی انتظامی با سارقان ارتباط دارند، به‌صورت مشترک با هم دزدی می‌روند، چه کسی باید برخورد کند؟ حتما سیستم قضایی باید برخورد کند. اگر زندان نمی‌روند و جرم ناخواسته بوده باید برکنار شوند. در کوتاهی‌های وزارت ارشاد مشخصا این اتفاق نیفتاده، اگر مدیری محتوای مسموم عرضه می‌کند، همانطور که کارخانه‌ای شیر فاسد عرضه کند باید دستگاه قضایی برخورد ‌کند، درحوزه فرهنگی هم اینچنین است. نمی‌توان تنها مسئولان وزارت ارشاد را بیان کرد، مسئولان این وزارت کوتاهی کردند و نهادهای نظارتی ما مشخصا قوه قضائیه هیچ‌گاه برخورد جدی نداشت که مدیر فرهنگی وظیفه داشت محتوای سالم در اختیار مردم قرار دهد و الان محتوا ناسالم است؛ هیچ‌مدیری در وزارت ارشاد محکوم نشد که کار را به‌درستی انجام نداده است.

بحث من این است که وزارت ارشاد کار خود را درست انجام نداده و باید با آن برخورد شود. این امر به گفته شما اتفاق افتاده و تصمیم گرفته‌شده مسئولیت را به ساترا واگذار کنیم. حداقل در گذشته تخلفات وزارت ارشاد را در مهم‌ترین رسانه پرمخاطب که تلویزیون بوده، فریاد می‌زدیم. خود من بارها روی آنتن تلویزیون نسبت به عملکرد ضعیف وزارت ارشاد انتقاد کردم و برخوردها صورت گرفت. سریالی به‌خاطر این نوع اعتراضات روی آنتن تلویزیون متوقف و تدوین مجدد شد. الان وقتی صداوسیما که محل اصلی اعتراض به تخلفات و کم‌کاری‌هاست، خودش کم‌کاری می‌کند و کارش را درست انجام نمی‌دهد، کجا باید فریاد بزنیم که شنیده شود وزارت ارشاد کار خود را به‌درستی انجام نمی‌دهد؟ ساترا اصلا زیرساخت نه فیزیکی و نه محتوایی و نه شأنیت کنترل این محتوا را ندارد و نداشته است. کسانی که آنجا هستند سابقه کنترل محتوا یا تولید محتوا ندارند. شوراهای وزارت ارشاد همه افرادی هستند که سال‌ها مدیر شبکه تلویزیونی یا تهیه‌کننده یا مدیر فرهنگی بوده‌اند. الان اعضای شورای ساترا را معرفی کنید؛ شما به‌عنوان رسانه این را مطالبه کنید که اعضای شورای فرهنگی ساترا چه کسانی هستند و سابقه آنها چیست، غیر از این است که سابقه صرفا فنی و حقوقی دارند؟

*اگر این اعضا درست انتخاب شوند، می‌توان به ساترا امیدوار بود یا کلا با سازکار نظارتی از طرف آن مخالف هستید؟

فرض را بر این می‌گذاریم که مسئولان نظام تصمیم گرفتند ساترا باشد. از حالا به بعد باید از آن مطالبه کنیم؛ درباره اینکه دوباره به وزارت ارشاد برگردد، نه حرفی دارم و نه جایگاهی دارم که بخواهم مشخص کنم.

*منظورتان این است که باید انتخاب‌های دقیق‌تر و فرهنگی‌تری برای جایگاه‌های نظارتی موسسه ساترا صورت بگیرد؟

ابتدا باید سازوکار صحیح باشد. سازوکار تولید به چه صورت است؟ چه کسانی می‌توانند تولید کنند و چه چیزی را می‌شود تولید کرد؟ الان سازمان صداوسیما متولی‌شده است و یکی از بزرگ‌ترین آسیب‌های اقتصادی به تولید سریال صداوسیما را سریال‌های نمایش خانگی می‌زند. سازمان صداوسیما در سال حداقل باید هزار اپیزود سریال تولید کند و در نمایش خانگی ممکن است در سال هفته‌ای چهار عنوان بدهد و نهایتا 200 اپیزود شود. حجم تولید در صداوسیما و در نمایش خانگی قابل‌مقایسه نیست. با قیمت‌هایی که در تولید پرداخت می‌شود، می‌بینیم که صداوسیما توانایی رقابت ندارد. درکنار این آزادی که به کارگردانان داده می‌شود، هیچ‌کسی تمایل ندارد در تلویزیون کار کند. تعمدا همان دست فرمانی که دولت‌های یازدهم و دوازدهم داشتند که نمایش خانگی را به این شکل راه بیندازد، تقابل با رسانه ملی را ایجاد می‌کنیم و دامن می‌زنیم.

یعنی فرآیند تولیدی که در شبکه نمایش خانگی به‌وجود آمده بر مختصات تولید محتوای سینما و تلویزیون تاثیر گذاشته و می‌توان گفت بر کیفیت سریال‌های تلویزیونی هم تاثیر داشته است؟

البته درمورد کیفیت نمی‌توان با قاطعیت صحبت کرد و باید متولیان تلویزیون عنوان کنند، ولی فرض قطعی نمی‌توان گرفت، مثلا تلویزیون سریالی به نام زیرخاکی تولید می‌کند و استانداردها را رعایت می‌کند و ممکن است از سریال‌های شبکه‌های خانگی پرمخاطب‌تر شود، چون کلی سریال تولید می‌کنند که هیچ‌کسی نگاه نمی‌کند. در نمایش خانگی هم در این سال‌ها سریال‌هایی تولید شد که کسی دوست نداشت. ما دیدیم که استار محبوب تلویزیونی که سریال پرمخاطب تولید می‌کند در شبکه نمایش خانگی موفق نبوده و در قسمت ششم مجبور شده عذرخواهی کند. استار محبوب دیگری سریال تولید می‌کند و مخاطب پس می‌زند. در پرانتز بگویم دراکولای آقای مدیری نمونه‌ای است که استقبال چندانی نداشته است.

*آن هم با آن میزان هزینه‌ای که شد.

بله، الزاما تصویر ولنگاری به‌معنای جذب مخاطب نیست و محتوا باید سالم باشد. همیشه می‌گفتند کار کمدی می‌فروشد، شما الان در سریال‌های نمایش خانگی نگاه کنید، کارهای جدی مخاطب بیشتری دارد. کارهای درام خوب، مخاطب بیشتری دارند. هر نهادی که می‌خواهد متولی شود، ابتدا یک مدیر فرهنگی نخبه نیاز دارد. با همه احترام به عزیزانی که آنجا فعالیت می‌کنند، یک متخصص IT نمی‌تواند متخصص حوزه فرهنگی با این اهمیت باشد و آنجا را اداره کند. در ثانی باید سازوکار آن طراحی درست شود و باز همان مثال معروف اینکه چاله را نکنده مناره را دزدیدند. سازوکار ما طراحی نشده است و چه معنایی دارد که پروانه ساخت ندهیم و بعد از ساخت پروانه نمایش بگیریم. این چنین سنگ روی سنگ بند نمی‌شود.

درحوزه کتاب هم در گذشته می‌گفتند چنین امکانی را به ناشران می‌دهیم. هیچ‌کسی زیربار نمی‌رفت. حق دارند و می‌گویند اگر بعدا این نشد چه خواهد شد. الان می‌گویند با چانه‌زنی می‌توانند کتاب را درنیاورند، اما سریال را نمی‌توانند درنیاورند. فشار افکار عمومی و رسانه‌ها و… وجود دارد و مجبور می‌شوند با فشار حداقلی بسنده کنند و کار را عرضه کنند. سازوکار باید طراحی درست داشته باشد و نوع ممیزی نیز باید طراحی شود. الان کلیدی‌ترین سوال این است که نسبت ممیزی در نمایش خانگی و تلویزیون چه چیزی باید باشد؟ آیا نعل‌به‌نعل باشد؟ صداوسیما متولی شده و باید پاسخ دهند. ممیزی سریال‌ها قرار است مشابه تلویزیون باشد؟ مشابه سینماست؟ در میانه این دو باشد؟ این طراحی نشده و باری به هر جهت که ببینیم چه می‌شود، کار جلو نمی‌رود.

*درمورد ممیزی هم کمی صحبت کنید. عموما این نقد وجود دارد که ممیزی‌ها سلیقه‌ای است، یعنی ممکن است چیزی که خیلی از مردم عادی فکر کنند نباید در این سریال باشد، وجود دارد و ممیز کاری به آن نداشته باشد، اما برعکس این موضوع هم هست. به‌نظر شما چرخه تولید محتوای ایرانی در فضای مجازی چگونه باید باشد که گرفتار ممیزی‌های سلیقه ای نشود؟

متاسفانه یا خوشبختانه خط‌کش ممیزی در این سال‌ها نداشته‌ایم، به‌عنوان کسی که 30 سال است در تلویزیون تهیه‌کننده هستم، هنوز نمی‌توانم بگویم چه خط‌کشی‌ای وجود دارد و چه کاری با چه کیفیتی ممیزی شود یا خیر؟ نمونه بارز این است که یک فیلم سینمایی در سه‌بار پخش سه‌نوع ممیزی مختلف دارد. فرمایش شما درست است که بخش عمده‌ای سلیقه بازبینی است که دقیقه آخر کار را نگاه می‌کند، ولی بعد از این همه‌سال، چارچوب کلی به‌وجود آمده و اکثر تهیه‌کننده‌ها و کارگردانان چه درحوزه داستانی و چه در همه حوزه‌های دیگر برنامه‌های تصویری کلیت را فهمیده‌اند.

در عرضه فیلم خارجی شرکت‌هایی به نام موسسات ویدئورسانه داشتیم. اینها خود رایت فیلم را می‌خریدند و آماده‌سازی می‌کردند و به ارشاد می‌دادند. کمترین ممیزی به آن می‌خورد، چون شرکت فهمیده بود کلیت کار را باید چطور رعایت کند. یک‌بار اگر به آن تذکر دادند در همه کارهای بعدی این را رعایت کرده است. الان درحوزه نمایش خانگی واقعا تبدیل به چانه‌زنی شده است. می‌گوید سه، چهار چیز پیچیده سخت را می‌گذارم و سر اینها دعوا می‌کنم و بابت باقی بیخیال می‌شوند.

نکته خیلی مهم‌تر این است که دوستان اسیر ظاهر شده‌اند. لایه‌های اول، دوم و سوم و لایه‌های پنهان اثر چه پیام کلی‌ای را منتقل می‌کند؟ این مهم است که محصول شما به‌ظاهر، شاید فرد عادی ببیند متوجه نشود، بنابراین باید کسانی تصمیم‌گیرنده باشند که این چیزها را متوجه می‌شوند. کسی ظاهر کار را می‌بیند، می‌گوید حجاب خوب است، سیگار هم نمی‌کشند، مشروب هم نمی‌خورند، روابط ظاهری هم رعایت شده، ولی پیامی که اثر به شما می‌دهد، چیست؟ در برخی مواقع این پیام بسیار مخرب‌تر از پلان بی‌حجابی است.

فاکتورهای فرهنگی برای ارتقای فرهنگ کشور ندارد. وظیفه رسانه و وظیفه مدیا ارتقای فرهنگ است. در همه دنیا این اتفاق می‌افتد. هالیوود که مبتذل‌ترین است مهم‌ترین پیام‌های فرهنگی را از طریق این سینما به دنیا منتقل می‌کند. من و شما کلیسا نرفته‌ایم و آموزش مسیحیت ندیده‌ایم، ولی کلی از مناسک مسیحی را بلدیم، چون همه را در سینمای آمریکا دیده‌ایم. در فیلم‌های اکشن آمریکایی و هفت مرد خبیث هم تجمع و مقاومت را در کلیسا می‌بینیم. در کدام فیلم ما چنین پیامی را از طریق مسجد به مخاطب می‌دهیم؟ مهم‌ترین موضوع قهرمان است. ما قهرمان داریم و آن را به خاک می‌کشانیم. درباره اسطوره مملکت یا کار نمی‌کنیم یا بهتر است کار نکنیم، چون آنهایی که کار کردیم هم خراب کردیم. آمریکایی‌ها قهرمان ندارند، ولی می‌سازند. همه فیلم‌های اخیرشان را نگاه کنید قهرمان فیلم سابقه نظامی‌گری در ویتنام، عراق و… دارد. ما به این مسائل توجهی نداریم. رهبر انقلاب در صحبتی بیان کردند ژاندارک خیالی است و برای ادبیات است، قهرمان فرانسه شده است. ما در کشور خود برای کدام‌یک از قهرمانان خود کار کرده‌ایم؟ حتی قهرمانان تمثیلی که نشان می‌دهیم ایراد دارد.

ما باید توجه کنیم ادبیاتی که بچه‌ها با والدین خود در فیلم و سریال‌ها صحبت می‌کنند برای کجای جامعه ماست؟ برای کدام خیابان به بالاتر است؟ برای کدام شهر است؟ بحث ممیزی اسیر این ظواهر شده هرچند این ظواهر مهم است، ولی پیام نهفته که یک مرد می‌داند زن او با یکی دیگر رابطه دارد، اما تنها برای مال و ثروت زیرسبیلی رد می‌کند، چه پیامی را به جامعه منتقل می‌کند؟ این چیزها در این سازوکار فعلی ساترا وجود ندارد و تصوراتی این چنین وجود ندارند، چون افرادی که پروانه نمایش می‌دهند این لایه‌ها را نمی‌فهمند یا دغدغه‌اش را ندارند، زیرا مستقیم از پلتفرم پول خود را دریافت می‌کند. ارشادی که اعضای شورای پروانه نمایش و ساخت آن مدیران 30-20 ساله نظام بودند، خروجی آنچنان شد، الان ببینید از جایی که از این پتانسیل استفاده نمی‌کند، چه خروجی‌ای خواهید دید

 

 

 

کارگردان سریال “کلبه‌ای در مه” بیان داشت↵عوامل سریال “شهرزاد” خوش‌حساب‌تر از دست‌اندرکاران تلویزیون بودند!/دستمزد یک بازیگر شبکه خانگی به‌اندازه دستمزد گروه بازیگران ماست!

حسن لفافیان+کارگردان
حسن لفافیان+کارگردان

نمایش خانگی/مهدی موسوی‌تبار: حسن لفافیان کارگردان سریال “کلبه‌ای در مه” که اخیرا از شبکه سوم سیما روی آنتن رفت از سطح بالای دستمزد در شبکه خانگی سخن گفت.

به گزارش نمایش خانگی، لفافیان که در فصل سوم‌ “شهرزاد” هم فعالیت داشته از خوش حسابی دست‌اندرکاران این مجموعه نیز حرف زده.

متن گفته‌های لفافیان را به نقل از روزنامه فرهیختگان بخوانید:

*شبکه نمایش خانگی میانگین دستمزدها را بالا برده است؟

پروژه‌های شبکه‌های خانگی بلاهایی را بر سر سریال تلویزیون می‌آورد که نگاه دوستان را تغییر داده است. دستمزدها را بی‌نهایت افزایش داده. نمی‌گویم نباید متناسب با تورم و گرانی و غیره افزایش پیدا کند، ولی خیلی اتفاق عجیبی رقم می‌خورد.

*چقدر تفاوت دستمزد وجود دارد؟

خیلی متفاوت است. اتفاقی در شبکه‌های خانگی می‌افتد که وقتی می‌شنوم می‌گویم تجسم آن در سریال‌های تلویزیونی غیرممکن است. دستمزد یک بازیگر در یکی از کارهای خانگی به‌اندازه کل بازیگران مجموعه ما است.

*بازیگر سلبریتی یا درجه یک؟

البته نگاه سلبریتی هم باید داشت. اما به هرحال فراموش نکنیم این آدم‌هایی که در سینمای خانگی کار می‌کنند، قبلا در تلویزیون بودند و همین‌جا بازی می‌کردند. اما آنجا رنگ و لعاب و دستمزد بالاتر است و خط قرمزها کمتر و تمایل به آن سمت بیشتر است.

*بازیگر فقط به‌خاطر دستمزد بالا سراغ شبکه نمایش خانگی می‌رود یا جذابیت‌های دیگری هم وجود دارد؟

به هرحال هرکسی برای انتخاب کاری که می‌کند مختار است و من نمی‌توانم بگویم صرفا همه بازیگرانی که در آن رسانه کار می‌کنند، دیدگاه مالی دارند، همه اینچنین نیستند. بخشی از این اتفاق که می‌افتد این سمت می‌رود. دستمزد آن کارها طبیعتا بالاتر است و باتوجه به شرایط اقتصادی که آن شبکه‌های خانگی دارند، پرداخت دستمزدها به‌موقع‌تر است.

*شما در “شهرزاد” هم کار کردید؟

بله. در فصل سه بودم.

*عوامل “شهرزاد” خوش‌حساب‌تر بودند تا تلویزیون در سریال “کلبه‌ای در مه”؟

بله. طبیعتا خوش‌حساب‌تر بودند.

*رقم‌ها هم بالاتر بود؟

برای هنرپیشه‌ها خیلی بالاتر بود. البته در شهرزاد همه سلبریتی‌ها در آن کار می‌کردند؛ یعنی هنرپیشه‌های آن کار نقش اول فیلم‌های سینمایی بودند. این سریال پر از هنرپیشه‌های صاحب‌سبک بود و این، تفاوت ایجاد می‌کند. همه دوستان در تلویزیون بارها کار کردند، ولی در یک مجموعه جمع کردن چنین افرادی از توان مالی کنونی تلویزیون خارج است. در شبکه نمایش خانگی خط قرمزها هم متفاوت است. آن‌حدی که آنجا راحت هستیم، در تلویزیون نمی‌توان راحت بود، چون طبیعتا آنجا انتخاب می‌کنیم، پول پرداخت می‌کنیم، فیلم را تماشا می‌کنیم و طبیعتا در این انتخاب مختار هستیم، ولی شبکه‌های تلویزیون یک آنتن است و تریبون داریم.

*با این حساب، تنها مزیت سریال‌های تلویزیونی عمومی‌بودن‌شان است؟

بله، البته شبکه‌های تلویزیون یک حسن فوق‌العاده دارد و من به‌عنوان کارگردان می‌خواهم برای تلویزیون کار کنم. دلیلش این است وقتی سریال پخش می‌شود، بیش‌از 20-10 میلیون آدم همزمان آن را می‌بینند، ولی در شبکه‌های خانگی این یک عدد دست‌نیافتنی برای دیده شدن است. واقعیت این است همه اقصی‌نقاط ایران سریال من را می‌بینند، ولی فلان سریال که در رسانه‌ها ساخته می‌شود باید CD آن بیرون بیاید یا آن شخص عضو فلان سایت شود و اشتراک خریداری کند.

حسن لفافیان+کارگردان
حسن لفافیان+کارگردان

پایان فصل اول “میخواهم زنده بمانم” با سه قتل و مقادیری زن‌گویی به انضمام قالیچه سلیمان!+عکس

نمایش خانگی/مجید ناصری: قسمت پایانی فصل اول سریال “میخواهم زنده بمانم” از طریق فیلیمو عرضه شد.

به گزارش نمایش خانگی، در قسمت آخر سریال از قتل(۳مورد) تا هجرت(۲مورد) و فراق(۲مورد) را شاهدیم.

در این قسمت سریال، زهره افشار همه چیز را فراهم کرده تا شایگان را کاملا با خود همراه کند و نادر سرمد نیز با همراهیِ زهره در مسیرِ گرفتنِ انتقامی‌ست که مدت‌ها انتظارش را می‌کشیده است. هما در گوشه ای زندانی شده و پایان این بازی پیش چشمانش تیره تر از هر زمان دیگری‌ست. شبی طولانی و سخت می‌گذرد تا آفتاب سپیده ی صبح دوباره بر آید…

در قسمت آخر سریال “میخواهم زنده بمانم” حجم بالایی از دیالوگ‌های ظاهرا عمیق ولی باطنا سطحی را از زبان بازیگران زنی همچون سحر دولتشاهی و آناهیتا درگاهی و آزاده صمدی می‌شنویم ضمن اینکه پایان ‌بندی سریال که همراهی هما و شیوا در سفر به ترکیه است، از منظر زمانی چفت و بست منطقی ندارد. مشخص نیست چگونه هما از دل شبی بارانی در تهران یکباره در روزی آفتابی لب مرز به وصال شیوا می‌رسد؟ گویی هما سوار بر قالیچه سلیمان به ناگاه لب مرز رسیده!

حامد بهداد، سحر دولتشاهی، بهاره کیان‌افشار، پدرام شریفی، آناهیتا درگاهی، علی شادمان، مهران احمدی، آزاده صمدی، امیر نوروزی، مهدی حسینی‌نیا، فرید سجادی‌حسینی، بابک کریمی، افسانه چهره‌آزاد، عزت الله مهرآوران، محمدرضا مالکی و… بازیگران سریالند.

میخواهم زنده بمانم(قسمت آخر)
میخواهم زنده بمانم(قسمت آخر)

چرایی شباهت تدوین در سریالهای فیلیمو؟؟

نمایش خانگی/پیمان مقیمی: سریالهایی که در ماههای اخیر از طریق فیلیمو عرضه شده‌اند، ورای همه نقد و نظرهای وارده در یک ویژگی مشترکند و آن هم ساختار کلی تدوین.

به‌گزارش نمایش خانگی سریالهایی مثل “می‌خواهم زنده بمانم”، “ملکه گدایان” و “زخم کاری” در ظواهر داستانی ربطی با هم ندارند ولی چگونگی تدوین هر سه اثر، در یک‌راستاست.

هر سه سریال و در اغلب اپیزودها، عمدتا با یک‌ فلاش‌بک آغازین مواجهیم  و سپس و با پیمودن تیتراژ به دوران معاصر داستان می‌رسیم و ادامه روایت.

تفاوت فقط در یک چیز است و آن هم اینکه “ملکه…” و “میخواهم…”، آیکون “رد کردن تیتراژ” را دارند ولی مخاطبان “زخم کاری” مجبورند بعد از فلاش بک به تماشای تیتراژ کامل ابتدای سریال بنشینند.

اگر نگاهی به عناوین تدوینگران این سه سریال بیندازیم می‌بینیم که سه تدوینگر مختلف در سه سریال حضور داشته‌اند. میثم مولایی تدوین “میخواهم زنده بمانم” را انجام داده، امین عابدی تدوينگر “ملکه گدایان” است و سجاد پهلوان‌زاده هم تدوین “زخم کاری” را انجام داده است.

میثم مولایی تدوینگری است که در کارنامه سینمایی خود آثاری همچون “خانه دختر”، “وارونگی”، “روز صفر” و “کلاه قرمزی و بچه ننه” را دارد‌.
امین عابدی بیشتر در تلویزیون فعالیت داشته و ازجمله تدوینگر سریالهای “آرماندو”، “پریا” و “خروس” بوده است.
سجاد پهلوان‌زاده تدوین آثار مختلف مهدویان و ازجمله “ایستاده در غبار”، “ماجرای نیمروز” و “لاتاری” را برعهده داشته است.

آنچه در کارنامه هر سه تدوینگر به چشم می‌خورد تفاوتی است که در رزومه دارند و اینکه سه نفر با سه رزومه متفاوت به ناگاه یک‌ ساختار خاص را برای تدوین انتخاب می‌کنند جای سوال دارد؟؟

این خواسته فیلیمو بوده که هر سه سریال با فلش‌بک آغاز شوند یا نه؟
اگر پاسخ، مثبت است باید پرسید چرا؟
مگر نه اینکه با تنوع بصری است که میتوان مخاطبانی از نحله‌های مختلف را جلب کرد پس چرا در تدوین این قدر محافظه‌کارانه و مشابه پیش رفته‌اند؟

جای خالی آگاهی کنشگر در “زخم کاری”+عکس

نمایش خانگی/پیمان مقیمی: قسمت پنجم سریال خانگی “زخم کاری” از طریق فیلیمو عرضه شد.

در قسمت پنجم سریال، عواقب دومین قتل سریال از راه می‌رسد و مالکی برای رهایی از اتهام قتل برای اینکه فشار خود را بر خانواده ریزآبادی افزایش دهد، خبری مبنی بر دست داشتن ناصر در تجارت مواد مخدر در رسانه ها افشا می‌کند؛ منصوره به دنبال مصالحه با مالک است ولی همسر مالکی از معاشرت مالکی و منصوره آگاهی پیدا می‌کند…

تاکنون دو قتل در سریال “زخم کاری” روی داده؛ یکی قتل ریزآبادی بزرگ(سیاوش طهمورث) و دیگری قتل یکی از ریزآبادی‌های کوچک(مهدی زمین‌پرداز) با این حال هنوز کنشی جدی از سوی اداره آگاهی برای یافتن ریشه قتلها را در سریال ندیده‌ایم.

این عدم کنشگری در مساله قتل در شرایطی است که در همین قسمت اخیر به ناگاه و با انتشار خبری بدون سند در تعدادی رسانه درباره قاچاق مخدر توسط ناصر(سعید چنگیزیان)، سروکله کلی مامور انتظامی در دفتر ریرآبادی پیدا می‌شود ولی در ماجرای دو قتل متوالی و کاملا مشکوک هیچ کنشی از آگاهی را در سریال ندیده‌ایم…

جواد عزتی، رعنا آزادی‌ور، هانیه توسلی، سعید چنگیزیان، الهه حصاری، عباس جمشیدی‌فر، مهدی زمین‌پرداز، امیرحسین هاشمی، کاظم هژیر آزاد، منوچهر علیپور، مه‌لقا باقری، مائده طهماسبی، سیاوش طهمورث، مرتضا امینی‌تبار و سارا حاتمی بازیگران سریالند.

زخم کاری۵
زخم کاری۵

اتحاد افرا و ملکه در “ملکه گدایان”؟+عکس

نمایش خانگی/پیمان مقیمی: قسمت پنجم فصل دوم‌ “ملکه گدایان” از طریق فیلیمو عرضه شد.

به گزارش نمایش خانگی، در قسمت تازه سریال با بسته شدن پیمان بین افرا و ملکه، معامله البرز و پارسا روبروییم و دوئلی که آغاز شده است…

باران کوثری (افرا بابایی)، رویا نونهالی (لعیا یکتا)، پانته‌آ بهرام (خورشید یکتا)، فرزاد فرزین (پارسا پارسا)، محمدرضا غفاری (آریا درخشان)، آرمان درویش (البرز شمس)، رضا بهبودی (شبیر)، یسنا میرطهماسب (سهیل)، الهام کردا (مهناز)، سولماز غنی (فریبا رضایی)، علی اوجی (سیامک)، بهشاد شریفیان (شنتیا)، مریم سرمدی (بتول)، شبنم قربانی (سارا محمودی) و… بازیگران سریالند.

ملکه گدایان۲(۵)
ملکه گدایان۲(۵)

ورود به رستوران کتی در “گیسو۱۸”+عکس

نمایش خانگی/پیمان مقیمی: قسمت هجدهم سریال “گیسو” از طریق نماوا عرضه شد.

به گزارش نمایش خانگی در قسمت تازه “گیسو”، با پیمان مواجهیم که به همراه رضا و سهیل به دنبال راهی برای ورود به رستوران کتی هستند. لوسی نیز تصمیم می گیرد از خانه افرا برود و…

محمدرضا گلزار (سهیل بقایی)، هومن سیدی (پیمان رستاگ)، ساره بیات (پگاه دادگر)، هانیه توسلی (کتایون)، مسعود رایگان (یونس شکیبا)، شمسی فضل اللهی (مهین کیانی)، علیرضا زمانی نسب (محسن شکیبا)، سید جمشید حسینی، جولیا پانلی، آزاده ریاضی (مونا)، سانیا سالاری، بهاره رهنما و حسین یاری (رضا شکیبا) بازیگران سریالند.

گیسو۱۸
گیسو۱۸

ورود رییس مافیای قمار به “دراکولا”+عکس

نمایش خانگی/مجید ناصری: قسمت چهاردهم سریال خانگی “دراکولا” از طریق فیلیمو با همراهی نماوا عرضه شد.

به گزارش نمایش خانگی در ادامه داستان “دراکولا” و اتفاقاتی که رخ میدهد، همگی با سرنخ‌هایی که از طریق کامیاب بدست می آورند، متوجه زنده بودن پدر کامروا در آسایشگاه می شوند. با حضور در آسایشگاه اتفاقات جدید می افتد که شاهد آن خواهیم بود…

در قسمت تازه سریال “دراکولا” شاهد رونمایی از رییس مافیایی هستیم که شبکه سایتهای قمار را در ترکیه مدیریت می‌کند و قصد دارد آقازاده کامروا را تحت سلطه خود گیرد.

مهران مدیری، ویشکا آسایش، احسان امانی، محمد بحرانی، سیما تیرانداز، بهنام تشکر، نیما شعبان نژاد، گلاره عباسی، اندیشه فولادوند و… بازیگران سریالند.

دراکولا۱۴
دراکولا۱۴

کلیپ شجریان به‌جای پایان‌بندی!؟+عکس

نمایش خانگی/مجید ناصری: قسمت نوزدهم سریال “میخواهم زنده بمانم” از طریق فیلیمو عرضه شد.

در قسمت تازه سریال، رو در روییِ هما حقی و زهره افشار، امیر شایگان را که از مرگ پرویز هم آشفته شده در موقعیتی قرار می دهد که دوباره باید دست به انتخابِ سختی بزند؛ شیوا برای خلاصی از مفتاح راه پرخطری را انتخاب می کند و هما نیز پا در مسیری می‌گذارد که آغازِ یک ماجرای تازه است…

در پایان قسمت نوزدهم سریال خانگی به‌جای روشن کردن سرنوشت هما حقی، کلیپی با صدای همایون شجریان پخش می‌شود؛ کلیپی حاوی خلاصه‌ای از سریال.

حامد بهداد، سحر دولتشاهی، بهاره کیان‌افشار، پدرام شریفی، آناهیتا درگاهی، علی شادمان، مهران احمدی، آزاده صمدی، امیر نوروزی، مهدی حسینی‌نیا، فرید سجادی‌حسینی، بابک کریمی، افسانه چهره‌آزاد، عزت الله مهرآوران، محمدرضا مالکی و… بازیگران سریالند.

میخواهم زنده بمانم۱۹
میخواهم زنده بمانم۱۹

به‌جای فعالان باسابقه صنف وی‌او‌دی؟⇐دبیر جشنواره به‌اصطلاح جهانی، دبیر صنف وی‌او‌دی شد!

vodویدیوی درخواستی

نمایش خانگی/پیمان مقیمی: اینکه در دوران قدرت گرفتن پلتفرم‌های مجازی و داغ بودن بازار وی‌او‌دی به‌جای یک فعال باسابقه وی‌او‌دی یکی از دبیران جشنواره‌های دولتی، دبیر صنف وی‌او‌دی شود، بر چه مبنایی است؟

به گزارش نمایش خانگی، محمد صراف رئیس انجمن صنفی وی‌اودی با اشاره به تصمیم‌های جدید این صنف از انتخاب محمدمهدی عسگرپور( دبیر جشنواره به‌اصطلاح جهانی فجر) به عنوان دبیر جدید صنف وی‌او‌دی خبر داد.

صراف با اشاره به تصمیمات جدید هیات مدیره انجمن به خبرگزاری مهر اعلام کرد: در جلسات هیات مدیره تصمیم جدی بر این بود که در عین اینکه فعالیت انجمن گسترش بیشتری پیدا کند نیاز است که یک دبیر با تجربه برای انجمن انتخاب شود. گزینه‌های زیادی مورد بررسی قرار گرفت و در نهایت آقای محمدمهدی عسگرپور به دلیل تسلط به فضای پلتفرم‌ها و تولید، سابقه تهیه کنندگی و همچنین آشنایی کامل با قوانین تولید برای این سمت انتخاب شدند.

صراف درحالی از تسلط عسکرپور بر فضای پلتفرم‌ها گفته که تقریبا هیچ سابقه‌ای از نقش وی در مدیریت یا طراحی سامانه‌های وی‌او‌دی در دسترس نیست! مگر نه اینکه اصل اساسی برای عضویت و کسب مسئولیت در هر صنف، فعالیت در آن صنف است؟ پس چرا یکی از فعالان وی‌او‌دی دبیر این صنف نشده؟؟

کار صنفی آن هم در حیطه‌ای کاملا نو و تخصصی همچون وی‌او‌دی‌ها نیاز به افرادی دارد که زیر و بم کار را بشناسند تا بتوانند در کمترین فرصت،مشکلات را برطرف کنند.
اینکه تصور شود با همان مدیران فعال در برگزاری جشنواره‌ها و محافل دولتی می‌توان صنوف بخش خصوصی را ارتقا داد، چقدر منطقی است؟؟
نمایش خانگی آماده است توضیحات صنف وی‌او‌دی در این باره را منتشر کند.