خانه بلاگ صفحه 61

قسمت هفتم “زخم کاری” آمد بدون آن که معلوم باشد چه چیز ممیزی شده؟+عکس

نمایش خانگی/پیمان مقیمی: قسمت هفتم سریال خانگی “زخم کاری” از طریق فیلیمو عرضه شد.

به گزارش نمایش خانگی در قسمت هفتم سریال، مالک بعد از معاشرت با منصوره در کیش، اسنادی را به منصوره نشان میدهد و به منصوره پیشنهاد میدهد به خاطر اتفاقاتی که برای ناصر پیش آمده، او و ناصر از ایران بروند و از منصوره میخواهد وکالت تام شرکت را به او بدهد تا شرکت را از این اوضاع نابسامان نجات دهد و…

قسمت هفتم سریال “زخم کاری” در حالی با تاخیر عرضه شد که پیشتر کارگردان سریال، دلیل این تاخیر را ممیزی بالای سریال از سوی ساترا دانسته بود با این حال آنچه در این سریال نامحسوس بود ممیزی بود.

نه فقط به مانند قسمتهای قبل در این قسمت همچنان مصرف سیگار یکی از افعال دائمی دو قطب داستان (مالک و ناصر) است بلکه سریال با معاشرت ویژه مالک و منصوره در کیش آغاز می‌شود و بعد از معاشرت هم سیگار گیراندن مالک است که می‌بینیم…

در این قسمت سریال در کنار نماهای دونفره‌ای که از بازیگران زن و مرد داستان و ازجمله عزتی-توسلی یا عزتی-حصاری ارائه می‌شود مقادیری لات‌بازی و قمه‌کشی به سبک فیلمها و سریال‌هایی نظیر “مغزها…”، “سیاوش” و “شنای پروانه” نیز ارائه شده است تا احتمالا جنس کارگردان،جور باشد.

اینکه چه چیز ممیزی خورده واقعا معلوم نیست؟؟

جواد عزتی، رعنا آزادی‌ور، هانیه توسلی، سعید چنگیزیان، الهه حصاری، عباس جمشیدی‌فر، مهدی زمین‌پرداز، امیرحسین هاشمی، کاظم هژیر آزاد، منوچهر علیپور، مه‌لقا باقری، مائده طهماسبی، سیاوش طهمورث، مرتضا امینی‌تبار و سارا حاتمی بازیگران سریالند.

زخم کاری(۷)
زخم کاری(۷)

یک تهیه کننده مدعی شد↵شایعه توقیف سریالهای نمایش خانگی، دروغ است!/میخواهند با حربه کهنه توقیف، مشتری جمع کنند!/انحصارگرایی تلویزیون به شبکه خانگی هم سرایت کرده!!/به جای پخش شایعه توقیف، کیفیت سریالها را بالا ببرند

نمایش خانگی: در هفته های گذشته و بعد از وقفه چندساعته در عرضه سریال “میخواهم زنده بمانم”، شایعاتی طرح شد درباره توقیف سریالهای “زخم کاری”، “میدان سرخ” و “آنها” که هیچ کدام نیز تایید نشده است.
یک تهیه کننده سینما با انتقاد از کیفیت تولید در شبکه خانگی، شایعات توقیف را زیر سوال برد و خواستار آن شد که دست از انحصارگرایی در شبکه خانگی بردارند و به فکر رشد تولید باشند.
محمد نشاط شایعه توقیف شدن برخی آثار شبکه نمایش خانگی را حربه تبلیغاتی دانست و به سینماپرس گفت: برخی افراد برای سوء استفاده از مردم و جذب آن ها برای دیدن آثارشان این حربه های کهنه و دروغین را برای جلب مشتری به کار می گیرند.

این تهیه کننده ادامه داد:  تجربه نشان داده، این گونه شایعات توقیف  آثار اصلاً صحت نداشته و ندارد و بهتر است به جای این حربه ها، به دنبال افزایش کیفیت سریالها باشند.

محمد نشاط درباره کیفیت تولید در شبکه خانگی گفت: اغلب آثار شبکه نمایش خانگی هیچ قرابتی با فرهنگ و هویت ملی ما ندارند و هیچ نظارت درستی بر تولیدات این حوزه نیست؛ در اغلب تولیدات این حوزه شاهد ترویج زندگی های لاکچری و اشرافی هستیم که هیچ سنخیتی با زندگی بیش از ۹۵ درصد ملت شریف ایران ندارد و من نمی دانم با کدامین عقلانیت و تدبیر اجازه تولید و عرضه این آثار داده می شود.

تهیه کننده “بی خداحافظی” ادامه داد: برخلاف آنچه سازندگان آثار شبکه نمایش خانگی می خواهند به جامعه القا نمایند که آن تصویری که ما به شما نشان می دهیم زندگی امروز مردم ایران است، مردم هیچ آشنایی با چنین زندگی هایی ندارند و هرگز چنین زندگی هایی را ندیده اند و با این نوع زندگی ها به شدت احساس بیگانگی می کنند.
این سینماگر با اشاره به یکی از سریالهای  در حال پخش که هزینه هنگفت نزدیک 70میلیارد صرفش شده،  تصریح کرد: همین چند وقت قبل بنده شاهد بودم در یکی از این آثار با وقاحت دخترک نوجوانی را نشان می داد که دوست پسر دارد و دوست پسر خود را جلوی چشمان پدر و مادر به خانه می آورد! این کارها بی شرمانه و قبیحانه است!
تهیه کننده “بهت” در بخش دیگری از این گفتگو با بیان اینکه شبکه نمایش خانگی باید از انحصار چند نفر خاص خارج شود متذکر شد: امروزه شبکه نمایش خانگی کاملاً انحصاری و دست عده ای خاص است و تا زمانی که انحصار شبکه نمایش خانگی شکسته نشود ما همچنان شاهد چنین فجایعی خواهیم بود.
نشاط خاطرنشان کرد: متأسفانه درست همانند آنچه در تلویزیون رخ می دهد و برخی تهیه کنندگان و سازندگان انحصاری رسانه ملی می دانند که هر چیزی بسازند ولو با بیشترین ضعف ها روی آنتن می رود، در شبکه نمایش خانگی هم وضعیت این گونه است. بنده معتقدم برای اصلاح این اتفاق نیازمند آن هستیم که تلویزیون سطح تولیدات خود را بالا ببرد و میان رسانه ملی و شبکه نمایش خانگی رقابت ایجاد شود.

 

 

پایان “دراکولا” با یک هارد کذایی!+عکس

نمایش خانگی/مجید ناصری: قسمت پایانی سریال “دراکولا”ی مهران مدیری از طریق نماوا با همراهی فیلیمو عرضه شد‌.

به گزارش نمایش خانگی در قسمت آخر سریال سرانجام در روالی کشدار و بیشتر اغراق‌زده با گریم بازیگران زن، معلوم شد که کیف پول کذایی سریال یک هارد بوده!

مهران مدیری، ویشکا آسایش، احسان امانی، محمد بحرانی، سیما تیرانداز، بهنام تشکر، نیما شعبان نژاد، گلاره عباسی، اندیشه فولادوند و… بازیگران سریالند.

دراکولا(قسمت آخر)
دراکولا(قسمت آخر)

دست رفاقت البرز و داریوش در “ملکه گدایان”+عکس

نمایش خانگی/مجید ناصری: قسمت هفتم فصل دوم سریال “ملکه گدایان” از طریق فیلیمو عرضه شد.

در قسمت تازه سریال البرز  و داریوش دست از کدورت برداشته و دست رفاقت می‌دهند بلکه دمار از روزگار ملکه درآورند.

باران کوثری (افرا بابایی)، رویا نونهالی (لعیا یکتا)، پانته‌آ بهرام (خورشید یکتا)، فرزاد فرزین (پارسا پارسا)، محمدرضا غفاری (آریا درخشان)، آرمان درویش (البرز شمس)، رضا بهبودی (شبیر)، یسنا میرطهماسب (سهیل)، الهام کردا (مهناز)، سولماز غنی (فریبا رضایی)، علی اوجی (سیامک)، بهشاد شریفیان (شنتیا)، مریم سرمدی (بتول)، شبنم قربانی (سارا محمودی) و… بازیگران سریالند.

ملکه گدایان۲(۷)
ملکه گدایان۲(۷)

تماس هانیه توسلی با گلزار+عکس

نمایش خانگی/مجید ناصری: قسمت بیستم سریال “گیسو” از طریق نماوا عرضه شد.

در قسمت تازه سریال، کتایون(هانیه توسلی) با سهیل(گلزار) تماس می‌گیرد و می‌خواهد او را ببیند. رضا و پیمان هم او را تعقیب می‌کنند. رو‌به‌رو شدن این چهار نفر با هم حقایقی را آشکار می‌کند و …

محمدرضا گلزار (سهیل بقایی)، هومن سیدی (پیمان رستاگ)، ساره بیات (پگاه دادگر)، هانیه توسلی (کتایون)، مسعود رایگان (یونس شکیبا)، شمسی فضل اللهی (مهین کیانی)، علیرضا زمانی نسب (محسن شکیبا)، سید جمشید حسینی، جولیا پانلی، آزاده ریاضی (مونا)، سانیا سالاری، بهاره رهنما و حسین یاری (رضا شکیبا) بازیگران سریالند.

گیسو۲۰
گیسو۲۰

حرفهای مرضیه برومند که مشغول سریال‌سازی برای شبکه خانگی است↵ دلخوری شدیدی از تلویزیون دارم!/ برای ساخت سریال “ویلا” هم مرا دلسرد کردند و انگیزه‌های روحی‌ام را گرفتند!/”مجتمع مسکونی کلیه و دمنه” ده سال در تلویزیون بود و کاری برای تولیدش نکردند!/ به محض آن که عزم کردم این سریال را برای شبکه خانگی کار کنم، پیگیر شدند که بسازند ولی دیگر بی‌فایده بود!/پرسوناژهای اصلی “مجتمع مسکونی…” دو آهوی نر و ماده هستند که جوانند و تازه ازدواج کرده‌اند!/امیدوارم از این پروژه سالم بیرون بیایم تا بتوانم “شهر موشها۳” را بسازم!

مرضیه برومند در پشت صحنه
مرضیه برومند در پشت صحنه "مجتمع مسکونی کلیله و دمنه"

نمایش خانگی/ندا آل‌طیب: مرضیه برومند در اوج عصبانیت و غمگین بودن می‌تواند همه دلگیری‌ها و اضطراب‌های خود را با لحنی شیرین بیان کند تا جایی که شما به عنوان مخاطب ممکن است بارها به خنده بیفتید و همان‌طور که ته ذهن‌تان به سخنان او فکر می‌کنید، می‌دانید که این تامل کردن، نومیدانه و تلخ نیست. او این روزها مشغول آماده‌سازی اولین سریال خود در شبکه نمایش خانگی است؛ مجموعه «مجتمع مسکونی کلیله و دمنه» که قرار است از فیلم‌نت پخش شود.

به گزارش نمایش خانگی، مرضیه برومند در گفتگو با ایسنا از رنجشی که از تلویزیون دارد، از پروژه‌های ناتمامش و اضطرابش برای موفقیت این سریال تازه می‌گوید و توضیح می‌دهد که مخاطبان این مجموعه، گروه سنی جوان و خانواده‌ها هستند، نه کودکان. او بر این نکته هم تاکید دارد که همه عوامل گروهش را انتخاب کرده و از جوانانِ علاقه‌مند می‌خواهد پیگیر حضور در این پروژه نباشند.

طرحی که بارها به در بسته خورد

برومند در آغاز این گفتگو می‌گوید، با وجود دلگیری‌اش از تلویزیون، همچنان علاقه‌مند است با این رسانه همکاری کند، رسانه‌ای که بی‌واسطه، او را با مخاطبان پرشماری پیوند می‌دهد.

اما همکاری او با شبکه نمایش خانگی، داستانی دارد که از زبان خودش می‌خوانیم:

«از سال‌ها پیش به ساخت «مجتمع مسکونی کلیله و دمنه» علاقه‌مند بودم. حدود ده ـ دوازده سال پیش به دعوت سیما فیلم، طرح این مجموعه را ارایه کردم. آن زمان آقای دکتر حاتمی، تازه مدیریت فیلم و سریال و بخش کودک و نوجوان سیمافیلم را بر عهده گرفته بود. از آنجاکه قبلا با هم کار کرده بودیم، خیلی با اصرار دعوتم کرد برای گروه سنی نوجوان کاری کنم. من هم این طرح را ارایه دادم ولی هرگز شرایط ساختش فراهم نشد و دکتر حاتمی هم مانند دیگر مدیران که به سرعت عوض می‌شوند، تغییر کرد و این طرح به فراموشی سپرده شد.»

چند سال بعد برومند دوباره دعوت به کار شد و بار دیگر طرح «مجتمع مسکونی کلیله و دمنه» را مطرح کرد و برآورد هزینه هم انجام شد اما این طرح باز هم به در بسته خورد.

او در این زمینه توضیح می‌دهد: «لابد آن زمان ساخت پروژه‌ای بزرگ، جزو اولویت‌هایشان نبود؛ بنابراین طرح من ماند تا اینکه آن را در شبکه نمایش خانگی به جریان انداختم. پیش از این بارها به تلویزیون مراجعه کرده و ماجرا را با مدیران گوناگون پیگیری کرده بودم ولی هرگز پاسخی نگرفتم. از آنجا که این پروژه، کاری است که ۱۰ سال مانده و به گفته خودشان پرونده‌اش بسته شده، حق خود دانستم طرحی را که مدت‌ها در ذهنم بوده، تا قبل از اینکه نتوانم کار کنم یا از خدمت همه به هر شکلی خداحافظی کنم، به انجام برسانم. ضمن اینکه آنچه حالا در شبکه نمایش خانگی در جریان است، با طرح اولیه تلویزیون تفاوت بسیاری دارد.»

عارضه حصر طرح‌ها در تلویزیون

برومند این بلاتکلیفی را نوعی عارضه در تلویزیون می‌داند و درباره آن می‌گوید: «این هم یکی از عارضه‌هاست که طرح‌های آدم در جایی گیر می‌افتد و دچار حصر و بلاتکلیفی می‌شود. چند طرح و نوشته دیگر هم دارم که به همین سرنوشت دچار شده است. در مورد «مجمتع مسکونی کلیه و دمنه» هم زمانی که عزم کردم که با جای دیگری کار کنم، دوباره پیگیر شدند که صحبت و برآورد هزینه کنیم و خودمان بسازیم ولی دیگر بی‌فایده بود.»

او که سریال های متعددی برای تلویزیون ساخته است، در ادامه هم از دلگیری خود از این رسانه می‌گوید و هم از علاقه‌ای که به آن دارد؛ «دلخوری شدیدی از تلویزیون دارم به دلیل اتفاقی که برای سریال «ویلا» پیش آمد و برای آن هم پاسخی نگرفتم. مرا دلسرد کردند و انگیزه‌های روحی‌ام را گرفتند و خیلی متاسفم که این اتفاق افتاده. همیشه گفته‌ام تلویزیون را خیلی دوست دارم چون رسانه‌ای است که خیلی بی‌واسطه و با وسعت زیاد مرا به مخاطبانم وصل می‌کند ولی داستان به جایی می‌رسد که آدم فکر می‌کند اگر کار نکند، همین مخاطبان محدودتر خود را هم از دست می‌دهد.»

خاطر من حزین است

«یعنی اگر تلویزیون برخوردی منطقی می‌کرد، همچنان انتخاب‌تان همین رسانه است؟» پاسخ برومند به این پرسش چنین است: «بله؛ ولی اول باید به من پاسخ چرایی توقف سریال «ویلا» را بدهد. تا وقتی این پاسخ را نگیرم، دل آزرده‌ام. آدمِ دل آزرده هم نمی‌تواند کار کند. همچنان که گفته‌اند «کِی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد». خاطر من حزین است. کسانی مانند من که داریم با جان و دل و احساس مسئولیت کار می‌کنیم، هرچقدر هم سخت‌جان و پوست کلفت باشیم، نیاز داریم قدرمان دانسته شود. آدمی با بالا رفتن سن، بیشتر هم نیاز به دلجویی دارد ولی وقتی اتفاق نمی‌افتد، دل آزردگی پیش می‌آید.»

از دست دادن سرمایه‌ها؛ اتفاقی مداوم شاهد هستیم

برومند درباره بی‌توجهی تلویزیون به سرمایه‌هایی که زمانی برایشان هزینه کرده است، توضیح می‌دهد: «جالب است که خیلی احترام می‌گذارند و تحویل می‌گیرند و استاد استاد می‌کنند و از کارهای خاطره‌انگیز می‌گویند و …؛ اما اینها کلام است و در عمل، این هوشمندی نیست که از سرمایه‌های ملی که برای آنها هزینه کرده‌اند، بتوانند به درستی استفاده کنند و حرام‌شان نکنند. خودم را نمی‌گویم. بحث‌مان کلی است. صرف اینکه به امثال من بگویید چقدر ارزشمند هستیم و کارهایمان خوب بوده، فایده‌ای ندارد. زمانی این سخنان را باور می‌کنم که احساس کنم همچنان به امثال من و کارهای ما نیاز دارند، دست‌کم برای انتقال تجارب. چون در کارهای من برای جوانان زیادی امکان تجربه تجربه کارهای وسیع‌تر و سخت‌تر فراهم می‌شود. همچنان که در «شهر موش‌ها۲»، بسیاری نیروهای جوان تربیت شدند یا تجربه‌هایشان ارتقاء پیدا کرد و همکاران جوان‌تر ما در حوزه کودک یا عروسکی آموزش عملی دیدند که اتفاقی خوشحال‌کننده است ولی این هوشمندی در تلویزیون نیست یا در کوران مشکلات عدیده، تغییر مدیریت‌ها یا تخصیص منابع، گم می‌شود.»

او یادآوری می‌کند: «دو سال پیش آقای زین‌العابدین، مدیر شبکه یک که بسیار علاقه‌مند و دلسوز است، علاقه‌مند به راه‌اندازی برنامه کودک این شبکه بود. مرا برای تهیه کنندگی دعوت کردند و قرار بود دوستان جوان‌تر کارگردانی را بر عهده بگیرند. شروع به کار هم کردیم ولی متاسفانه در پروسه تامین منابع، پروژه دچار مشکل شد. البته من هم علاقه‌ای به کار کردن با اسپانسر ندارم زیرا سلیقه خود را می‌آورد؛ بنابراین با وجود پیگیری دلسوازنه آقای زین العابدین، پروژه انجام نشد. از آنجا که خود را تهیه کننده حرفه‌ای نمی‌دانم، بهتر دیدم کار نکنم چون میانه ماجرا دچار مشکل می‌شدیم و ایشان هم با سعه صدر پذیرفت.»

توضیحات برومند بار دیگر تاییدی بر دلایلی است که از سوی بسیاری از افراد که زمانی در تلویزیون کارهای درخشان و ماندگار داشته‌اند مطرح می شود؛ اغلب آنها حالا از این رسانه دور افتاده‌اند و بیشتر در شبکه نمایش خانگی فعال شده‌اند.

او در این زمینه می‌گوید: «نمایش خانگی هم البته پلتفرم‌های مختلفی دارد ولی برخورد مسئولان فیلم‌نت با من خیلی فرهنگی بود و کاملا دستم را بازگذاشتند و اعمال نظری نکردند. احساس کردم عمیقا دوست دارند کار کنم چون حتی نپرسیدند چه کاری؛ یعنی اطمینان کردند. به همین دلیل من هم به آنان اعتماد کردم و دلگرم شدم و به سرعت پیشنهاد همکاری‌شان را پذیرفتم.»

مرضیه برومند در پشت صحنه "مجتمع مسکونی کلیله و دمنه"
مرضیه برومند در پشت صحنه “مجتمع مسکونی کلیله و دمنه”

نمی‌توانم خود را از دنیای بچه‌ها جدا کنم

اولین نکته این است که برخلاف تصور اولیه ما، این مجموعه هیچ نگاهی به کتاب کهن «کلیه و دمنه» ندارد و تنها دلیل انتخاب این نام این است که تمام پرسوناژهای این مجموعه حیوان هستند. هر چند این نامگذاری به هر حال ادای دینی هم به آن کتاب کهن هست.

اما داستان درباره زوج آهوی جوانی است که به تازگی زندگی خود را آغاز کرده‌اند و در کنار دیگر ساکنان این مجتمع مسکونی، ماجراهایی برای آنها رخ می‌دهد.

هر چند بیشتر کارهای عروسکی مرضیه برومند برای مخاطبان کودک و نوجوان بوده است، اما او تاکید دارد که مخاطبان مجموعه «مجتمع مسکونی کلیله و دمنه» جوانان و خانواده‌ها هستند و نه کودکان.

برومند در این زمینه می‌گوید: «طرحی که برای تلویزیون داشتم، برای تماشاگر کودک و نوجوان بود ولی الان مخاطب خود را خانواده می‌دانم که شامل نوجوان به بالاست؛ چون نوجوانان امروزی ضریب هوشی‌ و دانش‎شان خیلی بالاتر از گذشته است. به همین دلیل رویکرد کار تغییر کرد. این مجموعه یکسری موضوعات عام به ویژه مرتبط با جوانان را مطرح می کند. پرسوناژهای اصلی ما دو آهوی نر و ماده هستند که جوانند و تازه ازدواج کرده‌اند. قصه با اینها شروع می‌شود و بیشتر حول زندگی اینها می‌گذرد. به جز اینها، باز هم کارکترهای جوان داریم اگرچه کاراکتر بچه هم داریم ولی روی سخن من بیشتر با جوانان و مخاطبان عام است. البته کودکان زیادی کارهای بزرگسالانه مرا هم دیده‌اند مثل «آب پریا» که اساسا مخاطب بزرگسال دارد ولی بچه‌های زیادی هم آن را دیدند. شاید به این دلیل که نمی‌توانم خود را از دنیا بچه‌ها جدا کنم. لحنم هم طوری است که به آنان آسیب نمی‌زند.»

در مجتمع مسکونی کلیله و دمنه چه خبر است؟

در حال حاضر کورش نریمانی نگارش فیلمنامه را به پایان رسانده است و گروه اجرایی وارد پروسه ضبط صدا شده است.

تجربه برومند در ساخت آثاری که تماما عروسکی هستند مانند «خونه مادر بزرگه» و «شهر موش‌ها» نشان می‌دهد، بهتر است اول صدا ضبط شود چراکه به این شیوه کار دقیق‌تر و منظم‌تر پیش می‌رود. ضمن اینکه به هنگام ضبط تصویر، نیازی به حضور صداپیشگان نیست.

ساخت دکور و آکسسوار زیر نظر امیر اثباتی، مدیر هنری پروژه به صورت همزمان پیش می‌رود. دکورها آماده و نصب شده و گروه وارد مرحله نورپردازی شده است.

از حدود شش ماه پیش نیز عروسک‌ها در حال ساخت است. بیش از ۵۰ پرسوناژ عروسکی در این پروژه حضور دارند که طراحی آنها را امیرحسین صدیق انجام داده است. محمد اعلمی سرپرست کارگاه ساخت عروسک است و بنفشه بدیعی هم با او همکاری دارد.

بهرام دهقانیار آهنگساز این مجموعه و هنگامه مفید، شاعر ترانه‌های آن است. علاوه بر این بخشی از ترانه‌های سریال را هم بهزاد عمرانی ساخته و اجرا کرده زیرا یکی از کاراکترهای مجموعه، نوازنده و خواننده است و عمرانی در کنار ساخت موسیقی داخل کار و سرودن اشعار آن، به جای آن کارکتر نوازنده صحبت هم کرده است.

به گفته برومند، مرتضی گودرزی نوزانده چیره دست دوتار و کارشناس موسیقی خراسان هم برای بخشی از موسیقی سریال که به موسیقی خراسان اشاره دارد، مشاوره داده و با این بخش از پروژه همکاری و همراهی دارد.

مرجان پورغلامحسین هم به عنوان دستیار کارگردان و برنامه‌ریز، برومند را همراهی می‌کند.

سریال«کلیه و دمنه» متعلق به فیلم‌نت است که پلتفرم تازه‌ای است و تهیه کنندگی این پروژه با سید مصطفی احمدی است.

این مجموعه البته همراهان متعدد دیگری دارد که به عنوان صداپیشه و بازی دهنده عروسک‌ها و همچنین در دیگر بخش‌ها همکاری دارند که اسامی آنان در اخبار بعدی اعلام خواهد شد.

آبرویم نرود!

فصل اول این مجموعه ۱۵ قسمت ۴۰ تا  ۴۵ دقیقه‌ای است که کار سختی است چون برای یک کار عروسکی چنین مدت زمانی تجربه نشده است. چنین چیزی برای خود برومند هم چالش برانگیز و دلهره‌آور است؛ «مدام می‌گویم وای آبرویم نرود! بسیار مضطرب و نگرانم. مردم نسبت به کارهای قبلی نوستالژی دارند ولی این کار جدید است و شخصیت‌هایش متفاوت هستند. کارهای تلویزیونی زمان‌بر است و به هنگام پخش اولین قسمت‌ها می‌توان بازخوردش را دید ولی این کار کمی ویژه‌تر است. در این اوضاع و احوال که این همه سریال ساخته می‌شود، نمی‌دانم چنین کاری چه وضعیتی پیدا می کند.»

جای خالی عروسک‌ها در نمایش خانگی

او درباره جای خالی کارهای عروسکی در شبکه نمایش خانگی می‌گوید: «امیدوارم راه برای کار عروسکی باز شود و با موفقیت این پروژه، تهیه‌کنندگان و پلتفرم‌ها هم به بچه‌های عروسکی اعتماد کنند تا کارهای خوب و پرمخاطب برای مردم به ویژه برای بچه‌ها بسازند چون در نمایش خانگی، برای بچه‌ها کمتر کاری ساخته می‌شود و جای تاسف دارد زیرا امکان خوبی است برای کار کردن؛ البته به این موضوع فکر کرده‌اند و چند کار هم ساخته شده ولی بیشتر تمایل دارند برای مخاطبان وسیع‌تری کار کنند و مخاطب کارهای کودکانه محدودتر است. وقتی تلویزیون حاضر نیست به درستی برای کار کودک سرمایه گذاری کند، طبیعی است بخش خصوصی هم این تمایل را نداشته باشد.

ساخت بعضی کارهای کم‌کیفیت عروسکی در تلویزیون دیگر موضوعی است که از آن صحبت می‌کنیم و برومند دلایل آن را این گونه تشریح می‌کند: «دلیل اولیه آن شتابزدگی است که خودش برآمده از شرایط اقتصادی است. به هر حال ساخت کار باکیفیت و دقیق، نیازمند زمان و هزینه است. برای ضبط مفید، پروسه پیش تولید خیلی مهم است اما معمولا مدیران وقتی کاری را تصویب می‌کنند، از دو هفته بعد خواهان آن هستند. در حالیکه گروه تولید باید با آرامش خاطر و به دور از شتابزدگی کار کنند . اهمیت مرحله طراحی ایده را هم نباید فراموش کنیم اینکه مثلا آن عروسک چه ویژگی داشته باشد که بتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند.»

اگر به احمد آقالو هم به اندازه «مخمل» توجه شده بود …

برومند در ادامه تجربه شخصی خود را از طراحی عروسک «زی زی گولو» یادآوری می‌کند: وقتی بعد از موفقیت «کلاه قرمزی» تصمیم به ساخت «زی زی گولو» گرفتم، می‌خواستم پرسوناژ جدیدی معرفی کنم و به هر حال رقابتی هم داشتم. فکر کردم این «زی زی گولو» چه قیافه و کاراکتری داشته باشد. شاید چند ماه فقط درگیر طراحی شخصیت بودم چه به لحاظ شکل ظاهری و چه کاراکترش. به این نتیجه رسیدم زی زی گولو برخلاف کلاه قرمزی، قشنگ، رنگی و مودب باشد و برعکس او، درست حرف بزند. خدا می‌داند چند نفر عروسک زی زی گولو را طراحی کردند تا به شکل نهایی آن رسیدیم. یا مثلا طراحی «مخمل» در «خونه مادربزرگه» آنچنان مراحل سختی را گذارند و از عبدالله اسکندری تا استاد نصرت کریمی و بسیار دیگر درباره آن نظر دادند که شخصیت ویژه‌ای شود. زنده‌یاد احمد آقالو آن زمان در واحد نمایش مشغول کاری بود و می‌گفت: «اگر به اندازه مخمل به من هم رسیده بودند، یک چیزی می‌شدم!» یعنی همه اینها زمان‌بر است. الان برای ساخت عروسک، یک هفته به عروسک‌ساز فرصت می‌دهند. البته روش عروسک سازهایمان هم متفاوت است، برخی بیشتر فکر می‌کنند و بعضی کمتر. ولی هنوز دستمزد یک عروسک‌ساز بسیار پایین است. در حالی که عروسک یک اثر هنری است؛ یک مجسمه که توانایی حرکت هم دارد.

نه اشک و آه و نه غش غش خنده

از مرضیه برومند آثار شیرینی را شاهد بوده ایم. از او می‌پرسیم آیا کار جدید او می‌تواند لحظاتی مفرح برای مخاطب خسته امروز که درگیر هزار و یک گرفتاری است، فراهم آورد؟ و برومند پاسخ می‌دهد: «این کار هم مثل بقیه کارهای من لحن خودم را دارد. لحن من تلخ نیست. گرچه ممکن است از مسائل تلخ صحبت کنم ولی آن را تلخ بیان نمی‌کنم. در همه کارهایم تلخی‌ها در زیر لایه‌های کار وجود دارد ولی آن را درشت نمی‌کنم. نمی‌خواهم بیننده را بیش از این ناراحت کنم. فکر می‌کنم بهتر است او بخندد؛ البته نه خنده غش غش، ولی لبخندی بزند و تفکر کند. این برایم نتیجه بخش‌تر از آن است که واکنش شدید او را برانگیزم یعنی اشکش را دربیاورم یا اینکه غش غش بخندانمش و بعد به سرعت فراموش کند. معتقدم بهتر است تعادل داشته باشیم. این کار هم مانند دیگر کارهای من درباره مسائل اجتماعی است که بی‌نهایت می‌توان درباره آن حرف زد و قصه گفت.»

دختران و پسران عزیزم رویاپردازی نکنید!

برومند که به کارهای شتابزده و بی‌برنامه علاقه‌ای ندارد، پیش تولیدی ۶ ماهه را سپری و تمام اعضای گروهش را انتخاب کرده است ولی انتشار اولین خبر درباره این پروژه، او را با پیام‌ها و تماس‌های متعددی از سوی جوانانی رو به رو کرد که خواهان حضور در این پروژه هستند؛ «روزی نیست که ده‌ها پیام و تلفن نداشته باشم با این مضمون که من خیلی به کار هنری علاقه‌مندم و می‌خواهم با شما کار کنم، از همین جا به این عزیزان می‌گویم، دختر عزیزم! پسر عزیزم! هر چقدر هم علاقه‌مند باشی چرا فکر می کنی چنین امکانی هست که در این پروژه مشغول به کار شوی. اگر نیازمند بازیگر جدیدی باشم و در اطرافم پیدا نکنم، فراخوان می‌دهم. از شما نوجوانان و جوانان عزیز می‌خواهم رویاپردازی نکنید و واقع‌بین باشید. چون این روزها همه به کارهای هنری علاقه‌مندند. چنانچه واقعا استعدادی در خود سراغ دارید، کلاس بروید، مطالعه کنید و آموزش ببینید. الان در فضای مجازی این همه امکان آموزشی هست. از راه درستی وارد کار شوید. حتما درس بخوانید و در نظر داشته باشید رشته هنری فقط بازیگری نیست. بسیار متنوع است از تدوین و فیلمبرداری گرفته تا طراحی صحنه و لباس و مدیریت تولید، تدارکات، چرا فکر می‌کنید همه علاقه‌مندان کارهای هنری باید بازیگر شوند؟! با این نگاه غلط، شانس خود را پایین می‌آورید .»

برای واکسیناسیون شتاب کنید!

برومند که در ساخت این پروژه با گروهی بزرگ همکاری دارد، نگران سلامت آنان است و خواستار تسریع در روند واکسینه کردن؛ «لطفا برای واکسیناسیون گروه‌های فیلمبرداری کمی عجله کنید. در همین پروژه ما چند روز پیش ۲۰ نفر در استودیو بودند. مسعود کرامتی هم بود. ۷۰ سالش نیست ولی ۶۵ سالش که هست. در مورد امیر اثباتی هم این نگرانی را دارم. ترس از سلامت گروه باعث می‌شود تمرکزم را از دست بدهم. خودم هم اخیرا واکسن زده‌ام. نگران خودم نیستم. ظاهرا در پروژه‌های تلویزیونی از یک ماه قبل واکسن می‌زنند. مگر ما چه فرقی با آنها داریم؟!

داستان «شهر موش‌ها ۳»

از آنجاکه پیش از آغاز پروژه «مجتمع مسکونی کلیله و دمنه» خبری درباره ساخت فیلم «شهر موش ها۳» از سوی بنیاد سینمایی فارابی منتشر شد، این احتمال قوت گرفت که برومند دست به کار ساخت آن فیلم می‌شود و آخرین پرسش ما درباره چگونگی ساخت این اثر است که برومند در پاسخ به آن می‌گوید: «همانطور که گفتم، طرح ساخت این مجموعه به سال‌ها قبل برمی‌گردد و در میانه گفتگوهای ما برای ساخت این مجموعه در تلویزیون داستان شیرین «شهر موش‌ها۳» پیش آمد که ماجراهای خود را داشت. با بنیاد سینمایی فارابی صحبتی شد و قراردادی هم امضا کردم ولی وارد پروسه تولید نشد. اما بعد از رسانه‌ای شدن این ماجرا توسط فارابی، این تصور پیش آمد که آن فیلم به زودی ساخته می‌شود؛ البته در برنامه مان هست و از طرف بنیاد سینمایی «فارابی» و آقای سرتیپی به عنوان تهیه کننده کار این علاقه‌مندی وجود دارد که «شهر موش‌ها ۳» ساخته شود. امیدوارم سالم از این پروژه بیرون بیایم که بتوانم سراغ آن هم بروم!

پرستوبازی در “زخم کاری۶”!+عکس

نمایش خانگی/پیمان مقیمی: قسمت ششم سریال خانگی “زخم کاری” از طریق فیلیمو عرضه شد.

به گزارش نمایش خانگی، در قسمت تازه سریال، سمیرا خانه مجلل و مورد علاقه خود را خریده و مشغول طراحی دکوراسیون و اسباب کشی به خانه جدید است. مظفری برای اینکه بتواند اخوان را با خود همراه کند به دفتر او میرود و مالک هم برای اخوان دامی پهن کرده و…

در قسمت ششم سریال “زخم کاری” از طریق پاپوشی که برای یک وکیل دوخته میشود پای یک پرستو هم به سریال باز میشود؛ پرستویی با پوستیژی بلوند. به‌موازات پرستوی اول و با استخدام یک بظاهر منشی چندزبانه در دفتر یکی از شرکای مالک، بوی پرستوبازی دوم و این بار تله‌گذاری برای مالک به مشام می‌رسد؟

جواد عزتی، رعنا آزادی‌ور، هانیه توسلی، سعید چنگیزیان، الهه حصاری، عباس جمشیدی‌فر، مهدی زمین‌پرداز، امیرحسین هاشمی، کاظم هژیر آزاد، منوچهر علیپور، مه‌لقا باقری، مائده طهماسبی، سیاوش طهمورث، مرتضا امینی‌تبار و سارا حاتمی بازیگران سریالند.

زخم کاری۶
زخم کاری۶

خواهر باران یافت شد!+عکس

نمایش خانگی/مجید ناصری: قسمت ششم فصل دوم “ملکه گدایان” از طریق فیلیمو عرضه شد.

به گزارش نمایش خانگی، در قسمت تازه سریال، فرمان قتل و اینک مرگ…! جنگ بین پارسا و لعیا رسما شروع شده و افرا باید تلاش کنه تا دوباره دل اهالی مفت‌آباد رو به‌دست بیاره…

مرگ پدر البرز با فرمان ملکه، بناست داستان سریال را وارد فاز تازه‌ای کند ولی چون تقریبا ماهیت اغلب شخصیتها در قسمتهای قبل رو شده در قسمت تازه حتی شوکی مثل خواهری افرا(باران)و مهناز(الهام کردا) نیز چندان شگفتی‌ساز نمی‌شود…

باران کوثری (افرا بابایی)، رویا نونهالی (لعیا یکتا)، پانته‌آ بهرام (خورشید یکتا)، فرزاد فرزین (پارسا پارسا)، محمدرضا غفاری (آریا درخشان)، آرمان درویش (البرز شمس)، رضا بهبودی (شبیر)، یسنا میرطهماسب (سهیل)، الهام کردا (مهناز)، سولماز غنی (فریبا رضایی)، علی اوجی (سیامک)، بهشاد شریفیان (شنتیا)، مریم سرمدی (بتول)، شبنم قربانی (سارا محمودی) و… بازیگران سریالند.

ملکه گدایان۲(۶)
ملکه گدایان۲(۶)

چرا “دراکولا” جلو نمی‌رود؟+عکس

نمایش خانگی/مجید ناصری: قسمت پانزدهم سریال خانگی “دراکولا” از طریق فیلیمو با همراهی نماوا عرضه شد.

در قسمت تازه سریال کامروا با حافظه از دست داده در آسایشگاه بستری است. همگی تصمیم می‌گیرند کامروا را به خانه برده تا بتوانند از ماجرای کیف پول با خبر شوند. حضور کامروا در خانه اتفاقات بعدی داستان را رقم می زند…

یک درد مشترک بر قسمتهای اخیر سریال، سایه انداخته و آن هم ریتم کند و جلو نرفتن داستان است به گونه ای که به سبک کمدیهای آیتمیک اغلب سکانس‌های “دراکولا” خلاصه شده در دور هم جمع شدن بازیگران و زدن حرفهای موسوم به صد تا یک غاز!!

مهران مدیری، ویشکا آسایش، احسان امانی، محمد بحرانی، سیما تیرانداز، بهنام تشکر، نیما شعبان نژاد، گلاره عباسی، اندیشه فولادوند و… بازیگران سریالند.

دراکولا۱۵
دراکولا۱۵

محمدرضا عباسیان از مدیران اسبق رسانه‌های تصویری اظهار داشت↵اولین اشتباه بزرگی که ساترا کرد این بود که موضوع پروانه ساخت را منتفی کرد!/چگونه می‌توان به سریالی که ۴۰ تا ۵۰میلیارد هزینه تولیدش شده، پروانه نمایش نداد؟/جابه‌جایی مسئولیت از ارشاد به ساترا نه‌تنها هیچ کمکی نکرد بلکه سریال‌هایی بیرون می‌آید که کیفیت مطلوبی ندارد!/سریال‌هایی در حال عرضه است که هم روابط جنسی غیرمتعارف دارد، هم بحث استعمال دخانیات و هم استفاده از مشروبات!/اینکه ساترا شرکت‌های کارگزاری راه انداخته که برای بازبینی هر اپیزود یک تا ۵میلیون می‌گیرند واقعا خطرناک است!/الان اگر سامانه‌ای بخواهد در طول یک سال برای ۴۰۰ اپیزود پروانه بگیرد باید ۲۰میلیارد پول بازبینی بدهد!/اعضای شورای فرهنگی ساترا چه کسانی هستند و سابقه آنها چیست؟

محمدرضا عباسیان

نمایش خانگی/عاطفه جعفری: شبکه نمایش خانگی تا سال‌ها با نام موسسه رسانه‌های تصویری گره خورده بود. این موسسه در سال ۱۳۷۲ تاسیس شد و به عنوان اولین شرکت توزیع فیلم در شبکه نمایش خانگی ایران شناخته می‌شد.این موسسه در 26 سالگی و در سال 98، به پایان راه خود رسید.

به گزارش نمایش خانگی و به نقل از روزنامه فرهیختگان، محمدرضا عباسیان در فاصله سال‌های 88 تا 92 مدیرعامل موسسه رسانه‌های تصویری بود. او می‌گوید تصمیمات ابتدایی برای راه‌اندازی سامانه‌های VOD در سال 1390 و از داخل موسسه رسانه‌های تصویری گرفته شد. این روزها با توسعه فضای مجازی و ابزارهای رسانه‌ای، پلتفرم‌های این سامانه به یکی از بسترهای مهم نمایشی بدل شده‌اند. تولیدات این بستر نمایشی روزبه‌روز درحال رشد هستند و مخاطبان زیادی را با خود همراه کرده‌اند.

در همین راستا فرهیختگان با محمدرضا عباسیان درمورد شیوه‌های نظارتی بر محتوای تولیدشده در سامانه VOD گفت‌وگو کردیم. مشروح این گفت‌وگو را در ادامه از نظر می‌گذرانید.

*در سال‌های اخیر، تولیدات شبکه نمایش خانگی افزایش چشمگیری داشته و ازطرف دیگر اقبال عموم مردم به این تولیدات هم بیشتر شده است. در چنین شرایطی اهمیت نظارت و تنظیم‌گری بر محتوای فضای مجازی بیش از پیش حس می‌شود. باوجود این، مساله نظارت بر محتواهای تولیدی، همیشه مساله چالش‌برانگیزی بوده و گاهی اوقات برخی رفتارهای سلیقه‌ای در نظارت چالش‌های جدی را هم به‌وجود آورده است. به‌نظر شما در شرایط فعلی شیوه نظارتی بر محتوای سریال و برنامه‌های دیگر چگونه باید باشد و چه سازوکارهایی را برای آن پیشنهاد می‌کنید؟

قبل از اینکه به موضوع نظارت بر سریال‌ها یا محتوایی که در پلتفرم VOD یعنی در سامانه‌های ویدئوی درخواستی عرضه می‌شود، بپردازیم، بهتر است ابتدا فرآیند شکل‌گیری این سامانه را بررسی کنیم؛ اینکه اهداف آن چه بوده و سنگ بنایش با چه نیتی گذاشته شده است؟ طراحی و راه‌اندازی این مدل پلتفرم‌ها که بتوانند ازطریق اینترنت محتوا را به مخاطب عرضه کنند، به سال 90 برمی‌گردد. تصمیم برای راه‌اندازیVODها در موسسه‌های رسانه‌های تصویری گرفته شد که من آن زمان در آنجا فعالیت داشتم. این ایده زمانی مطرح شد که کشورهای دیگر به این سمت می‌رفتند و همان زمان در دنیا موضوع جدیدی بود.

درواقع می‌توان گفت سامانهVOD، یک IPTV است و برای اینکه مشکل تعارض با سازمان صداوسیما به‌وجود نیاید، از همان ابتدا بخش VOD را برجسته کردیم و عنوان آن را به‌نوعی ویدئوکلوپ اینترنتی قرار دادیم. چیزی که آن زمان پیش‌بینی می‌شد، مربوط به نسل آینده این نوع بازار و عرضه آن بود. دولت یازدهم که برسر کار آمد، نگاه سیاسی به این موضوع داشت؛ یعنی سیاستگذاران فرهنگی دولت این تصور را داشتند که می‌توانند یک نوع تقابلی را با رسانه ملی و سازمان صداوسیما ازطریق به‌وجود آوردن چنین سامانه‌ای داشته باشند. با این طراحی و با این هدف طبیعتا هم خیلی عجولانه این کار را شروع کردند و در عین‌حال حمایت‌های غیرعادی صورت گرفت.

در سال 94، تعداد 16 سامانه VOD مجوز گرفتند. اما نکته مهم اینجاست که اصلا اصول قانونی صدور مجوزهایی که برای وزارت ارشاد برای هر سازوکار و کسب‌وکاری صادر می‌شود برای اینها انجام نشد و مشخصا اصلا پروانه این شرکت‌ها ازسوی حاکمیت صادر نشد و ازسوی مدیریت رسانه‌های تصویری که اصلا جایگاه حاکمیتی ندارد در ابتدا صادر شد و بعدا برای اینکه این خلأ قانونی را جبران کنند، معاون وقت سینمایی این پروانه‌ها را امضا کرد. این نوع حمایت نه فقط از طرف وزارت ارشاد و علاوه بر حمایت‌های خلاف قانون در تاسیس که با اهدای رایگان همه محتوایی که مالکیت آن برای وزارت ارشاد بود، صورت گرفت از طرف وزارتخانه‌های دیگر مثلا وزارت ارتباطات یا معاونت علمی و فناوری ریاست‌جمهوری حمایت خیلی جدی از برخی سامانه‌های خاص شد که امروز خبر آن شنیده می‌شود.

آن چیزی که همه این سال‌ها در رسانه‌ها برجسته شده، بحث سریال‌های نمایش خانگی است، اما دردناک‌تر و خطرناک‌تر، اتفاقی است که در عرضه فیلم‌های خارجی در این سامانه‌ها صورت گرفته که هیچ نظارت قانونی، چه در بحث صدور پروانه نمایش و چه در کنترل محتوا نظارتی نیست. حتما باید یادآوری کنم که شورای‌عالی انقلاب فرهنگی در سال 84 مصوبه جامعی دارد که محتوای خارجی که عرضه می‌شود چه در ارشاد و چه در صداوسیما باید ضرایب و ظرایفی در آن رعایت شود. اینکه چه حجمی فیلم آمریکایی باید دراختیار مخاطب قرار گیرد و این فیلم‌های آمریکایی و خارجی چه مشخصه‌های فرهنگی باید داشته باشند. سند جامعی هم مصوب شده که متاسفانه هیچ‌گاه در این سال‌ها رعایت نشده است. محتوای خارجی که در این سامانه‌ها وجود دارد، بسیار خطرناک و آسیب‌رسان است.

در محتوای داخلی، وزارت ارشاد شکل قضیه را تاحدودی رعایت کرده است؛ اینکه پروانه ساخت باید برای آثار صادر شود رعایت کرده و تاحدودی به ممیزی‌ها پایبند بود، اما به هرحال تصور اشتباهی که وجود دارد، این است که هرچه میزان رهاشدگی فرهنگی یا به‌تعبیری ولنگاری فرهنگی را اینجا بیشتر ببینیم، به افزایش مخاطب کمک می‌کند که واقعا اینچنین نیست. کارهای خوبی چه در سینما یا همین شبکه نمایش خانگی و در سریال‌های تلویزیونی داریم که مشخصه‌های فرهنگی نظام رعایت شده و مخاطب خوبی داشته است. آن سال‌ها به‌شدت نسبت‌به عملکرد ضعیف وزارت ارشاد در کنترل محتوا چه داخلی و چه خارجی، اعتراضات زیادی شد. مجلس اعتراض کرد، وزیر را به مجلس خواستند و کارت زرد به او دادند، اما چون سیاست کلان دولت حمایت بی‌چون‌وچرا از این سامانه‌ها بود، اتفاق مثبتی رقم نخورد.

این چشم‌پوشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نسبت‌به اتفاقاتی که در حوزه نمایش خانگی می‌افتاد باعث شد مسئولان فرهنگی در رده‌های مختلف، چه مجلس و چه در نهادهای نظارتی دیگر، به این فکر بیفتند که وزارت ارشاد بنای اینکه این مشکل را حل کند، ندارد و چون صداوسیما به‌نظر رعایت بیشتری در این بحث دارد، کار را به صداوسیما بدهیم. هم بحث میانبرهای به‌ظاهر قانونی و درواقع غیرقانونی ازطریق بخشنامه‌ای که برخی نهادها صادر کردند که متولی نمایش خانگی سازمان صداوسیما است، انجام شد و هم تلاشی در مجلس شورای اسلامی صورت گرفت تا تولیت حوزه نمایش خانگی را کلا به سازمان صداوسیما واگذار کنند.

همان زمان نیز در جلسات تخصصی که برگزار می‌شد مشخصا جلسه‌ای که در کمیسیون فرهنگی مجلس با حضور کارشناسان برگزار شد، من خدمت عزیزان بیان کردم صرفا جابه‌جایی سکانداری به‌معنی حفظ آن اصولی که مدنظر داریم، نیست. اگر در بانک مرکزی تخلفی انجام می‌شود یا کار را درست انجام نمی‌دهد بدین معنا نیست که مسئولیت بانک مرکزی را به وزارت اقتصاد واگذار کنیم. درست است که به‌نظر شکلی شباهت‌هایی دارند، اما درعمل قطعا نمی‌تواند کار خود را به‌درستی انجام دهد. هنوز که باهم صحبت می‌کنیم، به‌لحاظ قانونی این اتفاق نیفتاده، ولی به‌لحاظ عرفی به نهاد زیرمجموعه سازمان صداوسیما به نام ساترا واگذار شده است.

از زمانی که این جابه‌جایی صورت گرفت، متاسفانه آن اصلی که مدنظر بود که خروجی محصولات کیفیت قابل‌قبول فرهنگی داشته باشد، رعایت نشد و حتی مجموعه اتفاقات عجیب دیگری رخ داده و می‌دهد. یکی از مهم‌ترین موارد این است که در همه این سال‌ها موضوع تولید محتوا در همه قوانین، آیین‌نامه و مصوبات دیده شده که باید ازطریق دریافت پروانه ساخت صورت گیرد؛ یعنی آن کسی که علاقه‌مند است محتوایی را تولید کند، باید مراجعه کند و طرح خود را به شورایی ارائه دهد. فیلمنامه موردبررسی قرار گیرد و شورا آن را مصوب کند و پروانه ساخت بدهد.

اولین اشتباه بزرگی که ساترا در این زمینه کرد این بود که موضوع پروانه ساخت را منتفی کرد و گفت هرکسی می‌خواهد، هر سریالی بسازد و صرفا از من پروانه نمایش بگیرد. این بزرگ‌ترین ایراد است، به این دلیل که در سینما که مثلا برای تولید یک فیلم سینمایی 3-2 میلیارد و الان 8-7 میلیارد تومان هزینه می‌شود، بعد از تولید، سازندگان و سرمایه‌گذاران به‌دلیل اینکه سرمایه آنها از دست رفته، به‌قدری فشار می‌آورند که به‌نحوی پروانه درنهایت با اصلاحات حداقلی صادر می‌شود. در سریالی که امروز 50-40 میلیارد تومان و بعضا 80-70 میلیارد تومان هزینه برای تولید می‌شود، نهاد نظارتی به‌راحتی نمی‌تواند بعد از تولید بگوید این کار غیرقابل پخش است و به‌شدت اعتراضاتی صورت می‌گیرد و تهیه‌کننده و سرمایه‌گذار اثر، تلاش‌های بسیار زیادی به هر شکل عرفی و غیرعرفی، قانونی و غیرقانونی می‌کنند تا اثر پروانه مربوطه را دریافت کند. این وضعی می‌شود که امروز شاهد آن هستیم که محتوای تولیدشده آن استانداردهای فرهنگی حداقلی را دارا نیست و کار به جایی رسیده که وزارت ارشاد که پرونده طولانی در عرضه محتوای غیرمناسب دارد، امروز بحق یا ناحق معترض است نسبت‌به محصولی که بیرون می‌آید.

آیا از صحبت‌های شما می‌توان این‌گونه برداشت کرد که شما موافق نظارت ارشاد هستید؟ یعنی وجود ساترا را در این ساختار درست نمی‌دانید و معتقدید که باید همه نظارت‌ها از پروانه ساخت تا پروانه نمایش دراختیار وزارت ارشاد قرار گیرد؟

وزارت ارشاد یا شورای‌عالی انقلاب فرهنگی یا نیروهای نظامی یا سازمان صداوسیما باشد را دقیق نمی‌دانم، ولی بهترین روش این است که به اصول قانونی و عرفی اتکا کنیم و سعی کنیم اگر خطا و انحرافی صورت گرفته آن را اصلاح کنیم. وزارت ارشاد سابقه طولانی بسیاری در این حوزه دارد، کارشناسان متخصص دارد و سازوکار را می‌شناسد. حالا ما این را از وزارت ارشاد گرفتیم و هزینه سنگینی به بودجه دولت و بیت‌المال وارد کردیم، نهاد نظارتی جدید را که مدیران آن هیچ سابقه‌ای در حوزه تولید محتوا ندارند و صرفا کارشناسان حوزه فنی بودند، متولی انجام کاری می‌کنیم که سازوکار آن از پیش طراحی نشده است.

مثلی داریم که می‌گوید منار را دزدیده و جایی را که باید بگذارد، پیدا نکرده است. چیزی که امروز درحال رخ دادن است، دقیقا مصداق این ضرب‌المثل است. ما می‌بینیم که جابه‌جایی از ارشاد به ساترا نه‌تنها هیچ کمکی نکرده، بلکه سریال‌هایی بیرون می‌آید و در آن اتفاقاتی می‌افتد که در همان ارشادی که سهل‌انگاری می‌کرد این اتفاقات نمی‌افتاد. محتوایی عرضه می‌شود، تصویری از خانواده ارائه می‌شود، کیفیتی ارائه می‌شود که موردقبول هیچ سطحی از مسئولان فرهنگی ما نیست. یک بحث و مشکل جدی در حوزه محتوا مشخصا فیلم و سریال در کشور دوگانگی ممیزی و دوگانگی شاخصه‌های استاندارد عرضه محتوا است.

یک استانداردی را، چه به‌لحاظ حجاب و چه به‌لحاظ محتوا در سازمان صداوسیما داریم و یک استانداردی را در سینما داریم که همه این سال‌ها عقب‌نشینی داشته و محتوای مساله‌دار عرضه کرده و الان استاندارد جدیدی را برای سریالی که به‌مراتب پرمخاطب‌تر از فیلم‌های سینمایی است، قائل شده‌ایم. این شرایط را بسیار خطرناک می‌کند و تغییر و اصلاح آن روزبه‌روز سخت‌تر می‌شود، چون وقتی برای یک انحراف محتوا به یک نفر اجازه دادیم، حتما نفرات بعدی طلبکار می‌شوند که چطور به نفر قبلی اجازه دادید و به ما اجازه نمی‌دهید. این را اضافه کنید به اینکه الان گزینه بسیار مهم به‌عنوان یک پرونده بررسی این است که اصلا نحوه نظارت و سازوکار نظارت بر محتوا در ساترا به چه شکلی کادرسازی می‌شود. در وزارت ارشاد آیین‌نامه مصوب دارد، برای اینکه پروانه نمایش برای اثر دریافت کنید این اثر را ارائه می‌دهید و براساس پروانه ساختی که صادر شده است، یعنی الزاما باید پروانه ساخت داشته باشید و بعد از تولید اثر را به اداره مربوطه در ارشاد ارائه می‌دهید. طبق آیین‌نامه یک رقم مشخص بسیار نازلی دارد که فکر می‌کنم برای آثار ایرانی 25هزار تومان و برای آثار خارجی 10هزار تومان که مورد کاملا مهم و قابل‌بحث است، پرداخت می‌کردید و هزینه را به حساب خزانه‌داری کل کشور، بانک مرکزی واریز می‌کردید و کار شما انجام می‌شد. خبر بسیار نگران‌کننده‌ای که اخیرا شنیدم این است که ساترا شرکت‌های کارگزاری به‌وجود آورده است که سازوکار و افراد و سابقه آنها مشخص نیست؛ بحث را پیش می‌برند، شرکت‌هایی که کاملا خصوصی هستند.

البته باید بگویم در ارشاد هم چنین چیزی را داشتیم که در حوزه کتاب کارگزاری‌هایی تعیین شد؛ یعنی این مساله فقط مختص ساترا نیست و در حوزه ممیزی کتاب هم چنین شیوه‌ای درحال اجرا است.

اگر در بخش کتاب و هر بخشی بوده، این بسیار مساله‌دار است. این امر فسادبرانگیز است. چیزی که شنیده‌ام این است که شرکت‌های کارگزاری بسیار محدودی به‌وجود آمده است. هر پلتفرم مشخصا فقط اجازه دارد با یک کارگزاری کار کند، این منشا فساد است. ارقامی که پرداخت می‌شود عجیب است. در سال گذشته برای هر اپیزود پروانه یک میلیون تومان و در سال اخیر رقم 5 میلیون تومان شنیدیم. مثلا نماوا در سال 1400 بنا دارد 400 اپیزود پروانه بگیرد. برای هر اپیزود باید 5 میلیون پرداخت کند. رقمی که برای مجموع این محصولات باید پرداخت کند 20 میلیارد تومان است. این هم غیرقانونی است و هم غیرعرفی و هم به‌شدت مساله‌دار است. وقتی شما فقط با یک شرکت طرف هستید و تعاملات مستقیم مالی دارید به‌شدت قابل‌مذاکره است؛ مجموعه این اتفاقات یعنی همه این اتفاقاتی که افتاده اعم‌از عدم صدور پروانه ساخت، عدم نظارت، موضوع فیلم‌های خارجی که عرضه می‌شود و همچنین محتوای مبتذل و فاسد و حتی محتوای خطرناک سیاسی. باز تکرار می‌کنم که این رویه را از منابع موثق شنیده‌ام اما مشخصا در مورد عدد پرداختی ممکن است کمی کمتر یا بیشتر باشد.

ما شاهدیم که در صدور پروانه برای محتوای خارجی بی‌حساب عرضه می‌شود و هیچ‌کنترلی وجود ندارد که چه مقدار یک پلتفرم اجازه دارد محتوای خارجی عرضه کند، هرچه فیلم و سریال تولید می‌شود در این پلتفرم‌ها عرضه می‌شود. بر فرض اگر به کسی بگویید در پلتفرم رسمی جمهوری اسلامی ایران فلان سریال و ده‌ها سریال و فیلم دیگر عرضه می‌شوند، همه تعجب و به‌حرف شما شک می‌کنند. کاملا این فضا رها شده است و متولیان پیگیرند مسئولیت‌هایی را برعهده بگیرند که برای آنها مزایایی دارد و به‌هیچ عنوان تصوری از اینکه چه آسیب‌های فرهنگی جدی‌ای دارد، ارائه نمی‌شود. طبیعتا روزبه‌روز سریال‌های متعددی درحال تولید داریم که پروانه ساخت ندارند. از هیچ‌نهادی پروانه ساخت نمی‌گیرند و فیلمبرداری خود را انجام می‌دهند. وقتی این محصولات تولید و عرضه شود، حتما ساترا یا شرکت‌هایی که مستقیم حق‌العمل خود را از صاحبان پلتفرم می‌گیرند به‌راحتی همه‌چیز را دور می‌زنند و با یک ممیزی حداقلی کار را عرضه می‌کنند.

درحال‌حاضر هیچ‌نگرانی‌ای درمورد اینکه سریال چه پیام کلی‌ای به مخاطب می‌دهد، وجود ندارد. صرفا خلاصه شده که ظواهر امر رعایت شود، اتفاقا می‌گویم این ظواهر هم رعایت نمی‌شود، یعنی شما سریال‌ها را ببینید روابط جنسی غیرمتعارفی که دیده می‌شود، بحث استعمال دخانیات را می‌بینید، استفاه از مشروبات و… هم دیده می‌شود و این فرهنگ به‌عنوان فرهنگ خانواده‌ها جاری شده و بر نوع روابط فرزندان با والدین و… به‌لحاظ کلان به‌شدت روی جامعه تاثیر می‌گذارد. به‌خاطر اینکه پروانه ساختی صادر نمی‌شود و در ممیزی‌ها هم تنها آیتم‌هایی را لحاظ می‌کنند که صرفا ممکن است به چیزهای کاملا ظاهری بسنده کنند و به اینکه چه پیامی این مجموعه کار به مخاطب ارائه می‌کند، توجه ندارند. اگر تک‌تک سریال‌هایی که ساخته و عرضه می‌شود اسم ببرم، ممکن است اعتراضات و تبعات حقوقی داشته باشد، ولی تک‌تک کارها قابل بحث است که فارغ از ممیزی ظاهری یک پیام فرهنگی کاملا نامناسب را به جامعه القا می‌کند.

اشاره کردید در وزارت ارشاد با وجود قانونی که شورای‌عالی انقلاب فرهنگی تصویب کرده و باید این قانون عملی شود، این اتفاق نمی‌افتد. حالا نهاد دیگری داریم به اسم ساترا، شاید اینجا بتواند مطابق آن قانون عمل کند.

در مملکت ما هرکسی کار خود را درست انجام ندهد یا کار خلاف انجام دهد و ما فقط چشم‌پوشی کنیم و بگوییم زور ما نرسید، سنگ روی سنگ بند نمی‌شود. اگر فرضا بفهمیم مجموعه‌ای از افسران نیروی انتظامی با سارقان ارتباط دارند، به‌صورت مشترک با هم دزدی می‌روند، چه کسی باید برخورد کند؟ حتما سیستم قضایی باید برخورد کند. اگر زندان نمی‌روند و جرم ناخواسته بوده باید برکنار شوند. در کوتاهی‌های وزارت ارشاد مشخصا این اتفاق نیفتاده، اگر مدیری محتوای مسموم عرضه می‌کند، همانطور که کارخانه‌ای شیر فاسد عرضه کند باید دستگاه قضایی برخورد ‌کند، درحوزه فرهنگی هم اینچنین است. نمی‌توان تنها مسئولان وزارت ارشاد را بیان کرد، مسئولان این وزارت کوتاهی کردند و نهادهای نظارتی ما مشخصا قوه قضائیه هیچ‌گاه برخورد جدی نداشت که مدیر فرهنگی وظیفه داشت محتوای سالم در اختیار مردم قرار دهد و الان محتوا ناسالم است؛ هیچ‌مدیری در وزارت ارشاد محکوم نشد که کار را به‌درستی انجام نداده است.

بحث من این است که وزارت ارشاد کار خود را درست انجام نداده و باید با آن برخورد شود. این امر به گفته شما اتفاق افتاده و تصمیم گرفته‌شده مسئولیت را به ساترا واگذار کنیم. حداقل در گذشته تخلفات وزارت ارشاد را در مهم‌ترین رسانه پرمخاطب که تلویزیون بوده، فریاد می‌زدیم. خود من بارها روی آنتن تلویزیون نسبت به عملکرد ضعیف وزارت ارشاد انتقاد کردم و برخوردها صورت گرفت. سریالی به‌خاطر این نوع اعتراضات روی آنتن تلویزیون متوقف و تدوین مجدد شد. الان وقتی صداوسیما که محل اصلی اعتراض به تخلفات و کم‌کاری‌هاست، خودش کم‌کاری می‌کند و کارش را درست انجام نمی‌دهد، کجا باید فریاد بزنیم که شنیده شود وزارت ارشاد کار خود را به‌درستی انجام نمی‌دهد؟ ساترا اصلا زیرساخت نه فیزیکی و نه محتوایی و نه شأنیت کنترل این محتوا را ندارد و نداشته است. کسانی که آنجا هستند سابقه کنترل محتوا یا تولید محتوا ندارند. شوراهای وزارت ارشاد همه افرادی هستند که سال‌ها مدیر شبکه تلویزیونی یا تهیه‌کننده یا مدیر فرهنگی بوده‌اند. الان اعضای شورای ساترا را معرفی کنید؛ شما به‌عنوان رسانه این را مطالبه کنید که اعضای شورای فرهنگی ساترا چه کسانی هستند و سابقه آنها چیست، غیر از این است که سابقه صرفا فنی و حقوقی دارند؟

*اگر این اعضا درست انتخاب شوند، می‌توان به ساترا امیدوار بود یا کلا با سازکار نظارتی از طرف آن مخالف هستید؟

فرض را بر این می‌گذاریم که مسئولان نظام تصمیم گرفتند ساترا باشد. از حالا به بعد باید از آن مطالبه کنیم؛ درباره اینکه دوباره به وزارت ارشاد برگردد، نه حرفی دارم و نه جایگاهی دارم که بخواهم مشخص کنم.

*منظورتان این است که باید انتخاب‌های دقیق‌تر و فرهنگی‌تری برای جایگاه‌های نظارتی موسسه ساترا صورت بگیرد؟

ابتدا باید سازوکار صحیح باشد. سازوکار تولید به چه صورت است؟ چه کسانی می‌توانند تولید کنند و چه چیزی را می‌شود تولید کرد؟ الان سازمان صداوسیما متولی‌شده است و یکی از بزرگ‌ترین آسیب‌های اقتصادی به تولید سریال صداوسیما را سریال‌های نمایش خانگی می‌زند. سازمان صداوسیما در سال حداقل باید هزار اپیزود سریال تولید کند و در نمایش خانگی ممکن است در سال هفته‌ای چهار عنوان بدهد و نهایتا 200 اپیزود شود. حجم تولید در صداوسیما و در نمایش خانگی قابل‌مقایسه نیست. با قیمت‌هایی که در تولید پرداخت می‌شود، می‌بینیم که صداوسیما توانایی رقابت ندارد. درکنار این آزادی که به کارگردانان داده می‌شود، هیچ‌کسی تمایل ندارد در تلویزیون کار کند. تعمدا همان دست فرمانی که دولت‌های یازدهم و دوازدهم داشتند که نمایش خانگی را به این شکل راه بیندازد، تقابل با رسانه ملی را ایجاد می‌کنیم و دامن می‌زنیم.

یعنی فرآیند تولیدی که در شبکه نمایش خانگی به‌وجود آمده بر مختصات تولید محتوای سینما و تلویزیون تاثیر گذاشته و می‌توان گفت بر کیفیت سریال‌های تلویزیونی هم تاثیر داشته است؟

البته درمورد کیفیت نمی‌توان با قاطعیت صحبت کرد و باید متولیان تلویزیون عنوان کنند، ولی فرض قطعی نمی‌توان گرفت، مثلا تلویزیون سریالی به نام زیرخاکی تولید می‌کند و استانداردها را رعایت می‌کند و ممکن است از سریال‌های شبکه‌های خانگی پرمخاطب‌تر شود، چون کلی سریال تولید می‌کنند که هیچ‌کسی نگاه نمی‌کند. در نمایش خانگی هم در این سال‌ها سریال‌هایی تولید شد که کسی دوست نداشت. ما دیدیم که استار محبوب تلویزیونی که سریال پرمخاطب تولید می‌کند در شبکه نمایش خانگی موفق نبوده و در قسمت ششم مجبور شده عذرخواهی کند. استار محبوب دیگری سریال تولید می‌کند و مخاطب پس می‌زند. در پرانتز بگویم دراکولای آقای مدیری نمونه‌ای است که استقبال چندانی نداشته است.

*آن هم با آن میزان هزینه‌ای که شد.

بله، الزاما تصویر ولنگاری به‌معنای جذب مخاطب نیست و محتوا باید سالم باشد. همیشه می‌گفتند کار کمدی می‌فروشد، شما الان در سریال‌های نمایش خانگی نگاه کنید، کارهای جدی مخاطب بیشتری دارد. کارهای درام خوب، مخاطب بیشتری دارند. هر نهادی که می‌خواهد متولی شود، ابتدا یک مدیر فرهنگی نخبه نیاز دارد. با همه احترام به عزیزانی که آنجا فعالیت می‌کنند، یک متخصص IT نمی‌تواند متخصص حوزه فرهنگی با این اهمیت باشد و آنجا را اداره کند. در ثانی باید سازوکار آن طراحی درست شود و باز همان مثال معروف اینکه چاله را نکنده مناره را دزدیدند. سازوکار ما طراحی نشده است و چه معنایی دارد که پروانه ساخت ندهیم و بعد از ساخت پروانه نمایش بگیریم. این چنین سنگ روی سنگ بند نمی‌شود.

درحوزه کتاب هم در گذشته می‌گفتند چنین امکانی را به ناشران می‌دهیم. هیچ‌کسی زیربار نمی‌رفت. حق دارند و می‌گویند اگر بعدا این نشد چه خواهد شد. الان می‌گویند با چانه‌زنی می‌توانند کتاب را درنیاورند، اما سریال را نمی‌توانند درنیاورند. فشار افکار عمومی و رسانه‌ها و… وجود دارد و مجبور می‌شوند با فشار حداقلی بسنده کنند و کار را عرضه کنند. سازوکار باید طراحی درست داشته باشد و نوع ممیزی نیز باید طراحی شود. الان کلیدی‌ترین سوال این است که نسبت ممیزی در نمایش خانگی و تلویزیون چه چیزی باید باشد؟ آیا نعل‌به‌نعل باشد؟ صداوسیما متولی شده و باید پاسخ دهند. ممیزی سریال‌ها قرار است مشابه تلویزیون باشد؟ مشابه سینماست؟ در میانه این دو باشد؟ این طراحی نشده و باری به هر جهت که ببینیم چه می‌شود، کار جلو نمی‌رود.

*درمورد ممیزی هم کمی صحبت کنید. عموما این نقد وجود دارد که ممیزی‌ها سلیقه‌ای است، یعنی ممکن است چیزی که خیلی از مردم عادی فکر کنند نباید در این سریال باشد، وجود دارد و ممیز کاری به آن نداشته باشد، اما برعکس این موضوع هم هست. به‌نظر شما چرخه تولید محتوای ایرانی در فضای مجازی چگونه باید باشد که گرفتار ممیزی‌های سلیقه ای نشود؟

متاسفانه یا خوشبختانه خط‌کش ممیزی در این سال‌ها نداشته‌ایم، به‌عنوان کسی که 30 سال است در تلویزیون تهیه‌کننده هستم، هنوز نمی‌توانم بگویم چه خط‌کشی‌ای وجود دارد و چه کاری با چه کیفیتی ممیزی شود یا خیر؟ نمونه بارز این است که یک فیلم سینمایی در سه‌بار پخش سه‌نوع ممیزی مختلف دارد. فرمایش شما درست است که بخش عمده‌ای سلیقه بازبینی است که دقیقه آخر کار را نگاه می‌کند، ولی بعد از این همه‌سال، چارچوب کلی به‌وجود آمده و اکثر تهیه‌کننده‌ها و کارگردانان چه درحوزه داستانی و چه در همه حوزه‌های دیگر برنامه‌های تصویری کلیت را فهمیده‌اند.

در عرضه فیلم خارجی شرکت‌هایی به نام موسسات ویدئورسانه داشتیم. اینها خود رایت فیلم را می‌خریدند و آماده‌سازی می‌کردند و به ارشاد می‌دادند. کمترین ممیزی به آن می‌خورد، چون شرکت فهمیده بود کلیت کار را باید چطور رعایت کند. یک‌بار اگر به آن تذکر دادند در همه کارهای بعدی این را رعایت کرده است. الان درحوزه نمایش خانگی واقعا تبدیل به چانه‌زنی شده است. می‌گوید سه، چهار چیز پیچیده سخت را می‌گذارم و سر اینها دعوا می‌کنم و بابت باقی بیخیال می‌شوند.

نکته خیلی مهم‌تر این است که دوستان اسیر ظاهر شده‌اند. لایه‌های اول، دوم و سوم و لایه‌های پنهان اثر چه پیام کلی‌ای را منتقل می‌کند؟ این مهم است که محصول شما به‌ظاهر، شاید فرد عادی ببیند متوجه نشود، بنابراین باید کسانی تصمیم‌گیرنده باشند که این چیزها را متوجه می‌شوند. کسی ظاهر کار را می‌بیند، می‌گوید حجاب خوب است، سیگار هم نمی‌کشند، مشروب هم نمی‌خورند، روابط ظاهری هم رعایت شده، ولی پیامی که اثر به شما می‌دهد، چیست؟ در برخی مواقع این پیام بسیار مخرب‌تر از پلان بی‌حجابی است.

فاکتورهای فرهنگی برای ارتقای فرهنگ کشور ندارد. وظیفه رسانه و وظیفه مدیا ارتقای فرهنگ است. در همه دنیا این اتفاق می‌افتد. هالیوود که مبتذل‌ترین است مهم‌ترین پیام‌های فرهنگی را از طریق این سینما به دنیا منتقل می‌کند. من و شما کلیسا نرفته‌ایم و آموزش مسیحیت ندیده‌ایم، ولی کلی از مناسک مسیحی را بلدیم، چون همه را در سینمای آمریکا دیده‌ایم. در فیلم‌های اکشن آمریکایی و هفت مرد خبیث هم تجمع و مقاومت را در کلیسا می‌بینیم. در کدام فیلم ما چنین پیامی را از طریق مسجد به مخاطب می‌دهیم؟ مهم‌ترین موضوع قهرمان است. ما قهرمان داریم و آن را به خاک می‌کشانیم. درباره اسطوره مملکت یا کار نمی‌کنیم یا بهتر است کار نکنیم، چون آنهایی که کار کردیم هم خراب کردیم. آمریکایی‌ها قهرمان ندارند، ولی می‌سازند. همه فیلم‌های اخیرشان را نگاه کنید قهرمان فیلم سابقه نظامی‌گری در ویتنام، عراق و… دارد. ما به این مسائل توجهی نداریم. رهبر انقلاب در صحبتی بیان کردند ژاندارک خیالی است و برای ادبیات است، قهرمان فرانسه شده است. ما در کشور خود برای کدام‌یک از قهرمانان خود کار کرده‌ایم؟ حتی قهرمانان تمثیلی که نشان می‌دهیم ایراد دارد.

ما باید توجه کنیم ادبیاتی که بچه‌ها با والدین خود در فیلم و سریال‌ها صحبت می‌کنند برای کجای جامعه ماست؟ برای کدام خیابان به بالاتر است؟ برای کدام شهر است؟ بحث ممیزی اسیر این ظواهر شده هرچند این ظواهر مهم است، ولی پیام نهفته که یک مرد می‌داند زن او با یکی دیگر رابطه دارد، اما تنها برای مال و ثروت زیرسبیلی رد می‌کند، چه پیامی را به جامعه منتقل می‌کند؟ این چیزها در این سازوکار فعلی ساترا وجود ندارد و تصوراتی این چنین وجود ندارند، چون افرادی که پروانه نمایش می‌دهند این لایه‌ها را نمی‌فهمند یا دغدغه‌اش را ندارند، زیرا مستقیم از پلتفرم پول خود را دریافت می‌کند. ارشادی که اعضای شورای پروانه نمایش و ساخت آن مدیران 30-20 ساله نظام بودند، خروجی آنچنان شد، الان ببینید از جایی که از این پتانسیل استفاده نمی‌کند، چه خروجی‌ای خواهید دید