نمایش خانگی: کنسرت هنرجویان موسیقی کودک در آموزشگاه موسیقی آوای سکوت برگزار می کند.
این رویداد که تلفیقی منحصر به فرد از موسیقی زنده و نمایشهای تئاتری به حساب میآید، با ایجاد فضایی متفاوت و جذاب، تجربهای جدید و فراموشنشدنی را برای مخاطبان به ارمغان می آورد.
این رویداد در ۲۷ و ۲۸ شهريور ماه ۱۴۰۴ در سالن بلک باکس ایران مال برگزار می شود.
نمایش خانگی/مجید ناصری: سریال “از یاد رفته” تازهترین ملودرامی است که از طریق فیلمنت به شبکه خانگی عرضه شده و تیم بازیگران پرتعداد و قاب های لاکچری پسند دارد. “از یاد رفته” یک فرهاد اصلانی خوب دارد که حتی تکراری ترین روایتها را با بازی حسی خود، جذاب میکند و موجب میشود که سریال را پیگیری کنیم و جلو برویم. داستان پردازی سریال چنگی به دل نمیزند و نه فقط انتخاب یکی از برادران سهیلی-سینا مهراد- و پارتنر روبرویش پردیس احمدیه، بلکه آن موتورسیکلتی که سینا سوار میشود و سیر عشق ناگهانی این دو نفر، کاملا تداعیگر فیلم “پول و پارتی” است. در پول و پارتی هم سعید سهیلی سعی کرده بوده نوعی فیلم هندی بفروش بسازد که با وجود فروش، خیلی عقبتر از گشت ارشاد و کلاشینکف بود. برزو نیک نژاد کارگردان “از یاد رفته” سالها دستیاری امثال سعید سلطانی را کرده و حالا اینجا در “از یاد رفته” آن ماجرای لو دادن پسر توسط پدر با قرار دادن هروئین در خانهاش، کاملا یادآور بلایی است که در سریال “ستایش” بر سر فرزند متمرد حشمت فردوس میآید. “از یاد رفته” پر از نماهای تکراری است؛ از قرار گاه و بیگاه عاشق و معشوق کنار دیوار مرگ که واقعا برخی جاها از منطق بی بهره میشود تا سکانس های نوشخواری فرهاد اصلانی و حمیدرضا آذرنگ تا درگیریهای بیخودی در آن شرکت لاکچری -که کاملا یادآور چیدمان سریالهای ترک است- و… سریال یک فرهاد اصلانی خوب و یک حسین محجوب متوسط دارد ولی بقیه بازیگران فقط درجا میزنند و بدبختانه نبودن رمز و راز لازم در داستان فقط باعث از دست رفتن درام شده…
نمایش خانگی: با امتداد استقبال مخاطبان، میزان تماشاگران سریال «سووشون» ۳ برابر شده است.
طبق دادههای پلتفرم نماوا قسمت پنجم سریال «سووشون» با ورود شخصیت ملک سهراب خان با بازی هوتن شکیبا، موقعیت ویژه شخصیتهای یوسف و زری و درگیری های قصه که کاشت آن در چهار قسمت اول صورت گرفت؛ واکنش مثبت مخاطبان پلتفرم نماوا را در برداشته است به طوری که میزان مخاطبان این قسمت نسبت به چهار قسمت اول سه برابر شده است.
سریال «سووشون» در ۹ ساعت اول پخش قسمت افتتاحیه نیز در حال ثبت رکورد مخاطبان تاریخ فعالیت پلتفرم نماوا بود که با فیلتر شدن پلتفرم و پایین آمدن سایت از تحقق این رکورد جذاب جلوگیری شد.
سریال «سووشون» به کارگردانی نرگس آبیار، تهیهکنندگی محمدحسین قاسمی و اقتباسی از رمان جاودان سیمین دانشور محصول پلتفرم نماوا است که تا کنون توانسته نظرات مختلفی را موجب شود.
سریال «سووشون» از سال ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۳ در شهر شیراز با هنرمندان مطرح سینما و تلویزیون ایران و همچنین هنرمندان پیشکسوت بومی شهر شیراز به تولید رسیده است…
نمایش خانگی/مجید ناصری: سریال “شغال” ساخته بهرنگ توفیقی و به تهیهکنندگی علی طلوعی از طریق فیلیمو با همراهی زینما به شبکه خانگی عرضه شده است.
آنچه در سریال “شغال” می بینیم حرف زدن از ماجراهای متعدد از رپ خوانی و قمار تا نوشخواری و زمینخواری و تاراج جنگلها و… و درنهایت چگونگی شکل گیری یک تجاوز و درنهایت سرانجام متجاوز است.
بهرنگ توفیقی در کارگردانی سعی کرده ریتم مناسب برای سریالی حادثه ای فراهم کند و به همه چیزهای مطلوب برای وایرال، سری بزند و تکه هایی از آنها را وارد سریالش کند و در شخصیت پردازی بسیار تلاش کرده از بازیگران بدردبخور استفاده کند که کمک حالش باشند؛ از مهدی سلطانی و شبنم مقدمی تا امیرحسین فتحی و بهشاد شریفیان و علیرضا آرا، انصافا خوب تیپهای “شغال” را درآوردهاند و نورا محقق-بازیگر نقش قربانی/آوا- هم خوب است ولی بازی بازیگر کودک فیلم و همچنین بازیگران جوان حاضر در پارتی، چنگی به دل نمیزند.
داستان تجاوز سریال “شغال” بیش از هر چیز یادآور داستان سریال ترک “گناه فاطماگل چه بود؟” است که در ایران نیز حسابی دیده شد و آن فضاهای انتقامجویی ناموسی که در شکلی بهتر در “موسرخه”ایرج قادری ارائه شده بود. رحمانی سیفی آزاد نویسنده “شغال” را بیش از همه بابت همکاری با فریدون جیرانی در فیلم “من مادر هستم” میشناسیم که آنجا نیز یک ماجرای تجاوز بود که داستانساز بود.
اینکه بهرنگ توفیقی در عین مایههای کینخواهی ناموسی فیلمفارسی-موسرخه- قصد دارد بظاهر دختری خودساخته را تصویر کند که دنبال احقاق حق قانونی است-فاطماگل- نوید سریالی پرحاشیه را خواهد داد…
نمایش خانگی: ویژه برنامه تلویزیونی «حماسه خوان» از شبکه یک سیما روی آنتن میرود.
«حماسه خوان» به سردبیری محسن راحمی تلاش دارد در گفتگویی با کارشناسان حیطههای مختلف سیاست و تاریخ و فرهنگ و…، به واکاوی ماهیت و پدیدارشناسی جنگ دوازده روزه ایران-اسرائیل بپردازد.
شهریار زرشناس(نویسنده و پژوهشگر حوزه سیاست)، وحید یامین پور(مدرس ارتباطات و علوم اجتماعی) و محمدحسین رجبی دوانی(محقق و تاریخدان) و… ازجمله مهمانان این ویژه برنامه هستند.
رویکرد «حماسه خوان» یک رویکرد تعاملی بوده و قصد دارد با درنظر گرفتن بازخوردهای برآمده از مخاطبان اقدام به طرح مباحث استراتژیک کرده و کارشناسانی از نحلههای مختلف را مهمان نماید.
«حماسه خوان» به تهیهکنندگی سیداحمد موسویان در گروه حماسه و دفاع شبکه یک سیما به مدیریت محمدعلی صمدی تولید شده و روزهای زوج حوالی ساعت ۲۳ از شبکه اول سیما پخش میشود و تکرار آن ساعت ۱۶ روز بعد روی آنتن خواهد رفت.
نمایش خانگی: شایعات حول بحران مالی در پلتفرم تازه تاسیس استارنت و تعلیق فعالیتش با واکنش یکی از مدیران این پلتفرم مواجه شد.
سریال «کنکل» به کارگردانی رامتین لوافی، اولین سریال پلتفرم استارنت بود که در اردیبهشت ۱۴۰۴ منتشر شد و «جزر و مد» به تهیهکنندگی مهران مهام و کارگردانی محمدحسین لطیفی، یک سریال طولانیمدت است که برای پلتفرم استارنت تولید و در حال پخش است و شایعات درباره تعلیق این پلتفرم با وجود عرضه این سریالها، غیرواقعی مینمود.
یکی از مدیران میانی این پلتفرم به روزنامه همشهری میگوید: وجود بحران مالی در پلتفرم استارنت درست نیست و حتی قسمت جدید «جزر و مد» قرار است در پلتفرم بارگذاری شود و سریال «کنکل» نیز ادامه دارد.
وی همچنین میگوید: این پلتفرم تولید چند سریال را در برنامههای شبکه دارد و قصد دارد به سمت ارائه هفته ای چند اپیزود از سریالها برود. پلتفرمها استارنت مانند دیگر سکوهای نمایشی اشتراک ماهانه ندارد و به شکل رایگان فیلم و سریال به مخاطبانش عرضه میکند و کار خود را بی وقفه ادامه خواهد داد.
در حال حاضر نزدیک به ۵۰۰ سکوی نمایش مجوز فعالیت خود را از ساترا گرفتهاند اما تنها چند پلتفرم معدود- فقط حدود پنج پلتفرم- هستند که توانستند با عرضه سریالهای ایرانی و خارجی به حیات کاری خود ادامه دهند. مابقی پلتفرمها دچار بحرانهای مالی هستند و یا از گردونه رقابت با دیگر سکوهای نمایش خارج شدند و اساسا جز آرشیوهای تکراری هیچ محتوای تولیدی برای عرضه ندارند.
نمایش خانگی/مجید ناصری: برنامه “کارناوال” تازه ترین تلاش رامبد جوان برای شکل دهی به محفلی سرگرم کننده و در عین حال رقابتی است که از طریق فیلمنت به شبکه خانگی عرضه شده است.
رامبد جوان اینجا سعی کرده به جای ترتیب دادن رقابت میان مخاطبان، آنها را در جای داور قرار دهد و سپس تعدادی از افراد ظاهرا حرفه ای را که در سالهای اخیر از سینما و تلویزیون تا شبکه خانگی ردپای شان را دیده ایم به عنوان رقیب وارد باری کند.
شروع رقابت کارناوال میان علی اوجی و امیرمهدی ژوله رقم خورد؛ دو نفری که اخیرا بسیار در برنامه های پلتفرمی از مافیا تا شام ایرانی و جوکر و…، دیده شده اند.
آنچه رقابت را جدی تر کرد نه ساده انگاری علی اوجی -که یک گروه موسیقی ارکسترال را وارد کار کرد و حاصل تلاش آنها را ایده ی خود معرفی کرد بدون اینکه خودش حتی یک ساز بنوازد- بلکه تلاشی بود که ژوله برای ترتیب دادن به یک اجرای موزیکال دیدنی به سبک تئاترهای گلریز داشت. ژوله به همراه مهراب قاسم خانی متن خوبی حول مهاجرت نگاشته بود و با ترکیب حرکات موزون موزیکال و استندآپ کمدی شماری جوان، سعی کرد نشان دهد حتی در عامه پسندترین شرایط نیز میشود کار متفاوت کرد.
همین که علی اوجی در این رقابت به ژوله میبازد خود نشان دهنده سطح کیفی دو جور فعالیت هنری-یکی حاضری خوری و دیگری تلاش برای خلق است- و رامبد جوان خواسته یا ناخواسته وقتی مخاطب را داور میکند درنهایت الگویی از خواسته های مخاطب را دربرابر تولیدکنندگان هم قرار میدهد.
لابلای این رقابت معرفی عروسک تازهی وردست رامبد -افتو-بمعنای آفتاب را شاهد بودیم که خوشبختانه در طراحی ظاهری و صداسازی به نظر کار نو و جدیدی است و میتواند فضای کار را بانمک کند. کارناوال بمانند همه محصولات شبکه خانگی، آگهی محور هم هست اما خوشبختانه طراحی نمایشی منحصربفرد تیزرهای تبلیغاتی باز یک وجه افتراق است میان این مجموعه و آنهایی که هر تیزری را با هر کیفیت لابلای برنامه میگنجانند.
رامبد جوان سالها بعد از خندوانه حالا در کارناوال نشان داده که در همان سبک و سیاق جیم کریوار خود نیز به دنبال تجربه های جدید است و همین تجربه جدید و بازی دادن همکاران و داوری مخاطبان است که باعث میشود کارناوال را تقریبا کامل تماشا کرد و لذت برد.
اینجا مخاطب است که داوری میکند و اگر داوری مخاطب را همچنان بی حب و بغض نشان دهند قطعا یک رجحان بزرگ دارند بر انبوه کارهای مهندسی شدهای که مخاطب را فقط بازی داده و سرکار میگذارند. رامبد خیلی جدی به دنبال برگزاری بازی بین مدعیان فعالیت هنری است و الزامات این بازی را هم درست چیده و فقط باید بیخیال آن احیای خاطرات سرقترفته خندوانه باشد که چیزی جز بازی دادن مخاطب نبود. زمانه، زمانهی داوری مخاطب و بازی دادن آنهایی است که نام هنرمند را یدک میکشند…
نمایش خانگی: فصل دوم سریال “وحشی” توسط فیلمنت در حال تولید است و اصلی ترین کنجکاوی مخاطبان درباره سرنوشت داوود اشرف-جواد عزتی- در فصول بعدی است.
به گزارش نمایش خانگی، هومن سیدی با بیان اینکه روایت اصلی فرار داوود اشرف- تازه در فصل سوم است که رخ میدهد- ناخودآگاه لو داده که کل فصل دوم “وحشی”در زندان میگذرد و احتمالا -به سبک سریال فرار از زندان شبکه فاکس- به ارتباط گیری داوود با زندانیانی بدردبخور جهت طرح ریزی برنامه فرار از زندان، میگذرد.
هومن سیدی به فیلم امروز گفت: یکی از دوستانم ماجرای اتفاقی که برای علی اشرف رخ داده بود را برایم تعریف کرد و شش ماه بعدش دست به کار نوشتن شدم. چیزی که دوستم تعریف کرد خطی کلی از ماجرا و اطلاعاتش در حد فضای مجازی بود و جزییانش را نمیدانستم. مهمترین نکتهاش این بود که شنیدم علیاشرف تنها کسی است که بعد از انقلاب توانسته از زندان فرار کند. این برایم خیلی موضوع جالبی بود.
وی ادامه داد: همان ایده ی فرار از زندان انگیزه اصلی نگارش فیلمنامه بود و بعد شروع کردم به نوشتن و این طور بود که در فصل اول معرفی شخصیت داشتیم و درنهایت موضوع فرار در فصلهای سه و چهار اتفاق میافتد. مقدمه و بسترش در فصلهای یک و دو است.
سیدی درباره تغییر روایت نسبت به ماجراهای واقعی ادامه داد: ما نه مستند ساختیم، نه ادعایش را داریم. نوشتهایم برداشتی آزاد از یک اتفاق واقعی. شاید فقط سی درصد از داستان، واقعیست و بقیهاش تخیل نویسنده است که تلاش شده موشکافانه به شکلگیری موقعیت بحرانی یک آدم پرداخته بشود.
گفتنی است فصل اول سریال “وحشی” در هشت قسمت ارائه شد، فصل دوم در یازده قسمت و فصول سوم و چهارم نیز هر کدام در هشت قسمت ارائه میگردد.
نمایش خانگی/مجید ناصری: رئالیتی “الکلاسیکو…” یکی از تازه ترین رئالیتی های متکی بر بازی مافیا است که از طریق پلتفرم نماوا عرضه شده به قصد جلب نظر ایرانیانی که در سالهای اخیر بدجوری به بازی مافیا علاقه پیدا کرده و کافه بازی های مافیا را با پرداختی های خود پررونق کرده اند.
در نگاه اول آنچه “الکلاسیکو…” را از برنامه های مافیایی همرده، جدا میکند حجم بالای چهره های حاضر در رئالیتی است و البته از آن مهمتر به کار گرفتن چهره هایی که در بازی مافیا تجربه های خوب دارند و با وجود همه شایعات مثبت و منفی پشت خود ولی حضورشان میتواند رئالیتی را جذاب کند.
مهدی دانایی مقدم بازیگر سینما و تلویزیون تهیهکنندگی “الکلاسیکو…” را برعهده داشته و ارتباطاتش در بازیگری موجب شده بتواند شماری از بازیگران مافیاباز قدر را به کار جلب کند و از سوی دیگر با ایجاد فضای بصری مناسب و به شدت خوف انگیز توانسته جلوه ای دیدنی برای کارش پدید آورد. پس در نگاه دوم ساختار بصری کار و اهمیت مهندسی فضا و طراحی صحنه و نورپردازی و شکل و شمایل انتخاب لنز برای ضبط واکنش های بازیگران باعث جلب مخاطب برای “الکلاسیکو…” شده.
حمیده نهان دست کارگردان این رئالیتی بسیار زیرکانه تلاش کرده همه آنچه در مافیاکلاب های حرفه ای از نظر فضاسازی جریان دارد را به “الکلاسیکو…” تسری دهد و همین است که می بینیم رنگ و لعاب کار کاملا یادآور کلوب هایی است که تازه ۱۲ نصفه شب شروع به کار میکنند و تا حوالی صبح روز بعد مشغول سرویس دهی به علاقمندان هستند.
شکل و شمایل پیشروی بازی در این رئالیتی با وجود همه نشیب ها، یک فراز دارد و آن هم اینکه حس مهندسی پشت صحنه را متبادر نمیکند یعنی انگار خودِ خودِ مافیاکلاب است که دارد رقم میخورد و حتی گنده ترین بازیگران سینما و تلویزیون فقط یک پلیر(بازیکن) هستند و به هیچ کس باج داده نمیشود.
اینجاست که ویژگی سوم و اصلی “الکلاسیکو…” را شاهدیم یعنی یک رئالیتی که انگار خواسته به طور کاملا واقعی و بی شبهه های تبانی، بازیکنان مدعی را محک بزند که چند مرده حلاج هستند. این روند باعث شده که “الکلاسیکو به روایت تسلا” حتی در بدترین شرایط اجتماعی و موعد پساجنگ دوازده روزه نیز باز مخاطبان را به سمت خود بکشد و حتی در جلب مخاطب خیلی بالاتر از برخی سریالهای پرچهره اعم از کمدی تا تاریخی و عاشقانه عمل کند.
“الکلاسیکو…” نشان میدهد سرگرمکنندهترین امور اگر با نگاه حرفه ای پیش روند میتوانند مرزهایی تازه در تولید محصول ایجاد کنند.
نمایش خانگی/مجید ناصری: سریال “جزر و مد” ساخته محمدحسین لطیفی و تهیه کنندگی مهران مهام از طریق پلتفرم استارنت به شبکه خانگی عرضه شد.
“جزر و مد” با اینکه شروع غافلگیرکننده ای دارد و میخواهد متاثر از جریانات زنانه این سالها باشد با این حال از رفتار و گفتار کاراکترها تا سیر داستانی و ساختار بصری بیش از حد تلویزیونی است و انگاری سریال طوری ساخته شده که حالا اگر در شبکه خانگی نشد، در تلویزیون پخش شود یا مثل حالا که در شبکه خانگی آمده، بعدتر وارد تلویزیون شود.
لطیفی کارگردان بدی نیست و کارهای خوبی مثل “صاحبدلان” را در تلویزیون داشته که همچنان میشود آن را دید و لذت برد اما لطیفی در سالهای اخیر فرسنگها از آن کارگردان جوان و انرژیکی که سعی میکرد حتی ژانری دیریاب مثل کمدی وحشت را با “خوابگاه دختران” بومی سازی کند فاصله گرفته و دیگر به تکنیسینی بدل شده که فقط کارگردانی میکند…
“جزر و مد” در خط اصلی داستان خود که میخواهد ورسیونی زنانه از همان “پدرسالار”اکبر خواجویی باشد، درست عمل کرده اما عدم شناخت کامل از مقتضیات زنان این روزگار و وارد کردن بی دلیل انتقام شخصی به داستان-آن هم از همان قسمت اول- کار را تخیلی میکند. آخر آن زن صورت سنگی مدرن-با بازی نازنین فراهانی- با ذکاوتی که دارد و شوهر دست و پاچلفتی خود چرا باید حداقل بیست سال صبر کند و بعد از مادرشوهر انتقام بگیرد؟ از آن گذشته رفتار مادرشوهر-با بازی مهرو نونهالی- چرا این قدر تخت و ماشینی است؟ مادری مهربان که همه جوره به فکر فرزندان است و حتی زبان نوه را میفهمد مگر میشود نتواند با عروس کنار بیاید؟
بازی های “جزر و مد” در اشل بازی های تلویزیونی هستند و نه آرش مجیدی و نه سعید چنگیزیان، نمیتوانند چیزی جز آنچه پیشتر در سریالهایی مثل “سرباز” و “زخم کاری” ارائه دادهاند، عرضه کنند چون انگار فیلمنامه کاملا مطابق ذهنیات قبلی از خصوصیات این دو نگاشته شده و حالا خوشبختانه چنگیزیان فهمیده که در “زخم کاری” بیش از حد حرص و جوش میخورد و عصبانی میشد و اینجا تلاش کرده آدمی خونسرد و زیرک به نظر برسد.
سریال جزرومد
“جزر و مد” به غیر از آن که مزیتی دارد به صورت دو بار عرضه شدن در هفته و میتواند آن را متمایز کند، در انتخاب لوکیشن هم کلا به سمت خط ساحلی شمال رفته و از این حیث تفاوت قابل ذکری با سریالهای لولیده در لوکیشن های تکراری پایتخت داشته.
در سیر داستانی “جزر و مد” آنچه بیش از پیش رخ میدهد فاصله گرفتن از داستان اصلی و رقم خوردن اتفاقات و حوادث بی ربط-نظیر دیدار با معشوقه سابق و قتل ناگهانی یک کارگر توسط کارفرماست- و اینطور میشود که چند قسمت میگذرد و تازه امتداد ارتباط پدر و فرزند مهاجر را شاهدیم، انگار که داریم سریال اپیزودیک می بینیم…
“جزر و مد” علاقه ای به تابوشکنی نه در داستان و نه در شخصیت پردازی نداشته و کاملا دست به عصا تولید شده تا احتمالا بی دردسر، پخش شود اما چنین سریالی چرا مستقیما راهی تلویزیون نشده؟؟