نمایش خانگی/مجید ناصری: سریال “جزر و مد” ساخته محمدحسین لطیفی و تهیه کنندگی مهران مهام از طریق پلتفرم استارنت به شبکه خانگی عرضه شد.
“جزر و مد” با اینکه شروع غافلگیرکننده ای دارد و میخواهد متاثر از جریانات زنانه این سالها باشد با این حال از رفتار و گفتار کاراکترها تا سیر داستانی و ساختار بصری بیش از حد تلویزیونی است و انگاری سریال طوری ساخته شده که حالا اگر در شبکه خانگی نشد، در تلویزیون پخش شود یا مثل حالا که در شبکه خانگی آمده، بعدتر وارد تلویزیون شود.
لطیفی کارگردان بدی نیست و کارهای خوبی مثل “صاحبدلان” را در تلویزیون داشته که همچنان میشود آن را دید و لذت برد اما لطیفی در سالهای اخیر فرسنگها از آن کارگردان جوان و انرژیکی که سعی میکرد حتی ژانری دیریاب مثل کمدی وحشت را با “خوابگاه دختران” بومی سازی کند فاصله گرفته و دیگر به تکنیسینی بدل شده که فقط کارگردانی میکند…
“جزر و مد” در خط اصلی داستان خود که میخواهد ورسیونی زنانه از همان “پدرسالار”اکبر خواجویی باشد، درست عمل کرده اما عدم شناخت کامل از مقتضیات زنان این روزگار و وارد کردن بی دلیل انتقام شخصی به داستان-آن هم از همان قسمت اول- کار را تخیلی میکند. آخر آن زن صورت سنگی مدرن-با بازی نازنین فراهانی- با ذکاوتی که دارد و شوهر دست و پاچلفتی خود چرا باید حداقل بیست سال صبر کند و بعد از مادرشوهر انتقام بگیرد؟
از آن گذشته رفتار مادرشوهر-با بازی مهرو نونهالی- چرا این قدر تخت و ماشینی است؟ مادری مهربان که همه جوره به فکر فرزندان است و حتی زبان نوه را میفهمد مگر میشود نتواند با عروس کنار بیاید؟
بازی های “جزر و مد” در اشل بازی های تلویزیونی هستند و نه آرش مجیدی و نه سعید چنگیزیان، نمیتوانند چیزی جز آنچه پیشتر در سریالهایی مثل “سرباز” و “زخم کاری” ارائه دادهاند، عرضه کنند چون انگار فیلمنامه کاملا مطابق ذهنیات قبلی از خصوصیات این دو نگاشته شده و حالا خوشبختانه چنگیزیان فهمیده که در “زخم کاری” بیش از حد حرص و جوش میخورد و عصبانی میشد و اینجا تلاش کرده آدمی خونسرد و زیرک به نظر برسد.

“جزر و مد” به غیر از آن که مزیتی دارد به صورت دو بار عرضه شدن در هفته و میتواند آن را متمایز کند، در انتخاب لوکیشن هم کلا به سمت خط ساحلی شمال رفته و از این حیث تفاوت قابل ذکری با سریالهای لولیده در لوکیشن های تکراری پایتخت داشته.
در سیر داستانی “جزر و مد” آنچه بیش از پیش رخ میدهد فاصله گرفتن از داستان اصلی و رقم خوردن اتفاقات و حوادث بی ربط-نظیر دیدار با معشوقه سابق و قتل ناگهانی یک کارگر توسط کارفرماست- و اینطور میشود که چند قسمت میگذرد و تازه امتداد ارتباط پدر و فرزند مهاجر را شاهدیم، انگار که داریم سریال اپیزودیک می بینیم…
“جزر و مد” علاقه ای به تابوشکنی نه در داستان و نه در شخصیت پردازی نداشته و کاملا دست به عصا تولید شده تا احتمالا بی دردسر، پخش شود اما چنین سریالی چرا مستقیما راهی تلویزیون نشده؟؟