1

روایت تفصیلی مهرداد غفارزاده و وکیلش از اختلافات “مارال” و “جیران”↵فرهاد توحیدی طرح من را با هفت قسمت “جیران” مقایسه کرده و در آخر نوشت آن‌قدر این دو شبیه هم هستند که باید یکی از آنها ساخته شود!/سعید رجبی‌فروتن وقتی طرح مرا خواند گفت فاجعه رخ داده!!/آیفیک اقدام “جیران”سازان در خصوص ساخت سریالی با مضمون طرح سریال «…مارال» را برخلاف عرف فیلمسازی کشور و شئون حرفه‌ای تهیه‌کنندگی دانست!/بهمن حبشی رای آیفیک را نپذیرفت در حالی که عرف می‌گوید وقتی حقی در حال ضایع شدن است بهتر است رای صنف را بپذیری!/بعد از آیفیک، دستگاه قضا هم به نفع “…مارال” رای داد ولی باز هم ارشاد زیر بار تعلیق “جیران” نرفت!/بهمن حبشی به‌جای اجرای حکم قضایی، خواستار تعلیق “…مارال” شد!!/حبشی گفت  “جیران” دو میلیارد هزینه کرده و نمی‌شود این بودجه را نادیده گرفت!/سوال اینجاست که اگر ارشاد در همان زمان حکم قضایی را اجرا می‌کرد، خسارت چند برابر می‌شد؟/ما رای دادگاه داوری را داریم که لازم‌الاجراست و ساترا هم متولی این اجرا است!/ وقتی گفته شده شباهت‌های “جیران” با “مارال” باید دربیاید پس ساترا تکلیف دارد!/برای اتمام حجت به ساترا نامه زدیم و گفتیم اگر سریال پخش شود و شباهت وجود داشته باشد، شکایت کیفری می کنیم!!/اگر به کاری که سرقت ادبی دارد، مجوز بدهند شریک یا معاون جرم هستند و شکایت ما از همه عوامل موثر که باعث تکمیل عنصر مادی این جرم شدند خواهد بود!

نمایش خانگی/نغمه دانش: تعلیق پخش سریال “جیران”حسن فتحی بیش از همه نگاه‌ها را به سمت مهرداد غفارزاده برد؛ غفارزاده که مدعی برداشت خط اصلی “جیران” از فیلمنامه “..‌.مارال” خودش است مدتها پیش از طریق داوری در صنف آیفیک و دستگاه قضا در این باره حکم گرفته بود.

مهرداد غفارزاده که مدعی شده است بین طرح «آهوی من مارال» او و «جیران» حسن فتحی شباهت وجود دارد به همراه وکیل خود احمد یاسمن، در گفتگو با روزنامه صبا درباره روند این پرونده توضیح داد.

گفتگوی روزنامه صبا با مهرداد غفارزاده و وکیلش را بخوانید:

*به سال ۹۱ برویم که ایده «آهوی من مارال» در ذهن شما ایجاد شد و شروع به نگارش کردید و طرح اولیه فیلمنامه شکل گرفت. فارغ از مناقشات این اواخر، برای خودم جالب است بدانم چه شد شما در آن سال به تاریخ قجری علاقه‌مند شدید و قصه‌ای را از دربار ناصرالدین شاه انتخاب کردید. این روزها هم که همه به نوعی به دربار ناصرالدین شاه علاقه‌مندند!

مهرداد غفارزاده: آن زمان فیلمی تکان‌دهنده و تنش‌زا با موضوع قاجار دیدم که بر اساس آن فیلم، تحقیقی درباره قاجار و زنان آن دوره انجام ‌دادم و به متنی برخوردم که ناصرالدین شاه هر جا که می‌رفته است؛ شکارها، گشت و گذارها و … هر زنی را که می پسندیده است به خدمه‌اش می گفته او را به دربار بیاورند.
با خود گفتم چرا شاه چنین قدرتی داشته که به اجبار زنان را به حرمسرا بیاورد و اگر من در آن دوره بودم جلوی شاه می ایستادم. اینطور شد که تصمیم گرفتم داستانی طراحی کنم که شاه در جایی دختری را می پسندد اما دختر نمی خواهد برود و خانواده دختر نیز می گویند نمی‌خواهیم دخترمان را بدهیم. دختر به فرد دیگری علاقه دارد و شاه از این موضوع مطلع می‌شود و مصمم تر می شود دختر را به هر شکلی شده به دربار بیاورد. از آن سو، پسر نیز مقابل شاه می ایستد؛ این جرقه اولیه قصه در ذهن من بود.
پس از اینکه فیلم «گیرنده» را ساختم، این ایده را به شکل شفاهی با تعدادی از بازیگران، کارگردانان و رفقا تعریف کردم که پسندیدند و حتی یکی از بازیگران که در فیلم «گیرنده» بازی داشت اعلام کرد سوژه عالی است، برای کسی تعریف نکن، من برایت سرمایه‌گذار پیدا می‌کنم.
بماند! اتفاقی که من در آن زمان انتظارش را داشتم رخ نداد، تا اینکه درگیر یک فیلم سینمایی دیگر با نام «دریا و ماهی پرنده» شدم و دوسال وقت من را گرفت بعد از فارغ شدن از این فیلم در سال ۹۴ و ۹۵ ایده را با دوستان دیگری مطرح کردم که خیلی علاقه نشان دادند و گفتند کار قشنگی است. اینطور شد که من طرح را با اکبر روح نوشتم و در سال ۹۵ در خانه سینما ثبت کردم. سال ۹۵ به طور جدی طرح را پیگیری کردم و درنهایت سال ۹۶ با دوستی در دفتری آشنا شدم و او گفت از ایده خوشش آمده و حاضر است روی آن سرمایه گذاری کند. اگر درخواست سال ۹۶ را ببینید به نام آقای محمدی است. او به من گفت برآورد هزینه بده و زمانی که برآورد را تحویلش دادم، گفت زیاد است و چنین پولی نداریم و درخواست من ناقص در ارشاد ثبت شد و ماند.

* طرحی که با اکبر روح نوشتید طرح کاملی بود و سال ۹۶ در سازمان سینمایی ثبت شد. درست است؟ آقای اکبر روح در جریان این اتفاقات اخیر هم هستند؟

غفارزاده: بله. بعدها معصومه یزدانی هم که جزو یکی از نویسندگان اصلی «آهوی من مارال» هستند به این طرح ۲۵ صفحه ای که ما نوشتیم، اضافه شدند. ما پیگیر این طرح شدیم تا رسیدیم به اینکه «شهرزاد» حسن فتحی بسیار مورد استقبال قرار گرفته بود و او مشغول ساخت فصل آخر آن بود. حسن فتحی از دوستان ۳۴ ساله من است که در انتشارات سروش با هم آشنا شدیم. در سال ۶۶ فتحی نقد تئاتر می نوشت و من نقد فیلم. در این ۳۴ سال، من فیلمنامه‌های سینمایی که می نوشتم به حسن فتحی می دادم که بخواند و نقطه نظراتش را بگوید. حتی وقتی فیلمنامه «دریا و ماهی پرنده» را به ایشان دادم به من گفت بود ای کاش این فیلمنامه را من می ساختم، خیلی از ایده اش خوشم آمده است.

*تا قبل از ماجراهای اخیر، هیچ وقت احساس نکردید نسبت به چیزی که به ایشان می دهید، امانت‌داری نکند؟

غفارزاده: تا آن زمان، ایشان را آدم امنی دیده بودم.

*بر همین منوال ایده «آهوی من مارال» را هم با ایشان درمیان گذاشتید؟

غفارزاده: من با ایشان تماس گرفتم که قرار دیدار بگذاریم و او به من گفت بروم سر صحنه «شهرزاد». حسن فتحی به من گفت قرار است یک سریال تلویزیونی به نام «هفت پهلوان» که بعدها در خبرها «ده پهلوان» شد، بسازد. این حرف مال تابستان سال نود و هفت است که قرار بود این سریال را بسازد و من وقتی رفتم پیشش پاییز بود.

حداقل تا ۱۱ تیر سال ۹۷ در رسانه ها آمده بود که حسن فتحی بعد از «شهرزاد» میخواهد «هفت پهلوان» را بسازد، همان شب که درحال شام خوردن بودیم از من پرسید «چی شده اومدی به ما سر بزنی؟» گفتم «طرحی دارم و دنبال سرمایه گذار می گردم، میخواهم کمک کنی.»
زمانی که ایده را با ایشان در میان گذاشتم کمی فکر کرد و احوالاتش تغییر کرد و دیگر شام نخورد و بلافاصله با اسماعیل عفیفه تماس گرفت که گوشی اش خاموش بود، اما به من گفت با ایشان صحبت می کند. در حقیقت واسطه آشنایی من و اسماعیل عفیفه آقای حسن فتحی بود. فردای آن روز که شب عاشورا بود، اسماعیل عفیفه با من تماس گرفت که پیش ایشان بروم. آنجا بود که گفت حسن فتحی این ایده را دوست دارد و با وجود آن که دو تا سه سریال پیشنهادی دارد اما می خواهد طرح مرا بسازد.
فکر می کنم با اینکه حسن فتحی قصد داشت «هفت پهلوان» را بسازد و اطلاع رسانی هم شده بود، با طرحی که برایش تعریف کردم ذائقه اش تغییر کرد و به سمت ناصرالدین شاه و دوره قاجار رفت.
آقای عفیفه هم گفت طرح را دوست دارد و برایم دنبال سرمایه گذار می گردد. در همان جلسه به اسماعیل عفیفه گفتم که من در سال ۹۵ درخواست پروانه ساخت داده ایم و ایشان گفت بررسی می کنم  و خبر می دهم. پس از مدتی آقای عفیفه زنگ زد و گفت اگر می خواهی من تهیه کننده کارت شوم باید درخواست پروانه ساخت به نام من باشد.

*آقای عفیفه توجیه بود که نقش آقای فتحی چیست؟ یعنی می‌دانست حسن فتحی چه جایگاهی در «آهوی من مارال» دارد؟

غفارزاده: صحبت این بود که من حتما فیلمنامه را بنویسم چون طرح برای من بود. دوم اینکه من از اول هم می خواستم خودم کارگردانی کنم.

تا اینجای کار صحبت کارگردانی ایشان و من نبود، اما ظاهرا رویکرد اسماعیل عفیفه این بود که کارگردان حسن فتحی باشد ولی صراحتا با من مطرح نکردند.

آقای فتحی هم به من گفته بود بیا با هم بسازیم و کار کنیم که این کار کردن می توانست خیلی معانی داشته باشد.

*آقای فتحی گفت بیایید با هم کار کنیم، شما شرط تان این بود که حتما فیلمنامه را بنویسید و آقای عفیفه هم در یک فضای مه‌آلودی اظهارنظر کرده بود.

غفارزاده: آقای عفیفه گفت هروقت سرمایه گذار پیدا کردم، خبر می دهم. هفت ماه گذشت و هیچ خبری نشد. من هم منتظر تماس ایشان بودم و خودم پیگیری نکردم.

*شما طرح «آهوی من مارال» را کامل به آقای عفیفه داده بودید؟

غفارزاده: بله، طرح را کامل برای ایشان فرستاده بودم و جلسه ای که با آقای یارمحمدی رفتم تا از ایشان بخواهم طرح مرا کار نکند، جلوی مدیر تولیدش و آقای جوانمرد در دفتر مرزداران طرح خودم را به خودم داد.

*برگردیم به همان هفت ماهی که از آقای عفیفه خبری نشد.

غفارزاده: در این فاصله، من سرمایه گذاری پیدا کردم که جدی و علاقه مند بود. دو سه جلسه بدون عفیفه با او صحبت کردم و گفتم اسماعیل عفیفه تهیه کننده و حسن فتحی مشاور کارگردان است و ایشان هم اسماعیل عفیفه هم حسن فتحی را پذیرفت.

سپس چند جلسه با سرمایه گذار و اسماعیل عفیفه داشتم که حسن فتحی نبود. جالب است بدانید، آقای سرمایه گذار گفت «من فقط شما را قبول دارم نه عفیفه می شناسم نه حسن فتحی» و من گفتم، شما باید با تهیه کننده قرارداد ببندی و کارگردان و نویسنده نباید با شما قرارداد ببندد.

بعد من درگیر ساخت فیلم سینمایی «ترانه ای عاشقانه برایم بخوان» در ترکیه شدم و در جریان پیش‌تولید و تولید که شاهین یارمحمدی هم با من بود، متوجه شدم ماجرا کلا عوض شده است، به گونه ای که از من خواستند طرح و ایده یا فیلمنامه را به آنها بفروشم. جواد معماری به من زنگ زد و گفت من هم سرمایه گذار هستم و می خواهم شریک پروژه ات شوم. البته من سال ۹۳ یا ۹۴ این طرح را به او هم داده بودم که با هم کار کنیم، اما نخوانده بود و بعد هم گفت کاری تولید نمی کنم.

*پای جواد معماری چگونه به جلسات سرمایه‌گذار و تهیه کننده باز شده بود؟

غفارزاده: همین سرمایه گذاری که از آن نام می برم، در سریال دیگری سرمایه گذاری کرده بود که آقای معماری قرار بود پخش کننده آن باشد. با او صحبت کرده و گفته بود، مهرداد غفارزاده ایده ای دارد که حسن فتحی و عفیفه هم کنار او هستند. آقای معماری هم خوانده و خوشش آمده بود، در حالی که من دو سال قبل همین طرح را به ایشان داده بودم و اصلا نخوانده بود.

من جواد معماری را از ۱۵ سال قبل در زمان راه اندازی موسسه تصویر دنیای هنر می شناختم و ایده هایی به ایشان داده بودم که به ثمر نرسید. جسته و گریخته با جواد معماری گفتگو داشتم تا اینکه رسیدیم به اینجا که جواد معماری هم خواست شریک سرمایه گذار در «آهوی من مارال» شود.

من از ترکیه به ایران آمدم و در جلسه ای با حضور جواد معماری و اسماعیل عفیفه و سرمایه گذار و دو سه نفر دیگر رفتم. قبل از ورود به اتاق از من کارت ملی خواستند، گفتم برای چه؟ گفتند می خواهیم قرارداد فیلمنامه ببندیم. جواد معماری به من گفت «یک چک به تو می دهیم تا فیلمنامه را بنویسی.» و من گفتم فیلمنامه را به شرط کارگردانی می نویسم.  که پاسخ شنیدم «درباره کارگردانی بعدا صحبت می کنیم». من هم گفتم الان باید صحبت کنیم، که درنهایت جلسه به دعوا و مرافعه کشیده شد و کلا بحث اینکه معماری در پروژه باشد، تاحدودی منتفی شد.

بعدها عده ای به من گفتند: غفارزاده حواست را جمع کن می خواهند ایده و فیلمنامه را از تو بخرند بدهند حسن فتحی بسازد.

در برهه ای دیگر، سرمایه گذار باز من را از ترکیه به تهران آورد و گفت «اگر حسن فتحی و معماری نباشند، من کار نمی کنم.» بعدا که سرمایه گذار در سریالی که قبلا سرمایه گذاری کرده بود، دچار مشکلات مالی جدی شد گفت من اصلا فعلا روی هیچ پروژه ای سرمایه گذاری نمی کنم و از پروژه کنار رفت.

*یعنی در مدتی که شما ایران نبودید و ترکیه رفته بودید، این دوستان جلسات و گفتگوهایی داشتند؟

غفارزاده: به هر ترتیب در این مرحله، معماری خود را کنار کشید و من ماندم و حسن فتحی و اسماعیل عفیفه.
من هم که شنیده بودم حسن فتحی می خواهد فیلمنامه مرا کارگردانی کند، نزد او رفتم؛ نشان به این نشان که با دو دستیارم رفتیم موسسه کارنامه خدمت ایشان. حسن فتحی گفت، سرمایه‌گذار گفته است اگر او سریال را بسازد سرمایه گذاری می کند وگرنه پایش را کنار می کشد. حسن فتحی آن موقع گفت که به سرمایه گذار گفته است «غفارزاده رفیق قدیمی من است و باید به او بگویم».
من به حسن فتحی گفتم «حسن جان خودم میخواهم کار کنم و قرار بود شما مشاور کارگردان باشی».

به هر حال در این مرحله، سرمایه‌گذار حذف شده بود و من دوباره رفتم سراغ سرمایه گذار و در این میان مشغول کارهای فیلم سینمایی‌ام هم بودم که قرار بود ۹ فروردین ۹۸ در ترکیه اکران عمومی شود.

غفارزاده: من حرف های این دوست را طور دیگری تفسیر کردم، تا اینکه خبر رسمی «جیران» را در رسانه ها خواندم. آن زمان با حسن فتحی تماس گرفتم برنداشت، به اسماعیل عفیفه زنگ زدم برنداشت. ۱۵ دقیقه بعد حسن فتحی تماس گرفت و گفت این پروژه هیچ شباهتی به کار شما ندارد. داستان من در دوره جوانی شاه و داستان تو در میانسالی است. داستان من واقعی است داستان شما خیالی.

از آن روزی که من حسن فتحی را در موسسه کارنامه دیدم تا زمانی که با این خبر مواجه شدم، ۶ یا ۷ ماه طول کشید. اینها در این فاصله پروانه ساخت را گرفته و شروع به نوشتن فیلمنامه کرده و اردیبهشت ماه سال ۹۸ اولین خبر را رفتند. عفیفه هم بعد از تماس حسن فتحی با من تماس گرفت و گفت کار ما ربطی به کار شما ندارد. ما پنج قسمت نوشته ایم، اگر بخواهید به شما می دهیم بخوانید و اگر شباهت داشت بگویی درمی آوریم، گفتم دست شما درد نکند، عالی است.

*این سوال برای شما ایجاد نشد که چرا سوژه ای شبیه شما با تیمی که قبلا طرح شما دست‌شان بود، کار می شود؟

غفارزاده: آقای حسن فتحی تا سال ۹۷ قرار بود «هفت پهلوان» را بسازد و فیلمنامه آن در مرحله نگارش بوده پس چرا در عرض سه چهارماه آن سریال را با عظمت تاریخی اش کنار می گذارد و به سمت داستان من می آید. این سوالی است که من در آن مرحله نپرسیدم. نمی دانم دنیا چه قدر ارزش دارد که باید سر این چیزها بحث کنیم.

برگردیم به بحث خودمان. تا یک ماه و نیم خبری از آقای عفیفه نشد و پنج قسمت را برای اینکه من بخوانم نفرستادند. درنهایت تیر ماه خبر دیگری در رسانه ها منتشر شد با این مضمون که حسن فتحی در استانبول برای سریال «جیران» دنبال بازیگر می‌گردد. این مساله باز ذهن مرا درگیر کرد زیرا فیلمنامه من یک کنیز ترک دارد که پادشاه عثمانی به ناصرالدین شاه هدیه داده است.

*این کنیز ترک چقدر ما به ازای تاریخی دارد؟

غفارزاده: من آن را از این اتفاق که پادشاه عثمانی کنیزی به شاه هدیه می دهد، الهام گرفتم. این کنیز در تاریخ پررنگ نیست اما در سریال من شخصیت پررنگی دارد.

باید به این نکته اشاره کنم در جلسه ای که من، عفیفه و سرمایه گذار داشتیم به آنها گفتم می خواهم رگه داستانی ترک را قوی کرده و چون در ترکیه کار می کنم از بازیگران ترک استفاده کنم. عفیفه گفت اگر این کار را بکنی فروش سریال بالا می رود.

خبر انتخاب بازیگر در ترکیه از سوی حسن فتحی، در حالی چاپ شد که نه به من فیلمنامه دادند و نه تماسی گرفتند. من به آن ها زنگ نزدم و نزد آقای حبشی در سازمان سینمای رفتم که به من اعلام کرد چرا اینها را زودتر به ما نگفتی. او مرا به آقای فروتن معرفی کرد و به ایشان هم گفتم این طرح من است. آقای فروتن گفت پنج قسمت از سریال را به ما داده اند که شبیه طرح شماست.

*سعید رجبی فروتن به عنوان مقام مسئول هم طرح شما را دید و هم فیلمنامه «جیران» را که برای مجوز زیر دستش بود، و گفت شباهت محرز است؟

غفارزاده:  نه طرح مرا نخوانده بود. من برایش تعریف کردم. فروتن گفت فاجعه اتفاق افتاده است و داستان «جیران» دقیقا شبیه داستان شماست. او بلافاصله به آقای سماوات که آن موقع سرپرست نمایش خانگی بود،  زنگ زد و ایشان هم گفت اگر می خواهی جلوی کار را بگیری باید شکایت کنی. من مستقیم رفتم خانه سینما و سه صفحه شکایت نوشتم که در دبیرخانه ثبت شده است. پس از یک ماه و نیم که منتظر داوری بودیم گفتند ما صلاحیت رسیدگی به این پرونده را نداریم. من هم نزد منوچهر شاهسواری مدیرعامل خانه سینما رفتم و ایشان گفت باید رسیدگی می کردند و من خودم شخصا رسیدگی می کنم. گفت طرحت چند صفحه است گفتم ۲۲ تا ۲۳ صفحه. گفت پس طرح مفصلی است، من فکر کردم ۲ یا ۳ صفحه است. من طرح را پرینت گرفته و به او دادم و او گفت به ارشاد نامه می نویسم. دیگر نمی دانم چه اتفاقی افتاد. من نامه ای ندیدم؛ گرچه خودش می گفت من نامه دادم و خواستم کار را متوقف کنند.

البته کار یک مدت در ارشاد پیش نرفت؛ حال با شکایت من بود یا نامه منوچهر شاهسواری یا مسایل دیگر، نمی دانم.

*شما در مراجعه به آقایان فروتن و سماوات، شکایت مکتوب کردید؟

غفارزاده: خیر شکایت شفاهی کردم. من آن زمان وکیلی داشتم که گفت شکایت کیفری کنید.

آن زمان پیش‌تولید «جیران» متوقف شده و هنوز فیلمبرداری نشده بود. به یاد دارم که این روند یک سال و نیم طول کشید و همین باعث شد بخشی از بازیگران که قرارداد داشتند، رفتند و حتی برخی به ما مراجعه کردند.

*در آن مقطع شکایت کیفری کردید؟

غفارزاده: ما به آقای حبشی گفتیم می خواهیم شکایت کیفری کنیم و ایشان گفت نکنید و موضوع را بین خودتان حل کنید. گفتم قرار بود فیلمنامه را بدهند من بخوانم که ندادند. گفت من با آن ها تماس می گیرم. یک ساعت بعد عفیفه با من تماس گرفت و گفت تو نیامدی فیلمنامه را ببری، گفتم شما چیزی به من نگفتید. او گفت بیا با هم صحبت کنیم که من با شاهین یارمحمدی مجری طرح سریال نزد او رفتیم.

آنجا برای اولین بار با آقای احسان جوانمرد روبه رو شدیم که طرحش را به من داد و گفت آن را سال ۹۳ ثبت کرده ام و شما ۹۵ پس من از شما شکایت می کنم. گفتم شکایت کن من با شما کار ندارم با حسن فتحی و اسماعیل عفیفه طرف هستم. من طرحم را به آنها داده ام و قرار بود با هم کار کنیم و بدون اینکه به من بگویند شبیه همین پروژه را کلید زده اند.

*پاسخ آقای عفیفه چه بود؟
غفارزاده: حتی یک حرف واقعا بد هم به ما زد. گفت سرمایه گذار داری؟ گفتم بله، گفت یک جلسه با او بگذار من با ایشان صحبت کنم بگویم کار تاریخی کردن سخت است، هزینه سنگین دارد، منصرفش کنم.

گفتم این چه پیشنهادی است؟ خودم می توانم او را منصرف کنم. من آمده ام موضوع دیگری را با شما مطرح کنم، برای منصرف کردن سرمایه گذارم پیش شما نیامده ام. بلکه طبق قول قبلی انتظار دارم چند قسمت اولیه فیلمنامه «جیران» را بخوانم که اگر شباهت داشته باشد، بگویم دربیاورید و اگر هم ندارد که شما کارتان را پیش ببرید.

*آیا آقای جوانمرد را در این اتفاقات دخیل می دانید؟

غفارزاده: احسان جوانمرد اصلا از اتفاقاتی که بین ما و آقایان عفیفه و فتحی گذشته بود، اطلاع نداشته است و من هم در هیچ کدام از شکایت هایم اسم ایشان را نیاورده ام. نه ایشان من را می شناخت نه من او را و اگر شباهتی بین طرح اولیه ایشان و طرح من وجود دارد حتما تصادفی بوده است.

*ما تا اینجا با طرحی به نام «جیران» نوشته احسان جوانمرد و طرحی به نام «آهوی من مارال» نوشته مهرداد غفارزاده مواجهیم که در زمان های متفاوت و بدون اطلاع هم نوشته و ثبت شده اند. شما درنهایت می خواستید فیلمنامه ای که منجر به ساخت سریال «جیران» می شود، بخوانید ولی با مقاومت روبه رو شدید.

غفارزاده: بله، همینطور است. هنوز هم مقاومت وجود دارد. من بعد از جلسه با آقای عفیفه می خواستم قضیه را کیفری کنم، ولی دوستی پس از ۲۰ سال به من زنگ زد و گفت شنیده ام این مساله برایت پیش آمده است. اسماعیل عفیفه عضو انجمن آیفیک است بیا ما شکایتت را بررسی می کنیم. پرسیدم چه کسانی آنجا هستند که گروه داوری را اسم برد و همه تهیه کنندگان شناخته شده بودند.

من از آن دوست پرسیدم به فرض ما آمدیم آنجا و از آیفیک خواستیم داوری کند آیا آقای عفیفه قبول می کند. گفت ما صحبت کردیم و ایشان پذیرفته که داوری در آیفیک انجام شود. در آن مقطع به قرارداد داوری آیفیک رسیدیم که اول ایشان قرارداد را امضا کردند و بعد من.

در اولین داوری همین ماوقعی که برایتان گفتم برای آنها گفتم. آقای عفیفه هیچ حرفی نزد و سوال داوران هم این بود که وقتی پروژه مشابهی به شما پیشنهاد داده شده، چرا به غفارزاده که قرار بود تهیه کننده کار او هم باشید، اطلاع ندادید.

آقای عفیفه به جلسه دوم نیامد و وکیلش را فرستاد که ایشان بنده را تهدید به شکایت کرد که من خیلی ناراحت شدم  و بین من و وکیل آنها بحث و جدلی پیش آمد. داوران گفتند ما رایمان را جلسه بعد صادر می کنیم.

من در پایان جلسه به داوران پیشنهاد دادم که دو کارشناس مرتبط از سوی طرفین معرفی شده و هر دو طرح و فیلمنامه را خوانده و نظر کارشناسی بدهند. من به سه چهار فیلمنامه نویس از کانون فیلمنامه نویسان گفتم ولی کسی نپذیرفت و گفتند ما وارد دعوای حسن فتحی و عفیفه نمی شویم. از سوی آقای عفیفه هم فرهاد توحیدی معرفی شد و نفر دوم را یادم نمی آید که بود. من هم گفتم فرهاد توحیدی را قبول دارم، با اینکه می دانستم «مست عشق» را با آقای فتحی کار کرده است.

فرهاد توحیدی طرح من را با هفت قسمت «جیران» مقایسه کرده و گزارشی پنج صفحه ای با دست‌خط خودش نوشت. در آخر نوشته او این بود که انقدر این دو شبیه هم هستند که باید یکی از آنها ساخته شود.

داورها این را دادند به من و من هم اعتراض نکردم. رسیدیم به جلسه سوم که می خواستند رای صادر کنند. من پیش از صادر شدن رای زنگ زدم به فرهاد توحیدی و گفتم ممنون از گزارشی که نوشتید اما من نمی خواهم عذاب وجدان بگیرم، حتی اگر رای به من نفع من صادر شود، لطفا شما طرح من را با طرح اولیه احسان جوانمرد هم مقایسه کنید. فرهاد توحیدی پس از بررسی، نامه دوم را هم نوشت که طرح غفارزاده ربطی به طرح جوانمرد ندارد. باز هم داورها از من پرسیدند شما به این رای اعتراض دارید که گفتم نه!

همچنین فرهاد توحیدی در نامه دوم اشاره می کند که از قسمت هفتم به بعد رفته رفته شباهت ها کم و کم‌رنگ‌تر می شود.

*در این فواصل که فرهاد توحیدی و دوستان در آیفیک فیلمنامه «جیران» را داشتند، به شما ندادند؟

غفارزاده: نه اصلا. تا زمانی که رای صادر شد که همین مدارکی است که می بینید. در بند یک آمده است که اقدام آقای عفیفه در خصوص ساخت سریالی با مضمون طرح سریال «مارال» که آقای مهرداد غفارزاده به ایشان ارائه کرده است و مدتی برای تولید آن با یکدیگر اقداماتی جهت جذب سرمایه گذار نموده اند، بر خلاف عرف فیلمسازی کشور و شئون حرفه ای تهیه کنندگی بوده است و آقای اسماعیل عفیفه به مدت یکسال از تاریخ ابلاغ این رای نمی تواند محصولی با شباهت به طرح کلی ،شخصیت پردازی، داستانهای فرعی و موقعیت های دراماتیک، طرح سریال های «مارال» و «جیران» در شبکه نمایش خانگی و vod و دیگر پلتفرم های انتشار، توزیع و پخش آثار تصویری به عنوان تهیه کننده، پخش، توزیع و منتشر نماید.

در بند ۲ رای نیز آمده است «در خصوص ادعای سرقت ادبی و هنری شورای داوری موضوع اختلاف را به کارشناسی مرضی الطرفین آقای فرهاد توحیدی ارجاع نمود و مطابق با گزارش ارائه شده آقای عفیفه ملزم و متعهد به رفع شباهت های اعلام شده در فیلمنامه جیران با سریال مارال می باشد.»

بعد از گزارش و رایی که آیفیک داد، آقای فرهاد توحیدی ظاهرا به درخواست بهروز مفید بعد از دو ماه یک نامه ای می دهد که من ۲۱ قسمت سناریو را خواندم و دیگر شباهتی وجود ندارد.

احمد یاسمن: البته این بررسی مجدد آقای توحیدی در راستای اجرای رای بود زیرا در آن رای آمده بود که شباهت ها باید حذف شود. البته آنها هرگز فیلمنامه را به ما نشان ندادند که بفهمیم شباهتی هست یا خیر. آقای توحیدی رای و نظر قبلی خود را پس نگرفت.

غفارزاده: ولی ما ایشان را به عنوان کارشناس بعد از رای، تایید نکرده بودیم.

*ولی به نظر می رسد نظر کارشناسی فرهاد توحیدی به نفع شما بوده است.

یاسمن: چون قرار بود پروانه ساخت آنها تمدید شود، دوباره از آقای توحیدی نظر خواسته بودند.

غفارزاده: رسیدیم به آنجا که آقای توحیدی نامه تکمیلی می دهد. از این سو هم ما پنج قسمت «آهوی من مارال» را به شورای پروانه ساخت داده بودیم و دو نفر از اعضا به من زنگ زدند و گفتند متن خوبی است اما شبیه «جیران» است.

برخورد سازمان سینمایی با رای آیفیک چه بود؟

غفارزاده: من این رای را به آقای حبشی دادم ولی او گفت ما بر اساس داوری صنف نمی توانیم وارد عمل شویم و باید این رای از سوی سیستم قضا لازم الاجرا شود. از اینجا به بعد آقای احمد یاسمن به عنوان مشاور حقوقی، امور من را عهده دار شد.

این صحبت آقای حبشی در حالی بود که ما رای هفت نفر از شورای داوری صنف را داشتیم و عرف می گوید وقتی حقی در حال ضایع شدن است بهتر است این رای را بپذیری.

به هر حال یک تا دو ماه طول کشید تا ما لازم الاجرا بودن رای را گرفتیم. جالب است بدانید آقای عفیفه و فتحی در این فاصله درخواست ابطال رای آیفیک را داده بودند. ولی وقتی ما به دادگاه رفتیم، مدیر شعبه دادگاه گفت روز قبل آمده اند و درخواستشان را پس گرفته اند. به هر ترتیب، دو روز بعد حکم لازم الاجرا شد و ما حکم قضایی را به وزارت ارشاد بردیم.

من هنوز هم می گویم اگر آنها فیلمنامه چند قسمت را می دادند من بخوانم هیچ کدام از این مسایل پیش نمی آمد.

اصلا سوال من این است مگر گرفتن حق به این وابسته است که طرف مقابل چقدر هزینه کرده است؟

حتی ما را تهدید کردند که پروژه موازی تولید نکنید و آقای جوانمرد در اینستاگرامش مطلبی توهین آمیز گذاشت که بعدا بلافاصله حذف کرد. این مسایل و حاشیه ها باعث شد پلتفرم پخش ما که نماوا بود، منصرف شود. ما بدون حاشیه کار را تولید کردیم و طبق رای دادگاه این حق برای ما محفوظ بود که شکایت کیفری کنیم.

ما کار را ساختیم تا رسیدیم به اینکه اختلاف ارشاد و ساترا بر سر مالکیت شبکه نمایش خانگی شروع شد و حالا کل ماجرا پاس داده شده بود به ساترا و ما فهمیدیم که قرارست «جیران» پخش شود.

*در این فاصله پروژه «آهوی من مارال» به دلیل مشکلات مالی و نداشتن پلتفرم پخش فعلا متوقف شد؟

غفارزاده: بله. در همین فاصله من متوجه شدم  هنوز شباهت ها در سریال «جیران» با سریال ما پابرجاست؛. عشق مثلثی و رقیب عشقی، شخصیتی مانند سیاوش در طرح جوانمرد نبوده و از طرح ما گرفته شده است که آن زمان به اسم سلمان در طرح من بود و موقع نوشتن فیلمنامه نامش را به یاشار تغییر دادیم. سیاوش آنها یاشار ماست که رقیب عشقی شاه است. این مثلث را ما داشتیم ولی در طرح آنها نبود.

ما متوجه شدیم ساترا می خواهد به کار مجوز دهد پس برای طرح مساله به آنجا رفتیم؛ درست زمانی که می خواستند مجوز پوستر «جیران» را بدهند.

یاسمن: ما به آنها گفتیم سرقت ادبی اتفاق افتاده و همچنین طبق اطلاعاتی که به ما رسیده، آنها چیزی را ساخته اند که به فیلمنامه آقای غفارزاده نزدیک است. ما از ساترا خواستیم کار غفارزاده را با «جیران» تطبیق دهند چون متولی این امر هستند. در خبری که خود شما منتشر کرده اید آمده است جلسه ای با حضور اصغر پورمحمدی رییس شورای صدور پروانه انتشار تولیدات حرفه‌ای در فضای مجازی، وحید فرهمند معاون حقوقی و تدوین مقررات، محمد حسام‌پور معاون پایش و نظارت و مدیریت حمایت از حقوق مالکیت فکری تشکیل شده است که این نشان می دهد ساترا معاونتی برای مساله حقوق مالکیت فکری دارد پس حتما تکلیف و وظیفه دارند اگر کسی مدعی شد که ایده او مورد سرقت قرار گرفته است، بررسی کنند. ساترا مرجع صلاحیت دار است و تکلیف دارد.

غفارزاده: ما در اولین مراجعه به ساترا پیش آقای حسام پور رفتیم و در آن جلسه من و وکلا و آقای خندق آبادی بودیم. حتی آقای خندق آبادی به آقای پورمحمدی زنگ زد و ایشان دستور داد که کار فعلا متوقف شود. آقای حسام پور هم اعلام کرد که در نامه ای به او شرح ماوقع را بگویم که من برایش فرستادم. حتی او از من پرسید چقدر از سریال را ساختی گفتم ۶۵۰ دقیقه مفید گرفته ایم. گفت بیاورید در حضور شما ببینیم. ما دو قسمت و نیم آماده کرده و نزد آقای حسام پور بردیم ولی او گفت باید به بخش حقوقی بروید. آقای کنعانی مسئول حقوقی گفت تاریخ مصادره کسی نیست، ما گفتیم کانسپت یکی است. ایشان گفت بررسی می کنیم ولی دیگر خبری نشد. بار دیگر به آقای حسام پور مراجعه کردیم درست همان زمان که پخش پوستر و بیلبورد «جیران» شروع شده بود. ما گفتیم شکایت کرده ایم اما تبلیغات انجام می شود؟ مسئولان ساترا گفتند مجوز دارند.  پس می توانند تبلیغ کنند. یک روز دیگر به ما زنگ زدند، گفتند جلسه داریم با شما و آقای عفیفه، مشاور حقوقی خود را هم نیاورید. این جلسه ۱۵ دی ماه بود و منجر به همین خبری است که شما در رسانه تان منتشر کرده اید.

طرفین دعوا در آن جلسه توافق کردیم که طی روزهای پنجشنبه ۱۶ و جمعه ۱۷ دی ماه، طی جلساتی به تماشای سریال «جیران» و تطبیق آن با طرح سریال «آهوی من مارال» بپردازیم تا درباره وجود یا نبود مشابهت آن‌ها به صورت مشترک توافق کنیم، اما علی‌رغم موافقت اولیه، با استنکاف عفیفه تهیه‌کننده سریال «جیران» این جلسات برگزار نشد.

آقای عفیفه پنجشنبه اصلا جواب مرا ندادند و جمعه ظهر گفتند نمی توانم چنین کاری بکنم زیرا به سرمایه گذار و حسن فتحی نگفته ام. شما سریال تان را بیاورید که ببینم و اگر کمکی از دستم برمی آمد، انجام می دهم.

پس از این اتفاق، ما یک نامه به ساترا نوشته و اعلام کردیم آقای عفیفه انصراف داده است ولی ما همچنان می خواهیم چند قسمت از «جیران» را ببینیم که اگر شباهت ندارد، از کل ماجرا صرفنظر کنیم و اگر شباهت دارد باید دربیاید. ما حداقل ۶ تا ۷ نامه به ساترا با مضامین مختلف داده ایم اما به هیچ کدام از آنها جواب نداده اند.

یاسمن: ساترا به ما می گوید اگر به توافق رسیدید که شباهت نیست هیچ، ولی اگر بود ما شورا تشکیل و نظر می دهیم و شما را به دادسرا معرفی می کنیم. من گفتم راه کیفری برای ما باز است. ولی ساترا مرجع صدور مجوز است و خود واحد حقوقی دارد . پس چرا ما را به دادسرا ارجاع می دهد. قانون این حق را به شما داده که مجوز ندهید و وقتی در رای لازم الاجرا می بینید که نوشته شده باید شباهت ها دربیاید، به عنوان متولی باید این کار را انجام دهید و ارجاع به دادسرا، غیرقانونی است چراکه تکلیف دارید. شما می توانید از تهیه کننده بخواهید محتوا را برای بررسی تطبیقی در اختیارتان بگذارد و اگر او نیاورد شما وظیفه داری مجوز ندهی تا بررسی انجام گیرد.

*یعنی ساترا تا حل همه ابعاد حقوقی این پرونده، نباید مجوز پخش بدهد؟

یاسمن: ما رای دادگاه داوری را داریم که لازم الاجراست و ساترا هم متولی این اجرا است. وقتی گفته شده شباهت ها باید دربیاید یعنی شباهتی وجود داشته است، پس ساترا تکلیف دارد هر دو کار را تطبیق داده و نظر دهد. اگر شباهت نداشت که مجوز می گیرد اما اگر شباهت داشت نباید مجوز بدهند.

تا اینجای کار، ساترا وارد تطبیق نشده و وظیفه اش را انجام نداده است. ساترا باید امری و دستوری به عفیفه و غفارزاده می گفت باید طرح و سریال خود را بیاورید تا ما تطبیق دهیم.

از سوی دیگر می گویند این دعوا خصوصی است. دعوای سرقت ادبی هم جنبه خصوصی دارد و هم جنبه عمومی طبق قانون، سرقت ادبی مجازات و حبس دارد. ساترا از یک طرف می گوید دعوای خصوصی است از طرف دیگر می گوید به دادسرا بروید. آنهم در حالی که دادسرا به دعاوی که جنبه عمومی دارند، می پردازد.

ما برای اتمام حجت به ساترا نامه زدیم و گفتیم اگر سریال پخش شود و شباهت وجود داشته باشد، شکایت کیفری می کنیم.

من چند ایراد به عملکرد ساترا دارم. وقتی جلسه گذاشتند که غفارزاده و عفیفه دوستانه موضوع را حل و فصل کنند و صورت جلسه امضا شد چرا وقتی عفیفه جلسه را برگزار نکرد و تطبیق هم انجام داده نشد، تکلیفشان را انجام نداده و طرفین را ملزم به اجرای مصوبات جلسه نکردند؟

چرا به راحتی از استنکاف عفیفه گذشت می کنند و می گویند به دادسرا بروید و شکایت کیفری کنید. ساترا مرجع اجرای رای داوری است. کجا جز ساترا به عنوان مرجع صدور مجوز پخش باید ببیند که آیا شباهت ها حذف شده است یا نه. یک بار رای صادر و لازم الاجرا شده است حالا شما متولی این هستید که اگر کاری صلاحیتش تایید نشده مجوز ندهید. همین که عفیفه استنکاف کرد به راحتی از کنارش گذشتند و از وظیفه شان عدول کردند.

*الان شما قصد دارید از مسیر ساترا منصرف شده و شکایت را به دادسرا ببرید؟

یاسمن: اصلا اینگونه نیست. ساترا مرجعی است که باید این حکم را اجرا کند. اگر به غفارزاده نامه بزند که سریالت را بیاور، باید ببرد. بحث کیفری جای خودش. ما به عنوان اتمام حجت به معاونت حقوقی و مرجع صدور مجوز نامه زدیم که فعلا پخش نشود تا تکلیف این موضوع روشن شود. اگر شما مجوز پخش بدهید درواقع عنصر مادی این جرم را تکمیل کرده اید و ما می توانیم به عنوان مباشر مشارکت و یا معاونت از مسئولان این امر شکایت کنیم. نامه را دو روز پیش دادیم و استدلال حقوقی ساترا تعجب برانگیز است. ما باتوجه به مدارکی که داریم بعد از اینکه «جیران» پخش شود اگر به کاری که سرقت ادبی دارد، مجوز بدهند شریک یا معاون جرم هستند و شکایت ما از همه عوامل موثر که باعث تکمیل عنصر مادی این جرم شدند خواهد بود؛ هم از ساترا به عنوان متولی که وظیفه دارد و هم از آقای عفیفه هم از فیلیمو.

*و اگر سریال پخش نشود؟

غفارزاده: ما اگر امکان دیدن و درآوردن شباهت ها را نداشته باشیم همچنان از ساترا می خواهیم که تطبیق دهد.

اگر سریال پخش شود، ابتدا با متن خود تطبیق می دهیم، اگر مشابه نبود که هیچ کاری نمی کنیم، بلکه «جیران» را با لذت تماشا می کنیم.

*واقعا چه قدر فکر می‌کنید شباهت وجود دارد؟

غفارزاده: ۱۰ قسمت اول که قرارست مخاطب را جذب کند، عناصر داستانی من را دارد.ضمن اینکه قانون می گوید اگر همه یا بخشی از طرحی دزدی شده باشد تخلف صورت گرفته و حبس دارد.

*اگر سریال خودتان نخوابیده بود باز هم به ساترا شکایت می کردید؟

غفارزاده: بله قطعا. اگر ابتدا کار ما پخش می شد و بعد از وسط کار ما کار آن ها شروع می شد، مشکلی نداشتم و این موضوع را به ساترا هم اعلام کرده ام.

*به نظرتان، دلیل اینکه در این سال ها کار شما در امور اداری و حقوقی دچار مشکل شده، ولی از سوی دیگر کار آقای فتحی ساخته و به پخش رسیده است، چیست؟ چون ایشان معروف هستند؟

غفارزاده: هم معروف است، هم سابقه اش زیاد است، هم مردم به ایشان و آثارش علاقه دارند؛ به هرحال فیلمساز خوبی است. من خودم سریال «شهرزاد» را می دیدم و دوست داشتم ولی این دلیل نمی شود کار خطای دوستم و کارگردانی که به او علاقه دارم، نادیده بگیرم. اگر محصول اندیشه و فکر شما را بدزدند چه حسی به شما دست می دهد؟

*پس فکر می کنید ارشاد و ساترا ترجیح داده‌اند طرف آدم معروف بایستند؟

غفارزاده: اغماض کردند، اما اگر کارنامه کاری من را ببینید هیچ کارم شبیه دیگری نیست. من در این ۴۰ سال که بی حاشیه عمل کردم اگر می آمدم طرح «شهرزاد» ایشان را می دزیدم با من همین برخورد را می کردند که با حسن فتحی کردند؟

*اگر دوباره به سیستم قضا مراجعه کنید فکر می کنید آنجا برخورد مشابه را دارند یا نه؟

غفارزاده: باتوجه به شرایط پرونده و شواهد قرائن و مدارکم با اطمینان ۱۰۰ درصد می گویم برنده دادگاه هستیم.

یاسمن: ما قوه قضاییه را قبول داریم و اصل بر این است که قضاوت عادلانه و صحیح خواهد شد و ما هم امیدواریم رسیدگی درست شود. فکر می کنیم بعد از پخش اگر مستندات را ببریم، دادگاه به درستی رسیدگی می کند و حق ما حتما گرفته می شود.

غفازاده: به نظر من اگر از همان ابتدا اجازه می دادند ما چند قسمت از فیلمنامه «جیران» را خوانده و تطبیق بدهیم این ماجرا می توانست به این دعوا نکشد. اگر «جیران» خود «جیران» بود نه «جیران»ِ «مارال»، ما اصلا حرفی نداشتیم. اگر واقعا شباهت ندارد، باید اجازه می دادند طبق همین جلسه هفته گذشته ساترا، من چند قسمت را می دیدم. الان شرایط به گونه ای است که من با اطمینان می گویم شباهت وجود دارد.

 

 

 




تهیه‌کننده ابتدایی «شهرزاد» بیان کرد⇐اصلی‌ترین راه پیگیری پخش غیرقانونی محصولات خانگی از ماهواره، عضویت ایران در کنوانسیون کپی‌رایت است

نمایش خانگی: در کنار قاچاقچیان فعال در شبکه های مجازی و کوچه ها و خیابانها، سالهاست برخی از شبکه های فارسی زبان ماهواره ای هم فیلمهای عرضه شده به شبکه خانگی را بدون خرید رایت روی آنتن می‌فرستند.

به گزارش سایت خبری-تحلیلی «نمایش خانگی» این روند بارها با انتقاد سینماگران و موسسات خانگی مواجه شده اما هیچ اقدام عاجلی برای برخورد با آن صورت نگرفته است.

اسماعیل عفیفه تهیه کننده باسابقه تلویزیون که در ابتدای تولید «شهرزاد» هم به عنوان تهیه کننده در کنار محمد امامی حضور داشت با اشاره به این شبکه های ماهواره ای به «ایلنا» گفت: برای پیگیری پخش غیرقانونی فیلم‌ها از شبکه‌های ماهواره‌ای راه‌های مشخصی وجود دارد و اصلی‌ترین راه این است که ایران عضو کنوانسیون کپی‌رایت بشود و قانون کپی‌رایت را بپذیرد و به همین دلیل ما نیاز به قوانین بالادستی و تصمیماتی از جانب حاکمیت هستیم.

این تهیه کننده ادامه داد: من به عنوان تهیه‌کننده نمی‌توانم دائم همه مسائل را رصد کنم و ببینم که فیلمم از چه شبکه‌ای پخش شده یا در کجا قاچاق شده است و از لحاظ فنی نیز هزینه‌های زیادی دارد. ضمن آنکه فرهنگ‌سازی نیز با هدف آگاه کردن مخاطبان بسیار مهم است و بسیاری افراد نمی‌دانند که این کار یک دزدی آشکار است و دلیل آن تصور غلطی است که با کپی کردن محصولات خارجی در ذهن مردم جا افتاده و تصور می‌کنند کپی کردن دست رنج دیگران هیچ اشکالی ندارد.




تهیه‌کننده اولیه «شهرزاد»: رقیب تلویزیون نه سینماست و نه شبکه خانگی!/با ازدیاد جمعیت نیازمند نانوایی‌های بیشتری هستیم!!!

نمایش خانگی: در کسادی اوضاع تلویزیون عوامل مختلفی نقش دارند؛ از تعدد شبکه های ماهواره ای تا انفجار اطلاعات در شبکه های اجتماعی و جریان تولید در شبکه خانگی که روزبروز قدرتمندتر میشود.

به گزارش سایت خبری-تحلیلی «نمایش خانگی» آیا در این اوضاع تلویزیون خواهد توانست با درپیش گرفتن روال فعلی، رقابتی ولونسبی را با مدیومهای دیگر فراهم کند؛ اسماعیل عفیفه تهیه کننده قدیمی تلویزیون با اشاره به ریاضت اقتصادی تلویزیون در این باره به «شرق» گفت:  وقتی می‌خواهم سریالی در تلویزیون کار کنم از طرف تهیه‌کننده حمایت مالی نمی‌شود. تلویزیون هم دستش خالی است. بارها به مسئولان تلویزیون گفته‌ام زمانی سازمان صداوسیما سازمان هزینه بود، اما الان دیگر سازمان صداوسیما باید به سازمان هزینه و درآمد تبدیل شود.

این تهیه کننده باسابقه تلویزیون که در ابتدای تولید «شهرزاد» به عنوان تهیه کننده کنار حسن فتحی حضور داشت، ادامه داد: در بخش درآمدزایی در تلویزیون ضعیف عمل می‌کنیم. الان رقیب ما در تلویزیون سینما یا نمایش خانگی نیست. ما هجمه صد، ٢٠٠ کانال فارسی‌زبان داریم که با آنها باید دست‌وپنجه نرم کنیم. بحث اصلی این است اگر بودجه کافی داشته باشیم، مدیری که مسئولیت جایی را قبول می‌کند باید دستش در دو بخش مالی و نیروی انسانی پر باشد. اگر این دو در کنار هم باشند، تولیدات و آثار جوابگو خواهد بود.

تهیه کننده «میوه ممنوعه»، «در مسیر زاینده رود» و «همسایه ها» خاطرنشان ساخت: زمانی که تلویزیون تنها بوده و سینما برای خودش لک‌ولک می‌کرد، هیچ‌کدام از شبکه‌های ماهواره‌ای یا عناصر تلگرامی و فضای مجازی نبودند. مثل این است یک نانوایی در یک محل کفاف آن محل را می‌داده و با ازدیاد جمعیت نیازمند نانوایی‌های بیشتر هستیم. ولی این اتفاقات نیفتاده است.




چرا نویسنده «شهرزاد» پیشنهاد یک همکاری تازه با تهیه‌کننده ابتدایی سریال را نپذیرفت؟

نمایش خانگی: نغمه ثمینی که در کنار حسن فتحی نگارش فیلمنامه سریال «شهرزاد» را برعهده داشته است فعالیت خود در این مجموعه را از ابتدای کار و زمانی که اسماعیل عفیفه تهیه کنندگی را برعهده داشت آغاز کرد.

به گزارش سایت خبری-تحلیلی «نمایش خانگی» بعد از خروج عفیفه از «شهرزاد» و درگیری در تلویزیون و تولید «پریا» باز هم ثمینی کار با «شهرزاد» را ادامه داد تا پایان داستان که در فصل سوم رقم میخورد با حضور خودش نگاشته شود.

اسماعیل عفیفه تهیه کننده ابتدایی «شهرزاد» که این روزها طرح سریالی تلویزیونی با عنوان «خورشید همچنان می‌درخشد» را در دست دارد با اشاره به گرته ‌رداری این سریال از دو اثر مشهور چارلز دیکنز نویسنده بریتانیایی درباره چرایی عدم همکاری با نغمه ثمینی برای نگارش این سریال سخن گفته است.

عفیفه با اشاره به مختصات تولید «خورشید همچنان می درخشد» به «مهر» گفت: این سریال اثری است که در شمال کشور تولید خواهد شد و اثری فولکلوریک است البته نه اینکه صرفا کاری روستایی باشد بلکه بنا داریم فضایی مثل «پس از باران» و یا «خانه ای در تاریکی» داشته باشد. البته این فیلمنامه قصه نویی دارد و من در طرح آن از دو رمان چارلز دیکنز یعنی «دیوید کاپرفیلد» و «آرزوهای بزرگ» الهام گرفته ام. از کتاب «دیوید کاپرفیلد» بخشی از ماجرا که پسری، پدرش را از دست می دهد و با مشکلات و مسایل بسیاری مواجه می شود و در داستان «آرزوهای بزرگ» مواجهه شخصیت داستان با مردی فراری از زندان را داریم.

وی با اشاره به نویسندگانی که بنا بوده با او همکاری کنند، اظهار کرد: این قصه فعلا فقط طراحی شده و هنوز به مرحله نگارش نرسیده است. چند نویسنده مختلف شروع به نگارش فیلمنامه کردند اما چندان رضایتبخش نبود و در مقطعی هم قرار شد نغمه ثمینی فیلمنامه این سریال را بنویسد اما به دلیل گرفتاری در «شهرزاد» و با وجود اینکه خیلی قصه را هم دوست داشت نتوانست به این پروژه بیاید. این مجموعه از بحث های فرهنگی، تاریخی و فولکلور برخوردار است و در فضای دهه ۴۰ می گذرد.




داداش کوچیکه اصغر فرهادی هم کارگردان شد+عکس و صدور ۴ پروانه ساخت دیگر

نمایش خانگی: در آخرین جلسه شورای پروانه ساخت خانگی با ساخت پنج فیلم در شبکه نمایش خانگی موافقت به عمل آمد.

به گزارش سایت خبری-تحلیلی «نمایش خانگی» از جمله فیلمنامه هایی که با ساختشان موافقت به عمل آمده «سر شب» نام دارد که بناست سعید فرهادی داداش کوچکتر اصغر فرهادی آن را بسازد. اسماعیل عفیفه تهیه کنندگی این فیلم را برعهده گرفته است.

عفیفه و سعید فرهادی به عنوان تهیه کننده و نویسنده در سریال ملتهب «پریا» همکاری داشتند.

فهرست کامل فیلمنامه هایی که پروانه ساخت خانگی گرفته اند به شرح زیر است:

–«زیر گنبد کبود (موج منفی)» به تهیه کنندگی رقیه حسینی و کارگردانی سید محسن یوسفی

–«فقط به خاطر تو» به تهیه کنندگی و کارگردانی داود محمدی شلمانی

–«شانتاژ» به تهیه کنندگی محمد مهدی محمدی علی آبادی و کارگردانی امیر مومنی اصل

–«اگر دست های تو در میان باشد» به تهیه کنندگی سالار نسبی طهرانی و کارگردانی محمد نصرت خوارزمی

–«سر شب» به تهیه کنندگی اسماعیل عفیفه و کارگردانی سعید فرهادی.

سعید فرهادی

سعید فرهادی




تهیه‌کننده ابتدایی «شهرزاد» گفت⇐حد و حدود سرمایه‌گذاران در شبکه خانگی را ارشاد باید تعیین کند/هنوز نقش تهیه‌کننده در شبکه خانگی به روشنی مشخص نیست/در شبکه خانگی منفعت‌طلبی چربش دارد بر ارتقای سطح تولید/سرمایه‌گذاران گمان دارند چون پول وارد پروژه کرده‌اند پس محق هستند هر چه می‌خواهند بکنند!

نمایش خانگی/مهدی فلاح‌صابر: اسماعیل عفیفه تهیه کننده باسابقه تلویزیون که آثاری همچون «پس از باران»، «میوه ممنوعه» و «زمانه» را در کارنامه دارد تهیه کننده ابتدایی سریال «شهرزاد» بود که مقدمات تولید سریال را فراهم کرد اما از جایی به بعد قید ادامه همکاری را زد و به سراغ تولید در تلویزیون رفته و سریال «پریا» را ساخت.

عفیفه در گفتگو با سایت خبری-تحلیلی «نمایش خانگی» پیرامون اینکه آیا برنامه ای برای حضور مجدد در شبکه خانگی ندارد بیان داشت: فعلا که برنامه خاصی ندارم. در مورد «شهرزاد» هم من در ابتدای کار در پروژه حضور داشتم و بعد که کار روی غلتک افتاد با توافق با همکاران ، تصمیم گرفتم در این پروژه نباشم و دغدغه هایم را در تلویزیون پی گیرم.

اسماعیل عفیفه با اشاره به اینکه شبکه نمایش خانگی میتواند موقعیت خوبی برای تولید محصولات متفاوت باشد ادامه داد: برای تولید یک کار خوب نیاز است به حضور سرمایه گذاران درست و باشعوری که دارای درکی مناسب از مقوله کار فرهنگی باشند. به نظر می رسد شبکه خانگی هنوز به نظم و ترتیب موردنیاز برای یک مدیوم حرفه‌ای نرسیده و ضوابط مشخصی در آن وجود ندارد.

عفیفه افزود: یکی از نمودهای این عدم ضوابط این است که هنوز نقش تهیه کننده در شبکه خانگی به روشنی مشخص نیست و علاقمندان به سرمایه گذاری با روابطی وارد این مدیوم میشوند و بدون اینکه خبره کار باشند در تولید مشارکت میکنند و بعد از مدتی هم نام تهیه‌کننده بر خود می‌نهند و به بیان بهتر شرایط به سمتی میرود که حس میشود در شبکه خانگی منفعت طلبی چربش دارد بر ارتقای سطح تولید.

تهیه کننده «مأمور بدرقه» و «رسم عاشقی» خاطرنشان ساخت: شبکه خانگی علیرغم تولیداتی که در سالهای اخیر داشته هنوز نوپاست و همچنان سرمایه گذاران گمان دارند چون پول وارد سیکل کرده اند پس محق هستند هر چه میخواهند بکنند. به نظرم حد و حدود سرمایه گذاران در شبکه خانگی را ارشاد باید تعیین کند. در ارشاد ضوابط قاعده مندی درباره بحث صدور پروانه‌های ساخت و نمایش خانگی وجود دارد اما باید جدی تر در این زمینه قاعده سازی کرد.

اسماعیل عفیفه در پاسخ به این پرسش که شبکه خانگی چقدر به کارگردانان فرصت کار بر روی سوژه های تجربه نشده را میدهد به «نمایش خانگی» گفت: این مسأله هم به سطح آگاهی سرمایه گذار ربط دارد و هم به جاه طلبی کارگردان. در همه جای دنیا مدیوم خانگی که پخش آنلاین را هم در اختیار دارد توانسته رونقی همپای سینما داشته و به نظرم در ایران هم اگر به فکر تعدیل ایرادات و تمرکز بر نقاط قوت باشیم قطعا آینده روشنی در انتظار این مدیوم است.




تهیه کننده سریالهای عطاران: سریالی که در تلویزیون ۲/۵ میلیارد هزینه دارد در شبکه خانگی با ۸ میلیارد جمع می شود!/رقیب تلویزیون، شبکه خانگی نیست؛ بلکه هجمه صدها کانال فارسی‌زبان ماهواره ای است/معاون سیما علاقه دارد در تلویزیون به اختلاس و حقوقهای نجومی پرداخته شود!⇔تهیه‌کننده ابتدایی «شهرزاد»: بعضی تهیه‌کنندگان سینما در ارشاد زمزمه می‌کنند جلوی شبکه خانگی را بگیرید تا سینما فروش کند!!!/با یک مشت آدم کم‌مایه روبروییم که اسم خودشان را کارگردان گذاشته‌اند و ٧٠، ٨٠ درصدشان فقط اعتمادبه‌نفس کاذب دارند!

نمایش خانگی: برگزاری چهارمین جشنواره فیلم «یاس» فرصتی را فراهم کرد تا به وضعیت فیلم‌های شبکه نمایش خانگی نگاهی بیندازیم و موقعیت فعلی آن را ارزیابی کنیم.

به گزارش نمایش خانگی و به نقل از «شرق» اینکه سریالی همچون «شهرزاد» که می‌توانست در تلویزیون ساخته شود، بنا بر دلایلی در شبکه نمایش خانگی ساخته و پخش شد، می‌تواند اتفاق میمون و مبارکی باشد.

اما مگر چند سریال نظیر «شهرزاد» داریم که توانسته به چنین موفقیتی دست یابد؟ با این هدف، آسیب‌شناسی شبکه نمایش خانگی را با دو نفر از تهیه‌کنندگان معروف تلویزیون آقایان اسماعیل عفیفه که تهیه کننده ابتدایی «شهرزاد» بود و از جایی به بعد قید همراهی را زد و ایرج محمدی که در کانامه اش تولید اغلب سریالهای رضا عطاران و از جمله «متهم گریخت» و «بزنگاه» دیده می شود. بررسی کردیم. ضمنا در این نشست علی شیرمحمدی، دبیر آیفیک (انجمن صنفی شرکت‌ها و مؤسسات فیلم‌سازی ایران) حضور داشت.

وقتی متوجه شدم قرار است تهیه‌کنندگان تلویزیون به شبکه نمایش خانگی روی خوش نشان دهند، سؤالات متعددی برایم پیش آمد. نگاه‌تان به عنوان تهیه‌کننده‌ای که در تلویزیون ایران اعتباری دارد، به شبکه خانگی چگونه است؟ ‌
محمدی: اینجا صرفا به عنوان تهیه‌کننده تلویزیون صحبت نمی‌کنم. در زمان کنونی انواع و اقسام رسانه‌های تصویری در مدیوم‌های مختلف وجود دارند که در چند سال گذشته بخش نمایش خانگی قرار بود کمک‌حال سینمای ایران باشد با گستردگی مخاطب و جنس کار که باعث شد رسانه نمایش خانگی به یکی از رسانه‌های تصویری برای مخاطبان خودش تبدیل شود. مثلا انواع و اقسام فیلم‌های آموزشی، مستند، برنامه‌های ترکیبی و تله‌فیلم‌ها و به تازگی هم چندین سال است سریال‌های داستانی در نمایش خانگی تهیه می‌شود. به نظرم به عنوان یک تهیه‌کننده نمایش خانگی یک گزینه از گزینه‌های مختلف رسانه‌های تصویری در کشور است مثل مدیوم سینما، تلویزیون و… و هیچ‌کدام از اینها در حال تضعیف هم نیستند، بلکه می‌شود گفت تکمیل‌کننده هم هستند. رقابتی هم داخل این مجموعه وجود ندارد اما به عنوان یک تهیه‌کننده هرکسی که توانایی‌اش را داشته باشد، می‌تواند در بخش نمایش خانگی هم فعالیت کند.
با پیشرفتی که تکنولوژی در چند دهه اخیر داشته فیلم‌سازی به نسبت زمان قدیم سهولت بیشتری پیدا کرده و تأثیرش در همه کشورها به افزایش تولید گونه جدیدی منجر شده که ما در ایران سریال‌های نمایش خانگی می‌نامیم که این نکته منحصر به ایران نیست. در همه کشورها سریال‌سازی تحول اساسی پیدا کرده و آن هم ورود بخش خصوصی به این عرصه است. در ایران هم با تأخیر ١٠، ١٥ساله این کار انجام شده. در شبکه نمایش خانگی فرصت خوبی وجود دارد که این امکان را به امکان فیلم‌سازی به‌طور‌کلی در ایران اضافه کنیم. قبلا فقط سینما و تلویزیون بود و الان بازار کار جدیدی تحت عنوان نمایش خانگی ایجاد شده که اینها را به هیچ‌وجه در رقابت با هم نمی‌بینیم، بلکه در عرض هم هستند و اتفاقا اگر رقابتی باشد درونی است و می‌تواند منجر به این باشد که هر کدام از این عرصه‌ها کیفیت خودشان را برای جذب مخاطب بالا ببرند. باید حضور نمایش خانگی را در عرصه تولیدات مغتنم بشماریم.
علی شیرمحمدی: درباره جشنواره که در زمینه نمایش خانگی است و حوزه ویدئو را دربر می‌گیرد، به عنوان دبیر آیفیک چون اکثر تهیه‌کنندگان مطرح کشور عضو آیفیک هستند و اعظم تولیداتی که در حوزه ویدئو در تلویزیون یا بقیه مدیوم‌ها، خیلی دوست داریم فعال باشیم و این فعالیت را امسال و سال گذشته در جشنواره «یاس» داشته‌ایم. آیفیک چندین کارگاه آسیب‌شناسی با همکاری جشنواره یاس برگزار کرده که به گفته دوستان تهیه‌کننده، بسیار مثمرثمر بوده. امسال هم از تندیس بهترین فیلم از نگاه داوران آیفیک رونمایی داشتیم. رویکرد ما به ماجرا صنفی است و امیدواریم در سال‌های آینده بتوانیم تعاملات بیشتری داشته باشیم.
یعنی تمایل ندارید سریال‌سازی در شبکه نمایش خانگی را در مقابل تلویزیون قرار دهید. به‌هرحال، شما با کارهایی که کرده‌اید سقف تولیدات تلویزیون را نشان دادید. به‌هرحال، سازمان صداوسیما دولتی است و طبق قانون اساسی، اجازه نداریم شبکه‌های خصوصی را تأسیس کنیم. اما با توجه به مخاطب‌شناسی که در چند سال اخیر صورت گرفته، مخاطبان تلویزیون ریزش پیدا کرده‌اند و از طرفی مردم ما نیازمند خوراک هنری‌اند. چه چیزی بهتر از اینکه در بخش سینما این اتفاق بیفتد که فضایی را ایجاد کند تا بتواند سریال‌های نمایش خانگی داشته باشد که نمونه موفق اخیرش سریال «شهرزاد» است. اگر بخواهیم به مفهوم واقعی تهیه‌کننده نزدیک شویم، تهیه‌کننده در بخش خصوصی معنای درستی پیدا می‌کند و در مؤسسات دولتی بیشتر به عنوان «مجری طرح» مطرح است. حالا به عنوان تهیه‌کنندگان مشهور تلویزیون، آیا این گنجایش وجود دارد که در تلویزیون سریالی از نوع «شهرزاد» بسازید و پشت ایده‌های نو بایستید و مخاطب را به سمت خودتان جلب کنید؟ اصلا واقعیت‌های روز جامعه ما در عرصه تهیه‌کنندگی چیست؟
اسماعیل عفیفه: یعنی در نمایش خانگی الان تهیه‌کنندگی به معنی استاندارد جهانی‌اش اتفاق افتاده؟ قطعا نه. به دلیل اینکه هر نهادی در کشور ما برای خودش ضابطه‌ای دارد و مثل جزایر کنار هم عمل می‌کنند و ضابطه مشخصی بر ارشاد و تلویزیون حاکم نیست که اگر بود بهتر بود، اما هر جا ضوابط خودش را دارد. در نمایش خانگی تابه‌حال سریال‌های زیادی ساخته شده که با شکست مواجه شده‌اند. بعد از چند سال یک سریال ساخته شده که شروعش با بچه‌های تلویزیون بود. مشخص هم نیست این اتفاق تداوم پیدا کند. تصور نکنید نمایش خانگی تافته جدابافته و قرار است همه کارها مثل «شهرزاد» موفق باشد. بنده و آقای فتحی در تلویزیون کارهای پرمخاطبی ساخته‌ایم. در شبکه نمایش خانگی آدم‌ها از کُرات دیگر نیامده‌اند. همین افراد الان با پتانسیل فیلم‌سازی در تلویزیون، سینما و نمایش خانگی با هم و کنار هم کار می‌کنند. ما خیلی صنعت نمایش خانگی پیشرفته‌‌ای نداریم که بگوییم چند استودیو مثل «نت‌فیلیکس » فعال هستند و کارهای عجیبی می‌کنند. آنجا هم آزمایش و خطاست و تاکنون قدم‌های خطای بیشتری داشته‌اند. اتفاقا آنجا احتیاج به آسیب‌شناسی دقیق‌تری داریم تا راه آینده‌اش را پیدا کند. به نظرم الان شبکه نمایش خانگی در لبه تیغ حرکت می‌کند و ممکن است آینده آن منجر به شکست شود. اگر چشم‌مان را ببندیم با این استدلال که در شبکه نمایش خانگی دست تهیه‌کننده بازتر و ضوابط پخش آسان‌تر است، خیلی نمی‌توان به نتیجه رسید. تابه‌حال کارهای ناموفق بسیاری در این حوزه داشته‌ایم. مهم این است چه کسی کار می‌کند و با مقوله سریال‌سازی چقدر آشناست، چقدر مخاطب می‌شناسد و چقدر دلش برای کاری که انجام می‌دهد، می‌سوزد. بقیه چیزها خیلی خط‌کشی‌شده نیست. من الان در تلویزیون هستم و ممکن است فردا در نمایش خانگی کار کنم. اینها را در رقابت درونی با هم می‌بینیم. بعضی تهیه‌کنندگان سینما در وزارت ارشاد زمزمه می‌کنند جلوی نمایش خانگی را بگیرید که سینما فروش کند. چه ربطی دارد؟ در آمریکا بیشترین سریال‌های نمایش خانگی ساخته می‌شود و سینمایش هم باقدرت کار می‌کند. اتفاقا سینمای آنجا که خصوصی است و برای اینکه برپا بایستد باید توان رقابت با نمایش خانگی را داشته باشد. به نظرم اتفاقا ارتقای آثار تلویزیونی موجب ارتقای نمایش خانگی می‌شود. این رقابت سالم و مفید است. اگر اینها به عنوان رقیب، یکدیگر را جدی بگیرند هر سه پیشرفت خواهند کرد. تا زمانی که رقیب جدی پیدا نشود توانایی‌ها محک زده نمی‌شود. به نظرم این رقابت میمون است و باید از آن استقبال کنیم.
ایرج محمدی: به نظرم باید زاویه دیدمان را نسبت به یک مدیوم جدید که وارد عرصه رسانه‌ها می‌شود، درست کنیم. بنده و آقای عفیفه افتخار می‌کنیم که جزء تهیه‌کنندگان تلویزیون هستیم و سعی می‌کنیم به بهترین آثار در تلویزیون دست پیدا کنیم چون هیچ رسانه دیگری مخاطب تلویزیون را ندارد. وقتی سریالی را می‌سازید و از ٧٠ میلیون جمعیت حداقل ٢٠‌ میلیون در یک لحظه پای رسانه بنشینند بسیار هیجان‌انگیز است و این مسئله در سینما و سایر رسانه‌های دیگر وجود ندارد. بیشترین فیلم سینمایی درحال‌حاضر با این کمبود سینماها زمانی دیده می‌شود که به «دی‌وی‌دی» تبدیل یا از تلویزیون پخش ‌شود. نمایش خانگی یک فرصت برای عرض‌اندام و هنرنمایی هنرمندان است. طبیعتا در نمایش خانگی با ویژگی‌هایی که دارد و در تلویزیون نمی‌تواند باشد، به لحاظ ضوابطی که در تلویزیون وجود دارد، می‌شود کارهایی را ارائه داد که این کارها مخاطب وسیعی در جامعه داشته باشد. یکی از مشکلات نمایش خانگی نداشتن تهیه‌کنندگان حرفه‌ای است. چون نمایش خانگی هزینه سنگینی دارد به سرمایه‌گذاران سپرده می‌شود که در کشورهای خارجی به صورت کمپانی عمل می‌کند و در کشور ما به صورت فرد است. الان انجمن صنفی فیلم‌سازان ایران به این حیطه ورود پیدا می‌کند که تهیه‌کنندگی به عنوان یک امر تخصصی در نمایش خانگی حضور فعال داشته باشد اما قطع مسلم این است که رقابت وجود دارد. هرچه این رقابت را جدی بگیریم بیشتر روی مخاطب تأثیر خواهیم گذاشت. استقبال مخاطب از آثار برتر است که این آثار برتر در تلویزیون، نمایش خانگی یا در سینماست یا گونه دیگری از رسانه که در آینده نه‌چندان دور شاهد آن به نام «وی‌اودی» خواهیم بود که مردم روی موبایل یا تبلت می‌توانند سریال یا برنامه‌های دیگر تصویری را ببینند. درنتیجه هیچ‌کدام از اینها نمی‌تواند مانع جمع باشد، می‌تواند تکمیل‌کننده باشد. دراین‌میان وظیفه تهیه‌کنندگان این است در رسانه‌های مختلف جایگاه خودشان را پیدا کنند یعنی همچنان‌که شوق‌وذوق تهیه‌کنندگی در تلویزیون را داریم مایل به تهیه‌کنندگی در نمایش خانگی، سینما و VOD هم هستیم.

اسماعیل عفیفه

اسماعیل عفیفه


به‌طور مشخص، منظورم این نبود نیروهای انسانی مثبت و کارآمدی را که در تلویزیون هست نادیده بگیریم. ما با یک روند مشکل داریم. تلویزیون آن‌قدر فضا را تنگ کرده که مثلا شما اگر می‌توانید سالانه سه سریال خوب کار کنید، ترجیح می‌دهید دو سال یک‌بار کار کنید تا بتوانید مخاطبتان را راضی کنید و هم از آن سد بگذرید.
ایرج محمدی: به‌جسارت می‌گویم تلویزیون عرصه را تنگ نکرده. چون ما شبانه‌روز در تلویزیون هستیم. ما با ضعف‌های دیگری روبه‌رو هستیم. مثلا در عرصه تولید در استطاعت تولید ضعیف هستیم. یعنی در بخش تهیه مثلا پشتیبانی و لجستیک مالی واقعا در تلویزیون حمایت مالی درست و صحیح برای تنها رسانه ملی کشور اتفاق می‌افتد. الان سریال‌سازی خیلی هزینه‌بر است. شما انتظار دارید ما در تلویزیون مثلا سریال LOST‌ بسازیم؟ واقعا قدرت مالی‌اش را داریم؟ اگر در تلویزیون یک سریال به طور میانگین ٢,٥‌ میلیارد هزینه داشته باشد وقتی به نمایش خانگی بیاوریم باید همه عناصری که جذاب‌کننده آن محصول است را ایجاد کنیم و هشت‌ میلیارد برآورد می‌شود و تلویزیون قادر نیست سالانه مثلا پنج سریال نظیر «شهرزاد» بسازد. دوستان ما در تلویزیون با پولی که دارند هنرنمایی می‌کنند. دوم اینکه آیا ما واقعا زیرساخت‌های انسانی را درست ساماندهی کرده‌ایم؟ اینجا خود تلویزیون هم زیر سؤال می‌رود. ما در دهه ٧٠ کلی نیروی انسانی از بازیگر، تهیه‌کننده، نویسنده پرورش دادیم اما الان با کمبود بازیگر در ژانر طنز مواجه هستیم! چند کارگردان در ژانر طنز داریم؟ به تعداد انگشتان دست هم نمی‌رسد. حتی تهیه‌کننده طنز نداریم. این امر نشان می‌دهد این مشکل را در زیرساخت کل کشور داریم که تربیت نیروی انسانی را دنبال نکرده‌ایم. درنتیجه با تکرار مکررات در سریال‌ها مواجه می‌شویم. الان طرح قابل عرضه با جسارت کامل به تلویزیون ببرید استقبال می‌شود اما وجود ندارد. درست است ممیزی‌ها و سلیقه‌ها هم وجود دارند یا دست‌به‌دست گشتن مدیریت‌ها پشت‌سر هم و نبود نوعی هم‌گرایی در مدیریت به تلویزیون ضربه می‌زند اما واقعا از نظر ساختار نیروی انسانی هم ضعیف هستیم.
وضعیت امروز تلویزیون مطلوب نیست. مثلا در دهه‌های ٧٠ و ٨٠ تلویزیون تجربیات خوبی داشته و آمار بیننده‌ها بالاتر بوده. در ١٠ سال اخیر رقبای گردن‌کلفتی وارد عرصه رقابت شده‌اند، تلویزیون با عملکردش از آنها عقب ماند. نیاز بود تلویزیون پویایی بیشتری داشته باشد. مثلا در چند سال گذشته تغییرات و تحولاتی در سطح جامعه رخ داد که تلویزیون نسبت به آنها خنثی عمل کرد و بسیاری اتفاقات دیگر باعث شد تلویزیون مخاطب خودش را از دست بدهد. بخشی از مخاطب مربوط به حوزه نمایشی است. اگر بخش ورزش و فوتبال را از تلویزیون بگیرید مخاطبان بیشتری را هم از دست خواهد داد. حالا مگر نمی‌گویید ما با افتخار در تلویزیون کار کرده‌ایم. اما به جز آقای طهماسب که «کلاه‌قرمزی» را یا خانم برومند که «شهر موش‌ها» را نمی‌سازد، دو نفر دیگر را معرفی کنید که در عرصه سینما یا تلویزیون و نمایش خانگی کار کنند؟ این امر چرا تداوم پیدا نکرد؟
ایرج محمدی: به‌عینه در صحنه کار می‌کنیم. داخل گود هستیم. وقتی می‌خواهم سریالی در تلویزیون کار کنم از طرف تهیه‌کننده حمایت مالی نمی‌شود. تلویزیون هم دستش خالی است. بارها به مسئولان تلویزیون گفته‌ام زمانی سازمان صداوسیما سازمان هزینه بود. سازمان صداوسیما باید به سازمان هزینه و درآمد تبدیل شود. در بخش درآمدزایی در تلویزیون ضعیف عمل می‌کنیم. الان رقیب ما سینما یا نمایش خانگی نیست. ما هجمه صد، ٢٠٠ کانال فارسی‌زبان داریم که با آنها باید دست‌وپنجه نرم کنیم. بحث اصلی این است اگر بودجه کافی داشته باشیم، مدیری که مسئولیت جایی را قبول می‌کند باید دستش در دو بخش مالی و نیروی انسانی پر باشد. اگر این دو در کنار هم باشند، تولیدات و آثار جواب‌گو خواهد بود. زمانی که تلویزیون تنها بوده و سینما برای خودش لک‌ولک می‌کرد، هیچ‌کدام از شبکه‌های ماهواره‌ای یا عناصر تلگرامی و فضای مجازی نبودند. مثل این است یک نانوایی در یک محل کفاف آن محل را می‌داده و با ازدیاد جمعیت نیازمند نانوایی‌های بیشتر هستیم. ولی این اتفاقات نیفتاده است.
مثلا وقتی تلویزیون این همه رقیب را می‌بیند، باید کمی نرمش نشان دهد و با جامعه پیش برود. چرا صدای برخی از افراد جامعه ما در فیلم‌ها و سریال‌هایمان شنیده نمی‌شود؟ ‌
ایرج محمدی: مسائل روز جامعه همین مواردی است که در گفت‌وگوهای روزانه مردم است. وقتی با موضوع روز سریال می‌سازیم شایسته است با هنرمندی از صحبت‌های روزانه مردم مثل اختلاس و حقوق‌های نجومی صحبت کنیم. لازم است این موارد در سریال‌های ما باشد. مثلا دکتر میرباقری به دلیل حوزه فعالیتش در وزارت کشور علاقه‌مند به این موضوعات است و به ما گفته‌اند خط قرمز مضمونی برای خودتان قائل نشوید.

ایرج محمدی

ایرج محمدی


خب، خروجی‌اش کجاست؟ ‌
ایرج محمدی: ‌در حوزه سریال صحبت می‌کنم. ما همین دغدغه را با دکتر میرباقری مطرح کردیم و ایشان پیغام دادند خط قرمز مضمونی نداریم. امیدواریم با این فرایندی که در یک سال اخیر در تلویزیون شروع شده و نگاهی که به حوزه پژوهش وجود دارد بخشی از مشکلات حل شود. اما همه به دست بخش سریال‌سازی تلویزیون نیست. بنده و آقای عفیفه در حوزه نمایش می‌توانیم حرف‌هایمان را بزنیم. تا این لحظه هیچ‌کدام از طرح‌های من و آقای عفیفه که ارائه داده‌ایم دچار سانسور مضمونی و ساختاری نشده. گله ما اتفاقا همین است اگر من و آقای عفیفه یا تهیه‌کنندگان امثال ما می‌خواهند به جایگاهی برسند که مخاطب تلویزیون به‌روز باشد آن امکانات وجود ندارد.
چطور می‌توانید این صداها را منتقل کنید؟
محمدی: بنده و آقای عفیفه در شورای پروانه ساخت نمایش خانگی هستیم. در بخش نمایش خانگی سریال‌های شاهگوش، قهوه تلخ و شهرزاد را داشتیم که برای شهرزاد به‌اصطلاح مشتری‌ها گل کرد و بقیه در سطح میانگین بودند. الان که در شورای پروانه ساخت هستیم طرح درخور ‌توجهی ارائه نمی‌دهند.
به نظرتان علت چیست؟
محمدی: چرا خودمان را گول می‌زنیم. بضاعت هنری ما ضعیف است.
شاید بخشی از این اتفاق به دلیل خودسانسوری باشد.
محمدی: از آقایان داوود میرباقری، فتحی و نجفی سؤال کنید چقدر کارشان در نمایش خانگی سانسور شد. مشکل ما این است قدرت و استطاعت کار هنری نداریم. الان سالی حدود صد کار تولید می‌شود اما چند کار خروجی‌اش مثل «شهرزاد» شد؟
مشکل چیست؟ ‌
محمدی: الان بنده و آقای عفیفه به عنوان تهیه‌کننده برای یک طرح خوب و جدید خیلی راغبیم که جوان امروزی بپسندد، ‌اما وجود ندارد!
عفیفه: همه نویسندگانی که الان در سینما، نمایش خانگی و تلویزیون فعال هستند براساس ضوابطی می‌نویسند که شاید شما نامش را سانسور بگذارید. من هفته‌ای شاید حداقل ٦٠٠ صفحه فیلم‌نامه و طرح فیلم‌نامه می‌خوانم. اما چیز دندان‌گیری ندیده‌ام. من الان طرح فیلم‌نامه‌ای نوشته‌ام و در تلویزیون تصویب شده اما نمی‌توانم نویسنده خوبی پیدا کنم.
چرا نمی‌توانیم از جنس سریال LOST را بسازیم؟
محمدی: چند LOST ایرانی خوانده‌ایم اما شبیه کاریکاتور هستند.
عفیفه: به نظرم ما نویسنده خوب داریم اما کارگردان خوب نداریم. یک مشت آدم که اسم خودشان را کارگردان گذاشته‌اند و ٧٠، ٨٠ درصدشان فقط اعتمادبه‌نفس کاذب دارند! اینکه می‌گویید چرا نمی‌توانیم سریال‌های مشابه LOST بسازیم چون آن مربوط به سنت فیلم‌سازی دیگری است. سینما از ١٣٢٨ در ایران راه افتاد اما اغلب تولیدات در دهه‌های ٤٠ و ٥٠ بوده و در تلویزیون هم بعد از انقلاب سریال‌سازی رواج پیدا کرده.
قبل از انقلاب هم سریال‌هایی مانند «سلطان صاحبقران» و «دایی‌جان ناپلئون» داشتیم.
عفیفه: این دو آثار ماندگار هستند اما کارهای بدی هم ساخته شده بود.
الان تعداد کارهای خوب واقعا کم شده است.
عفیفه: نباید انتظار معجزه داشته باشیم اما اینجاست که پای مدیران فرهنگی به میان می‌آید. به نظرم الان به مدیر فرهنگی باهوش به‌شدت نیاز داریم. چون آنها می‌توانند راهگشا باشند و این نیروها را درست کنند و خط بدهند که در آینده این مشکلات رفع شود. اگر من می‌گویم الان کارگردان نداریم ناشی از ضعف مدیریت است. چون هر کسی یک فیلم سینمایی ساخته نام خودش را کارگردان گذاشته، درحالی‌که این اشتباه است. این قدرت تشخیص مربوط به مدیران است و آنها باید این موارد را هدایت کنند.
محمدی: ‌نکته‌ای که واقعا باید به آن توجه کنیم نگاه دلسوزانه به این مقوله است. یعنی همان‌قدر که دلمان برای تلویزیون و سینما می‌‌سوزد، برای سینمای خانگی هم بسوزد. طبق گفته آقای عفیفه، حداقل در هفته ٥٠٠ صفحه طرح‌های بچه‌ها را مطالعه می‌کنیم البته ناامید نیستیم. جوانان بااستعدادی داریم. ما نباید به ١٠، ٢٠ آدم اکتفا کنیم. باید آن‌قدر پشتیبانی و زیرساخت نیروی‌ انسانی‌مان را قوی کنیم که تلویزیون، نمایش خانگی و سینما را تأمین کنیم. باید فکری به حال این ماجرا کنیم. این برای ما درد است که بگوییم کارگردان و فیلم‌نامه خوب نداریم.
ورود تهیه‌کنندگان تلویزیون را به شبکه نمایش خانگی چطور می‌بینید؟
عفیفه: ‌به نظرم اتفاق خوبی است. تلویزیون خالی نخواهد شد اگر شرایط خوب باشد من خودم تلویزیون را ترجیح می‌دهم چون کارکرد اجتماعی دارد و تأثیر سریال‌ها روی مخاطب خیلی بیشتر است و این برای من یک راهنمای عمل است. یعنی فکر می‌کنم کاری که در تلویزیون می‌کنم برای جامعه فایده بیشتری دارد. این امر باعث می‌شود همچنان تلویزیون را دوست داشته باشم و به عنوان رسانه پرقدرت به آن اتکا کنم و به آینده‌اش خوش‌بین باشم. امیدوارم مشکلاتی که دارد نه به صورت شعاری و مقطعی، بلکه اول تشخیص داده شود مشکل کجاست و بعد راه‌حل‌های خوبی پیدا کنیم. آینده تلویزیون و نمایش خانگی می‌تواند خوب باشد و همه در یک عرصه هستیم. خوب است رقابتی وجود داشته باشد. یعنی نمایش خانگی را قوی ببینیم و سعی کنیم تلویزیون را قوی‌تر کنیم. همچنان جای امیدواری وجود دارد چون امسال مجموعه آثار جشنواره یاس نسبت به سال قبل بهتر بوده. از لحاظ آماری کارها افزایش کیفیت دارند.
محمدی: ‌تلویزیون خانه اول و آخر من است. اما الان نمایش خانگی نیاز به تهیه‌کنندگان حرفه‌ای دارد که یکی از آسیب‌شناسی‌های مهم در نمایش خانگی نبود تهیه‌کنندگان حرفه‌ای است. اگر به عنوان تهیه‌کننده تلویزیون در این عرصه هستیم به این خاطر است که به این بخش به‌گونه‌ای سروسامان دهیم. انجمن شرکت‌ها و فیلم‌سازی ایران که اکثرا از بچه‌های تلویزیون هستند به این دلیل است که صیانت شغلی در این بخش به وجود بیاید و به دست عده‌ای بازاری نیفتد که بعدها با آثار ضعیف و حتی سخیف روبه‌رو شویم. اگر یادتان باشد چند سال قبل تله‌فیلم‌ها را به نام تله‌فیلم شانه تخم‌مرغی می‌شناختند. صرفا از جیب مخاطب به هر عنوان پول کش می‌رفتند که با حضور تهیه‌کنندگان تلویزیون و مدیریت خوب فرهنگی ارشاد توانستند جلوی این مقوله را بگیرند. الان هم در بخش نمایش خانگی تهیه‌کنندگان تلویزیون به شرطی که آنجا هم امکانات و منابع مالی فراهم باشد عرصه جدیدی برای مخاطبان به وجود خواهند آورد.
شیرمحمدی: در حوزه شبکه نمایش خانگی صنف کار سختی در پیش‌رو دارد با توجه به معضلات پیشِ‌روی تهیه‌کنندگان برای رسیدن به مطلوب باید راه پرفرازونشیبی را طی کرد که البته به نظر من دور از دسترس نیست و افق روشنی را پیش‌ِرو داریم که ان‌شاءالله با همکاری دوستان و همکارانمان در بدنه سیاست‌گذاری سازمان سینمایی حصول به این چشم‌انداز سخت نیست فقط باید جدی گرفته شود
مسائلی مثل مشکلات تولید و نحوه ارائه آن در بازار شبکه نمایش خانگی که هیچ ضمانت اجرائی برای آن وجود ندارد.
به‌ویژه در زمینه شرکت‌های پخش که اعظم مشکلات تهیه‌کنندگان در این بخش است و نمی‌دانم چرا به این موضوع رسیدگی نمی‌شود. پای صحبت اعضای آیفیک که بنشینید، می‌بینید همه عزیزان تهیه‌کننده زخم‌خورده این ماجرا هستند برای مثال، دوستان فیلم‌ساز ٢٠٠‌ میلیون تومان برای تهیه و تولید یک فیلم ویدئویی هزینه می‌کنند و پخش با قدرت تمام پیشنهاد خرید فقط ٢٠‌ میلیون تومان را می‌دهد حال با توجه به اینکه فضای نمایش خانگی فضای اشباع‌شده‌ای نیست و پتانسیل بسیار خوبی برای ارائه آثار خوب به مخاطبان خود را دارد سؤال اینجاست: با توجه به تعداد محدود شرکت‌های پخش و فضای مورد استقبال مخاطبان شبکه نمایش خانگی، این قدرت بلامنازع و بی‌محابا از کجا سرچشمه می‌گیرد؟ که تهیه‌کنندگان با این‌همه زحمت طاقت‌فرسا برای تهیه و تولید این کالای مهم فرهنگی حتی امیدی به بازگشت نیمی از سرمایه خود یا سرمایه‌گذارانشان را ندارند. به نظر من این موضوع پخش یکی از اساسی‌ترین معضلات همکاران بنده است که امید داریم با هم‌فکری و همکاری مدیران خوش‌فکر و عزیزانمان در بدنه سیاست‌گذاری سازمان سینمایی و سمعی و بصری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مرتفع شود، ان‌شاءالله. در آخر باید عرض کنم آیفیک همکاری‌های بسیار خوب متعامل و گسترده‌ای با سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دارد که امیدواریم در آینده این ارتباط گسترش یابد و این همکاری به بهترین شکل ممکن ادامه پیدا کند چون بدون‌شک افق پیشِ‌روی ما (تهیه‌کنندگان) در زمینه تهیه و تولید و دست‌یافتن به بازار مطلوب شبکه نمایش خانگی، افق بسیار روشنی است که این درواقع با تعامل و همکاری طرفین صورت‌پذیر خواهد بود.