خانه بلاگ صفحه 15

صدور پروانه برای کارگردان #ویلاییها+صدور پنج پروانه دیگر

نمایش خانگی/مجید ناصری: شورای صدور پروانه ساخت آثار غیرسینمایی با ساخت چهار عنوان فیلم کوتاه داستانی و ۲ عنوان فیلم بلند داستانی و یک فیلم مستند موافقت کرد.

در میان پروانه‌های صادره نام منیر قیدی کارگردان فیلم ویلاییها هم به چشم می‌خورد که پروانه تولید یک مستند را گرفته.

صدور پروانه برای کارگردان ویلاییها
صدور پروانه برای کارگردان ویلاییها

فهرست پروانه‌های صادره به شرح زیر است:

— فیلم‌ کوتاه «مداد رنگی آیدا» به تهیه‌کنندگی مسعود میرزا خانی، نویسندگی و کارگردانی مریم بابائی بندارتی

–فیلم کوتاه «نان و کتاب» به تهیه‌کنندگی، نویسندگی و کارگردانی نورالدین زارعی بابا نظر

–فیلم کوتاه «سمفونی گنجشکها» به تهیه‌کنندگی، نویسندگی و کارگردانی امیر هاشم زارع

–فیلم کوتاه«آخرین برداشت» به تهیه‌کنندگی محمد جواد رفیعی، نویسندگی و کارگردانی فاطمه کریمیان علی آبادی

— فیلم بلند «شش و ده دقیقه صبح» به تهیه‌کنندگی مجید پریخواه، کارگردانی و نویسندگی شهاب روزبهانی

— فیلم بلند «ماهیم» به تهیه‌کنندگی، کارگردانی و نویسندگی محمدرضا کیوانفر موافقت کرد.

–فیلم مستند داستانی «مروارید سیاه» به تهیه‌کنندگی منیر قیدی و کارگردانی و نویسندگی میترا مهتریان

#دفتر_یادداشت؛ رضا عطاران در دالان تیم برتون!

نمایش خانگی/پیمان مقیمی: بعد از مدتها یک سریال کمدی شسته رفته ایرانی عرضه شد؛ بعد از مدتها از منظر آن که سال‌هاست نه در تلویزیون و نه در شبکه خانگی سریال‌های کمدی قابل اعتنایی ارائه نشده بود و اغلب کمدی ها گرفتار نوعی هزل و ساده انگاری مشابه تئاترهای سبک گلریز شده‌اند…

 

سریال #دفتر_یادداشت که از طریق فیلمنت عرضه شده را کیارش اسدی زاده ساخته که قبلا فیلم #شکاف یا #توده او را به عنوان اولین محصول رسمی دیده بودیم و بعد هم با همراهی برادران یاری سریال #کرگدن را ارائه کرده بود که در گونه ماجراجویانه، اثر قابل تحملی بود.

 

اسدی زاده در کارگردانی دفتر یادداشت خیلی سعی کرده مطابق با اصول سینمایی سازی پیش برود و با استفاده از تکنیسین‌های سینمایی خبره‌ای همچون علی قاضی به عنوان فیلمبردار، علیرضا علویان به عنوان طراح صدا، محسن نصراللهی به عنوان طراح صحنه و…، شرایط نظافت تصویری اثرش را فراهم آورد و از آن نگاه شلخته و کثیف کاری پرخرج و مرج متداول در سریال سازی کمدی این سالها پرهیز کند.

 

این تقابل با کثیف کاری، خیلی خوب مخاطب را جلب می‌کند به خصوص که در مایه های جنایی و دلهره دفتر یادداشت با نوعی موتیف سازی به سبک آثار تیم برتون و مثلا ادوارد دست قیچی و سوئینی تاد، روبروییم. نوعی طنز تاریک و تلخ بر کل سریال سایه انداخته و رضا عطاران همه کاره داستان جا و بیجا تلاش دارد که با افزودن بداهه های مختلف از میمیک گرفته تا دیالوگ و ابزار بدن، از تلخی بکاهد و حجم طنز را کم کند.

دفتر یادداشت؛ عطاران در دالان تیم برتون
دفتر یادداشت؛ عطاران در دالان تیم برتون

شاید بعد از فیلم دراکولا که عطاران خودش ساخته بود و خود را در موقعیت زندگی رفاه‌زده یک خون‌آشام قرار داده بود، سریال دفتر یادداشت جدی ترین ورود عطاران به فضاهای لاکچری آن هم از نوع هراس‌آورش باشد. عطاران را به خاطر شناخت صحیح مردمان کف جامعه و سریال‌های طنز کوچه بازاری می شناسیم. اینکه عطاران بتواند در یک چیدمان لوکس و تر و تمیز مثل دفتر یادداشت همان درخشش را داشته باشد کمی زمان لازم است…

 

شانس عطاران اینکه کنارش هم حسن معجونی قرار دارد و هم مینا ساداتی و هم شماری بازیگر در نقشهای خرد و درشت از کاظم سیاحی و الهام پاوه نژاد تا بیژن بنفشه خواه، فریبا متخصص و… و اینکه عطاران بتواند باز هم یک کمدی پرسروصدا را لیدری کند قابل انتظار است…

 

 

ورکشاپ نگار گری استاد بهدانی در ارسباران 

نمایش خانگی/مجید شجاعی: ورکشاپ نگار گری استاد علیرضا بهدانی با ارائه گواهینامه به هنرجویان،  17 آبان در فرهنگسرای ارسباران برگزار می شود.

استاد علیرضا بهدانی از اساتید مسلم هنر خط نقاشی کشور که در نگار گری هم از شاگردان بنام استاد فرشچیان محسوب می شود، با تلفیق سبک مدرن و سنتی جایگاه ویژه ای در این هنر اصیل  پیدا کرده، برای علاقه مندان به هنر نگار گری در فرهنگسرای ارسباران ورکشاپ برگزار می کند.

به تازگی ورکشاپ خط نقاشی استاد در همین فرهنگسرا با استقبال علاقه مندان برگزار شد.

دوستداران هنر نگار گری می توانند با ثبت نام در این ورکشاپ از تکنیک ها، متد و ریزه کاریهای این هنر اصیل ایرانی، در ورکشاپ آموزشی یک روزه استاد در روز چهارشنبه 17 آبان بهره مند شوند.

صدور پروانه برای کارگردان #درب+صدور ۱۵ پروانه دیگر

نمایش خانگی/پیمان مقیمی: شورای پروانه ساخت غیرسینمایی، پروانه تولید شانزده فیلم اعم از کوتاه، مستند و بلند را صادر کرده.

در میان پروانه های صادره نام هادی محقق کارگردانی فیلم‌هایی مثل او خوب سنگ می‌زند، درب و ممیرو، دیده می‌شود که پروانه فیلم نیمه بلند درنو را گرفته.

فهرست پروانه‌های صادره به شرح زیر است:

–مستند « روز داخلی عروس » به تهیه‌کنندگی ، کارگردانی و نویسندگی بهنود محمدی پور خرزوقی

–مستند « زندگی بدون حوا » به تهیه‌کنندگی ، کارگردانی و نویسندگی پوریا خلج طهرانی

–مستند « قلعه سنگی » به تهیه‌کنندگی، کارگردانی و نویسندگی یاسر نیک خواه آزاد

— فیلم‌ بلند داستانی « بچه‌های امروز » به تهیه‌کنندگی، کارگردانی و نویسندگی ابوالفضل شکیبا

— فیلم‌ نیمه بلند داستانی « درنو » به تهیه‌کنندگی مجتبی گل پریان ، کارگردانی و نویسندگی سید هادی محقق

–فیلم نیمه بلند « آیانه » به تهیه‌کنندگی ، کارگردانی و نویسندگی کریم رجبی

صدور پروانه برای هادی محقق
صدور پروانه برای هادی محقق

–فیلم‌ کوتاه داستانی « به سوی رهایی » به تهیه‌کنندگی ، کارگردانی و نویسندگی بهروز سعادت طلب

–فیلم کوتاه « سرزمین متروکه » به تهیه‌کنندگی ، کارگردانی و نویسندگی محمد حسین صادقی

–فیلم کوتاه « سپیده » به تهیه‌کنندگی و کارگردانی و نویسندگی مهرداد بقائی

–فیلم کوتاه «خواب سوم » به تهیه کنندگی و کارگردانی و نویسندگی محمد حسین نیک زاد

–فیلم کوتاه « از تاریکی تا نور » به تهیه‌کنندگی حمید حسنی ، نویسندگی و کارگردانی رامتین هاشمی

–فیلم کوتاه « سکانس آخر » به تهیه‌کنندگی، نویسندگی و کارگردانی عادل شکوری

–فیلم کوتاه « قضاوت » به تهیه‌کنندگی، نویسندگی و کارگردانی سید غلامرضا زمانی

–فیلم کوتاه « ماورای تونل » به تهیه‌کنندگی، نویسندگی و کارگردانی محمد حسین ذالی قهی

–فیلم کوتاه « مخفیگاهی در جنگل » به تهیه‌کنندگی، نویسندگی و کارگردانی میثم ترابعلی

–فیلم کوتاه « وانموده » به تهیه‌کنندگی علیرضا اسیوند شمس آبادی ، نویسندگی و کارگردانی محمدحسین دماوندی

ورکشاپ استاد بهدانی در فرهنگسرای ارسباران

نمایش خانگی: ورکشاپ آموزشی نقاشیخط استاد علیرضا بهدانی در فرهنگسرای ارسباران تشکیل شد.
استاد بهدانی دارای گواهینامه درجه یک قرآنی و نخبه هنری سال ٩٤ است
که أثارش  برگزیده سه دوره جشنواره نقاشیخط شده است.
یکی از کارهای درخشان استاد بهدانی، اجرای بزرگترین تابلوی  نقاشیخط جهان  است.
همچنین خوشنویسی بزرگترین و کوچکترین قرآن طلای دست نویس جهان و خوشنویسی اولین قرآن به خط شکسته نستعلیق و خط معلی به همت هنر استاد انجام شده است.
در این ورکشاپ یک روزه دوستداران  هنر  نقاشیخط، به صورت فشرده بخشی از تکنیک های خلق اثر را آموزش دیدند و در پایان گواهینامه شرکت در این برنامه آموزشی را دریافت کردند.
به گفته سارا رجب پور مجری این برنامه،  به زودی برنامه های آموزشی دیگری از استاد بهدانی در این فرهنگسرا برگزار خواهد شد.

سریال #مرداب و الگوپردازی موّاج زودیاک!

نمایش خانگی/مجید ناصری: بعد از تجربه ارائه سریال‌های خونسرد و پوست شیر، حالا سریال مرداب را باید تازه ترین سریال جنایی پلتفرم فیلمنت دانست. سریالی پربازیگر و پرماجرا که ابایی ندارد از الگو قرار دادن آثار جنایی-جاسوسی هالیوود.

مرداب در داستان پردازی ابتدایی خود جسورانه و پر دست انداز و مواج پیش میرود و قبل از آن که مخاطب بخواهد عاقبت کاراکترها را حدس بزند، خودش پیشقدم شده و با لو دادن آدم ها، مسیر داستان را عوض می‌کند.

تلاش برای سورپرایز کردن مخاطب، اصلی ترین ویژگی سریال مرداب است و برزو نیک‌نژاد کارگردان سریال-که از پرکارهای سال‌های اخیر است و بیشتر طنز ساخته-سعی کرده در اولین تجربه جنایی سازی خود بیخیال تالیف شده و رونوشتی تمیز ارائه دهد از الگوی روان‌پردازانه جانیان در فیلمهایی همچون هفت، زودیاک یا شکارچی ذهن.

محمد شایسته تهیه‌کننده سریال مرداب که به تازگی سریال قهوه ترک را هم ارائه داده بود، همچنان به دنبال آثار پرپلان، پرلوکیشن و پربازیگر و پر از چرخش های تصویری است و خوشبختانه از مهدی هاشمی تا پانته آ پناهیها و از امیر جعفری و حامد کمیلی تا شهرام حقیقت دوست و مجتبی پیرزاده و الهام اخوان و یسنا میرطهماسب و الیکا ناصری، بازیگرانی از نسل های مختلف داریم که تقابلات داستانی را قابل قبول ارائه داده اند.

سریال مرداب
سریال مرداب

سریال مرداب یک ویژگی دیگر هم دارد و آن هم اینکه در شمال کشور و در یک مرداب شروع می‌شود و بخشی از داستان را به موازات تهران در مناطق ساحلی شمال تصویر می‌کند و این، خودش می‌تواند مخاطب خسته از تکرار مکررات فیلم ها و سریال‌های آپارتمانی را به خود جلب کند. ذات جنایت در جغرافیای ناشناخته مردابی-ساحلی، نوعی ابهام را برای مخاطب ایحاد می‌کند که لذت بصری را هم حادث می‌سازد…

برزو نیک‌نژاد در تثبیت خود به‌عنوان کارگردان بیش از همه کمدی هایی که ساخته به موفقیت بالای مرداب نیاز دارد و اگر بتواند ضرباهنگ سریال را تا پایان به مانند قسمت‌های ابتدایی حفظ کند، این موفقیت دور از دسترس نخواهد بود‌.

بایکوت #راز_بقا در جشن حافظ به تلافی جشنواره عریان؟؟

نمایش خانگی/مجید ناصری: تصور میرفت جشن حافظ- یادگار علی معلم مرحوم- در توزیع جوایز میان برترین های تلویزیون، تلاش کند روند بی حرف و حدیثی را پیش گیرد ولی…

به جز آن که اغلب محصولات تلویزیونی بایکوت شدند و نتوانستند راهی به فهرست کاندیداها راه پیدا کند برخی سریال‌های خانگی قابل قبول نیز جایی در فهرست جوایز نداشتند؛ حالا یا به دلیل توجه به پلتفرم توزیع‌کننده یا …؟

ازجمله سریال‌هایی که می‌توانست در جشن حافظ و در بخش تلویزیونی، جوایزی را از آن خود کند سریال کمدی راز بقا بود که از معدود کمدی های استاندارد شبکه خانگی و در عین حال سریالی جذاب و مخاطب پسند بود ولی هیچ جایزه ای به آن نرسید.

یکی از دلایلی که به عنوان دلیل بایکوت راز بقا در جشن حافظ مطرح شده، شوخی این سریال با جشن حافظ بوده.

بایکوت راز بقا در جشن حافظ به تلافی جشنواره عریان؟؟
بایکوت راز بقا در جشن حافظ به تلافی جشنواره عریان؟؟

در یکی از قسمت‌های سریال راز بقا و در قالب جشنواره عریان(باباطاهر)، شوخی نرمی شده بود با روال برخی جشن‌های هنری ولی انگاری این شوخی به مذاق جشن حافظ خوش نیامده که راز بقا را لایق دریافت هیچ جایزه ای ندانسته؟؟

پیشتر سعید آقاخانی در سریال نون‌خ در قالب جشنواره انار با روال توزیع جوایز در جشنواره فجر توزیع کرده بود که البته با استقبال ابراهیم داروغه‌زاده از دبیران ادوار جشنواره فجر روبرو شد ولی شوخی راز بقا با جشن حافظ، کار دستش داد…؟

 

زخم_کاری۲؛ تولید به بهانه‌ی تولید؟

نمایش خانگی/مجید ناصری: فصل دوم سریال زخم کاری محمدحسین مهدویان با سروصدای تبلیغاتی بالایی عرضه شد که انتظارات از آن را بالا برد ولی عرضه همان قسمت اول کافی بود تا معلوم کند آن همه هیاهوی تقریبا برای هیچ بوده…

 

فصل اول زخم کاری پر بود از نماهای زیر دوش یا داخل جکوزی و خون و خونریزی و البته نماهای منقل و وافوری و حالا باز منقل و وافور و هرازگاه خون و خونریزی در فصل دوم هم رخ نموده.

 

مشکل ولی فراتر از اینها است. مشکل اساسی زخم کاری۲ ژست اقتباس از هملت است ولی نهایتا یک فیلم هندی دم‌دستی در متن و اجراست. هیچ وسواسی در داستان پردازی نمی بینید و اصلا خط داستانی تازه در کار نیست و کارگردان به خیال خودش به ترکیب داستانی برنده؟ دست نزده و با همان نگاه زن اغواگر-مرد هوسباز، شکسته‌بسته، چیزکی ساخته و تحویل پلتفرم داده.

 

اینکه فصل دوم آثار ایرانی لزوما خوب درنمی‌آید، امر قطعی نیست و کمااینکه هم سریال پایتخت و هم سریال نون‌خ تا چند فصل مخاطب داشتند به یک دلیل اصلی و اینکه کارگردانان هر دو سریال، افرادی بودند که در تلویزیون آب‌دیده شدند. هم سیروس مقدم و هم سعید آقاخانی پله پله و در یک پروسه یک دهه ای به سریال سازی در تلویزیون نائل آمدند ولی این روال درباره محمدحسین مهدویان صادق نبود و او صرفا بعد از ساخت آثاری مستندنما و اتفاقا لنگ در دراماتورژی، ناگهان شد سریال‌ساز.

 

سریال زخم کاری۲ ورای نداشتن خط داستانی تازه، اجرای مطلوبی هم ندارد و حداقل حساسیت در دکوپاژ را شاهدیم و به جایش، کارگردان مدام به بازیگران گفته به دوربین زل بزنند و نماهای اسلوموشن گرفته؛ انگار که داریم کلیپ کوجی زادوری می‌بینیم…

زخم کاری۲؛ تولید به بهانه تولید؟
زخم کاری۲؛ تولید به بهانه تولید؟

بازی‌های سریال هم واقعا تعریفی ندارد و جز هادی قمیشی در نقش فرعی، نه کامبیز دیرباز توانسته ارائه‌گر گادفادری پا به سن گذاشته باشد و نه مهران غفوریان توانسته نقش وردست او را به خوبی تداعی کند. هر دو به جای نقش آفرینی در حال ادا درآوردن هستند که توی ذوق می‌زند. بازیگران جوان سریال مأیوس‌‌کننده هستند؛ مرتضی امینی‌تبار که واقعا نشان داد در مسیری نادرست قرار گرفته و بازیگری، کار او نیست و الناز ملک که هر قدر در نقش دختر دهاتی سریال سقوط، خوب بود، اینجا در نقش نقاشی انتلکت که زندگی لاکچری دارد، بد و ناباورانه ظاهر شده…

 

راستی یکی به ما بگوید آن دو پیشکار دفتر مالکی چه کاره اند؟ یکی که تیپ دگرباشی دارد و دیگری هم ظاهرا دختر است! این دو، با همند؟ پارتنرند؟ یا چه؟؟…اصلا در این سریال چه کاره اند؟ چرا زوجند؟ چرا حرف تکراری میزنند؟ کدگذاری است؟ برای چه؟

ای کاش محمدحسین مهدویان  که همکارانش کنار او مستندنمایی را کم و بیش یاد گرفتند و به سمت پروژه هایی نظیر شهید باکری و اخیرا شهید زین الدین رفتند، خودش همان مستندنمایی تر و تمیز ایستاده در غبار را ادامه می‌داد و در طی این یک دهه ده پرتره مستندنما تولید می‌کرد که هم خیر دنیا در آن است و هم خیر عقبی. هنوز هم دیر نشده! حسین جان! کار تو همان مستندنمایی است، برگرد و آخرین روزهای زمستان بساز…

 

 

 

برخی کتاب‌های مرتبط با علی دایی و فرشاد پیوس در حد ویکی‌پدیا بود ولی کتاب خداداد دارای تحلیل‌های خواندنی است/احسان محمدی روزنامه‌نگار متذکر شد

نمایش خانگی: احسان محمدی روزنامه‌نگار، کارشناس رسانه و نویسنده کتاب‌های «گنجینه پنهان»، «شیوه دلبری و متروآشوبی»، «جنگ بود» و «مارکز در تاکسی» در رونمایی از کتاب «تو خداداد عزیزی هستی» که به زندگی شخصی و حرفه‌ای این ورزشکار پرداخته است به مساله جسارت ستاره‌ها در ورود به حیطه بیوگرافی‌نویسی اشاره کرده بود و گفته بود: خداداد شجاعت به خرج داده که اجازه داده زندگی شخصی و ورزشی‌اش مکتوب شود و کاش همه ورزشکاران چنین روحیه‌ای می‌داشتند.

روزنامه قدس در خصوص توجه به ژانر بیوگرافی‌نگاری و چالش‌هایی که پیش‌روی این گونه ادبی قرار دارد با این نویسنده و روزنامه‌نگار صحبت کرده است.

* در مراسم رونمایی از کتاب «تو خداداد عزیزی هستی»، شما بر شجاعت خداداد عزیزی تاکید کرده بودید که او اجازه داده زندگی شخصی و ورزشی‌اش مکتوب شود. با شناختی که از این فوتبالیست در این سال‌ها داشته‌اید درباره این روحیه خداداد، صحبت کنید.

** خداداد عزیزی در این چند سال کارهای رسانه‌ای کرده است. به عنوان کارشناس و مجری در تلویزیون حضور پیدا کرده و ارتباط خوبی با رسانه ها دارد. به همین خاطر نوع نگاهش با بسیاری از فوتبالیست‌های دیگر متفاوت است. او ارزش کتاب را متوجه شده و می‌داند این مساله هم به اندازه گل‌های زیبایش در ذهن‌ها می‌ماند و چه بسا ماندگارتر باشد. این که یک فوتبالیست بیاید و زندگی گذشته‌اش را روایت و مکتوب کند و کتاب را در در اختیار دیگران قرار دهد بسیار قابل تحسین است.

* غیر از جسارت و شجاعت ورزشکاران، چه شرایط دیگری لازم است تا مساله بیوگرافی نگاری در حوزه‌های مختلف ورزشی و هنری بیشتر مورد توجه قرار بگیرد ؟

** در کنار شجاعت و جسارت، حقیقت گویی و پرهیز از خاطره‌سازی یا دست‌کاری کردن اتفاقات به نفع خود، اهمیت زیادی دارد. بسیاری از این اتفاقات به گذشته تعلق دارد و ما به خاطر روحیه ایرانی با رویکرد نقد، کم‌تر درباره گذشته حرف می‌زنیم. عموما می‌گوییم فلان مساله به گذشته تعلق دارد و اگر بگوییم دردسر می‌شود و یا ممکن است کسی ناراحت شود.

از این جهت اگر کسی بخواهد، در این وادی بنویسد باید به آن اتفاق وفادار باشد نه اینکه آن‌ها را روتوش کند و یا اتفاق را به زبان امروز و بر اساس اتفاق های امروز دستکاری کند. هم‌بازی آن روزها ممکن است امروز یک مدیر ارشد شده باشد و بعضی نگران هستند که ممکن است حالا این مدیر ناراحت شود یا به او بربخورد. به هرحال باید بپذیریم وقتی  می‌خواهیم در مورد گذشته آدم‌ها بنویسیم ممکن است بعضی از این اتفاق‌ها، خاطره‌ها و رویاها خیلی به کام آن‌ها نباشد و از این لحاظ اصل بیوگرافی‌نویسی، وفاداری به اتفاقات، صداقت داشتن و راستگویی راوی است.

* برای خلق بیوگرافی‌نگاری چهره‌های ورزشی، فقط خبرنگاران ورزشی باید سراغ این سوژه‌ها بروند؟

**  من معتقد نیستم فقط خبرنگاران باید دنبال این موضوع بروند. به نظرم بازیکن‌ها و مربی‌ها باید به سمت ستاره‌ها بروند چون این یک ری‌برند است و دوباره آن‌ها را به میدان می‌آورد و احیا می‌کند. چون 90 درصد فوتبالیست‌ها وقتی فوتبال آن‌ها تمام می‌شود از یاد می‌روند و از صحنه خارج می‌شوند و دوست دارند دیده شوند. بعضی‌شان به خاطر احیا شدن و برگشتن به سرتیتر خبرها در شبکه‌های اجتماعی حرف‌های درشت می‌زنند و ادعاهای غلط می‌کنند در حالی‌که نوشتن یک کتاب می‌تواند تصویر خوبی از آن‌ها ایجاد کند. اتفاقا خودشان باید این تقاضا را داشته باشند و این استقبال را با روی گشاده ایجاد کنند تا خبرنگارها و نویسندگان سراغ آن‌ها برود.

* با توجه به اینکه نسل امروز فوتبالیست‌ها نسلی است که تجربه‌های بیشتری از حضور در میادین جهانی دارد. آیا این تجارب زیستی، نگاه آن‌ها را به مساله بیوگرافی‌نویسی تغییر نداده است یا همین نسل هم همچنان درگیر حفظ چهارچوب‌ها است و حریم شخصی‌اش بر عبور از زندگی پنهان، غلبه دارد؟

** نسل جدید بیشتر، کتابهای فوتبالیست‌های هم‌نسل و نسل قبل از خودش را دیده است. ما کتاب‌های کمی درباره فوتبالیست‌های قدیمی داریم ولی الان کتاب های زیادی از بازیکن های شاغل داریم مثل مودریچ و زلاتان که کتاب‌های آن‌ها زمانی به بازار کتاب آمد که بازی هم می‌کردند و این مساله خیلی ارزشمند است. نسل جدید خودافشاگری‌های بیشتری دارد و کم‌تر پنهان‌کاری می کند و به صورت جسته و گریخته خاطرات و اتفاقات جذاب و تجربیات را در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک می‌گذارد ولی باید بداند کتاب تفاوت دارد و ماندگارتر است.  یک شبکه اجتماعی ممکن است با یک فیلتر و دو تا کلیک حذف شود و از دسترس خارج شود اما کتاب ماندگاری و دیرپایی دارد که خیلی ارزشمند است.

* به عنوان کسی که تحصیلات شما در زمینه مطالعات اجتماعی، فرهنگ و ارتباطات است، چه پیشنهادی دارید که مساله بیوگرافی نویسی در ایران از سوی سلبریتی‌های هنری و ورزشی جدی گرفته شود؟

** من معتقدم نشرهای برجسته باید به سمت ادبیات ورزشی بروند و حمایت کنند. الان فقط چند نشر این کار را می کنند و عموما در حوزه ترجمه هستند اما تالیف خیلی مهم است .

بیش از خلق کتاب، مساله معرفی کتاب، اهمیت دارد. در نگاه بعضی از اهل کتاب؛ کتابخوان‌ها، ناشران و ویراستاران، روزنامه‌نگار ورزشی و فوتبال درطبقه زرد و عامه پسند، طبقه‌بندی می شود که اینطور نیست. بعضی کتابهای فوتبالی در جهان شاهکار و شبیه رمان هستند چون زندگی ِسوژه، در این آثار خوب روایت شده است.

معتقدم انتشارات برجسته باید این ژانر را جدی بگیرند و آن‌را به مخاطبان جدی، کتاب‌خوان‌ها و مخصوصا نسل جدید معرفی کنند. مخصوصا اگر قرار است برای نوجوان ها الگو سازی شود باید کتاب‌هایی تولید شود که بچه ها بدانند قهرمان شدن، افسانه‌ و دور از دسترس نیست و همه ستاره‌ها و قهرمان‌هایی که روی قله موفقیت ایستاده‌اند، زمانی مثل آن‌ها نوپا بوده‌اند، گریه کرده‌اند و شکست خوردند اما بالاخره از جایشان بلند شدند.

برای خلق یک بیوگرافی نگاری ورزشی با توجه به نوع مخاطب این آثار، چه نکاتی باید مورد توجه نویسنده قرار بگیرد تا اثری جذاب و پرکشش خلق کند و مخاطب ورزش‌دوست را با خود همراه کند؟

** برای کتاب‌های اتوبیوگرافی، باید از نوشتن زندگی‌نامه‌نویسی که می‌گوید وی در خانواده‌ای مثلا متوسط به دنیا آمد و این نوع ادبیات پرهیز کنیم. الان کتاب‌های جُستاری مورد توجه است؛ روایت‌های برش‌برش از زندگی حرفه‌ای ورزشکار از شکست‌ها، پیروزی‌ها. مثلا  فصل‌هایی از کتاب الکس فرگوسن درمورد آدم‌هاست. یا کتاب «رهبری با آرامش» نوشته کارلو آنچلوتی، رویکرد مدیریتی دارد که به تشریح شیوه‌های مدیریتی پرداخته آن‌هم نه فقط مربیان فوتبال. خلاصه اینکه باید نویسنده در این نوع کتاب‌ها، خلاقیت به خرج دهد تا خواندن آن برای مخاطب ملال‌آور نباشد. نوع نوشتن کتاب، حلقه دام بلایی است که می‌تواند، خواننده را در خود گرفتار و شیفته کند و این مهم‌ترین نکته بیوگرافی‌نویسی ‌است.

کتاب «تو خداداد عزیزی هستی» چقدر توانسته چهارچوب‌های این ژانر را رعایت کند و با ذائقه مخاطب پیش برود.

** یکی از چیزهایی که این کتاب را جذاب کرده، مجموعه عکس‌های انتهای کتاب بود چون بعضی از این عکس‌ها اصلا دیده نشده بود.

نکته مهم دیگر، نزدیکی و آشنایی کامل نویسنده به فضای فوتبال بود. نویسنده، خودش در هوای خراسان نفس کشیده و همین مساله به او کمک کرده، روایتی مصنوعی نداشته باشد و از این جهت کتاب «تو خداداد عزیزی هستی» ارزشمند است که باید این قدم بزرگ را تحسین کرد.

* و در پایان بگویید این کتاب چقدر توانسته مسیر بیوگرافی‌نگاری چهره‌های ماندگار ورزشی را هموار کند؟

** من قبلا کتاب‌هایی را دیدم درباره علی دایی یا فرشاد پیوس که بیشتر شبیه ویکی‌پدیای مفصل بود؛ یعنی یک سری اطلاعات توسط یک نفر به هم وصل شده بود و شده بود کتاب. اما اینکه از کودکی، زندگی فوتبالی یک بازیکن، روایت شود تا حالا ندیدم و برای همین فکر می کنم کاری که خداداد کرده، می‌تواند به مربی‌ها و بازیگران بازنشسته و حاضر الان، این شجاعت را بدهد که آن ها هم مسیر زندگی‌ ورزشی و شخصی‌شان را روایت کنند. متاسفانه تاریخ فوتبال ایران بسیار شفاهی است و مستندات اندکی در این حوزه داریم و از این زاویه، «تو خداداد عزیزی هستی»، می‌تواند نوعی تاریخ نگاری باشد.

سعید نعمت‌الله کارگردان سریال #پدر_گواردیولا بیان داشت: از همه بیشتر از حضور ایرج در پدر گواردیولا، خوشحال شدم!/نه فیلمنامه و نه پشت صحنه کارهایم شباهتی با آثار کیمیایی ندارد!!!/از فرهنگ یک مدل یا یک مزون باید وجود داشته باشد که همه جنسی در آن وجود داشته باشد!/مهران مدیری مجبورم کرد که به او احترام بگذارم!

نمایش خانگی/پیمان مقیمی: تغییر خیلی کار سختی است و اینکه تو به دیگران این تغییر را نشان دهی سنگ های بسیاری به سمت تو می آید. مگر اینکه مثل من روحیه ای پیدا کنید که دری را باز نکنید تا سنگی سمت تان بیاید. پس بگذار این نظرات به در و دیوار بخورد و سراغ آنها نروی. تغییر سخت است.‌

 

سعید نعمت الله کارگردان سریال «پدرگواردیولا» با بیان مطلب فوق گفت: مهران مدیری در این سریال یک تغییری را دارد که یک گروهی آن را دوست دارند و گروه دیگری هاج و واج هستند و با نوستالژی های خود و کارهای قبلی مهران مدیری قیاسش می کنند. من بازیگران خوب در این سریال کم نداشتم. از حمید فرخ نژاد منظم و درست، ستاره اسکندری همین طور و مهران‌مدیری که یک‌جنتلمن واقعی است‌.

 

وی ادامه داد: مهران‌مدیری یک سکانس داشت که باید سه شبانه روز زیرباران می‌ماند. حتی اجازه نداد کسی به او حوله بدهد چون گفت همه که حوله ندارند. یک سری از خصوصیات او خدادادی است و یک بخش هایی هم‌خودش در بازیگری به آن رسیده مانند تواضع که چیزی به پروژه تحمیل نمی کند. آسه میاد آسه میره که گربه شاخش نزنه. اینکه می گویند کار کردن با مهران مدیری سخت است شاید درست باشد چون مهران یک استانداردهایی را دارد که حداقل توقعی که دارد این است که تو هم آن استانداردها را داشته باشی. حمید فرخ نژاد هم‌همین طور. فیلمنامه استاندارد، برخورد استاندارد.

 

نعمت‌الله افزود: من یک رویه ای دارم در زندگی هرکس همان طور که با  من برخورد می کند من هم‌همان طور با او رفتار می کنم. امکان ندارد من بی دلیل به کسی احترام بگذارم. رفتار مهران تورا مجبور می‌کند که به او احترام بگذاری. کارکردن با مهران برای من اصلاً سخت نبود و اتفاقاً خیلی هم خوش گذشت.

 

سعید نعمت الله درباره انتخاب متنوع ترکیب خوانندگان گفت: من  شنونده حرفه ای موسیقی هستم و سلیقه مخاطب برایم بسیار مهم است و این هنر به صورت مداوم در زندگی من جریان دارد.

 

سعید نعمت اله نویسنده و کارگردان سریال «پدرگواردیولا» با اشاره به اینکه هرچه موسیقی قدیمی تر باشد بیشتر موردعلاقه من است گفت: وقتی برای «پدرگواردیولا» ترکیب خواننده ها را می چیدم قطعاً می دانستم که قرار است از حضور ایرج خواجه امیری بهره مند شوم و این درحالی بود که می دانستم قرار است حضور رضا یزدانی، آرش و مسیح عدل پرور را هم در این کار داشته باشم. قصد من این بود که مخاطب این سریال با همه این خوانندگان ارتباط برقرار کند. البته واقعیت این است که می خواستم خودم بیشتر از همه این ارتباط را برقرار کنم. برای من هنوز هم «گنج قارون» فیلم جذابی است. استاد ایرج خواجه امیری نیز همین طور. صدا و موسیقی رضا یزدانی را می پسندم. آرش و مسیح هم که قصه متفاوتی در موسیقی دارند. این یعنی اینکه از تمامی طیف های علاقه مند به موسیقی در این سریال خواهیم داشت. طیف متفاوتی از مخاطبان با آرش و مسیح و طیف دیگری با ایرج و رضا یزدانی ارتباط برقرار می کنند.

 

وی درباره انتخاب متنوع ترکیب خوانندگان این سریال اضافه کرد: اگر نخواهم فرهنگ را به چیزی تقلیل دهم و از آن معذرت خواهی کنم، از فرهنگ یک مدل یا یک مزون باید وجود داشته باشد که همه جنسی در آن وجود داشته باشد، چون همه می بینند. من سعی کردم این مزون موسیقی تکمیل باشد تا هم به خودم و هم به مخاطبان این سریال خوش بگذرد. من همیشه در کارهایم به گروه می گویم ما حمال فیلمنامه ایم و موسیقی هم می تواند تکمیل کننده یک اثر باشد.

مهران مدیری و سعید نعمت الله
مهران مدیری و سعید نعمت الله

نعمت اله درباره حضور ایرج خواجه امیری خاطرنشان کرد: باید بگویم که من خاطراتی در بیست سالگی استاد ایرج دارم که در این دنیا وجود نداشتم. در گذشته ای که خودم بودم یا گذشته ای که روی سنگفرش ها کالسکه ها حرکت می کردند و من نبودم ولی از آن زمان خاطره دارم. هرچیزی که به گذشته مربوط باشد من به آن تعلق خاطر بیشتری دارم. در گذشته همه چیز صاف تر، تمیزتر و باحیاتر بود. ایرج هم از همان هاست. من مشتری آقای ایرج هستم‌. مشتری صدا و چهره و راه رفتنش. وقتی برای سریال «پدرگواردیولا» دعوت شان کردم و به من جواب مثبت دادند به اندازه هیچ کس که در پدرگواردیولا حضور داشت خوشحال نشدم.

 

کارگردان سریال «پدرگواردیولا» درباره حضور رضا یزدانی به عنوان یکی دیگر ازخوانندگان این سریال گفت: رضا یزدانی 23 کار سینمایی دارد و امکان ندارد اگر در سینما و بخش خصوصی خوب نباشی 23 بار این فرصت به تو داده شود. آن هم چندمورد از آن همکاری با مسعود کیمیایی باشد. صادقانه بگویم اگر یک سکانس یا یک فیلم مثل آقای کیمیایی در زندگی ام داشتم می رفتم در خانه می نشستم و تا آخر عمر آن را می دیدم و لذت می بردم. رضا یزدانی زاییده ماجرای اجتماعی است. علاقه مندی رضا به خواننده های قدیمی تر جایی نزدیک می شود که نامش اجتماع است‌. ترانه «قاتل خونسرد» رضا یزدانی را اولین بار در اتومبیل علی اوجی شنیدم و از این ترانه و صدای عجیب حیرت کردم. گویا رضا یزدانی دیگری بود. اصلاً حال عجیبی داشتم. وقتی که دو ترانه دیگر اورا نیز گوش دادم متوجه شدم که فصل دیگری از دنیای موسیقی یزدانی را می شنوم. من واقعا عاشق یک قاتل خونسردم.

 

نعمت اله در پاسخ به این سوال که چرا کارهای او شباهت به آثار مسعود کیمیایی دارد افزود: تشابهی که بین کارهای من و عالیجناب کیمیایی وجود دارد علاقه به یک ژانر است‌. نه پشت صحنه و فیلمنامه و نه دوربین و دکوپاژهایم معلوم است که شباهتی به کارهای کیمیایی ندارد که ای کاش داشت‌. ولی یک شباهت وجود دارد و آن شباهت واضح و مشخص است. ژانر است آن هم ژانر اجتماعی.