خانه بلاگ صفحه 6

واکنش کارگردان فیلم فسیل به مدعیان

چندین ماه از پایان اکران فیلم کمدی رکوردشکن “فسیل” می‌گذرد و همچنان هرازگاهی حواشی تازه‌ای حول فیلم مطرح می‌شود و انگار هر کس به زعم خود می‌خواهد این رکوردشکنی را به خود نسبت دهد.

به نقل از سینماروزان، کریم امینی کارگردان “فسیل” در واکنش به این حواشی، یادداشتی نوشته که متن آن را در ادامه میخوانید:

برگ گل با آن ظرافت آب از گل میخورد/غصه ی دیوانه را آن مرد عاقل می خورد…

تا همین لحظه که دارم مینویسم “فسیل” هیچ عایدی مالی برایم نداشته اما از لحاظ معنوی برای همه ی عزیزان برای ادامه کار موثر بود. همین جا باز هم از سیدابراهیم عامریان تشکر میکنم که در دوران کرونا پای تولید این فیلم ایستاد و تا آنجا که میشناسمش حق کسی را نخورده.

حرف اول : خدا را شکر “فسیل” فیلم خوبی شده ، چون اگر بد میشد صاحب اول و آخرش من میشدم ، صدای کسی در نمی آمد.

نکته مهم : اگر “فسیل” فقط قلم گروه اول بود که باید توی این دو سه سال سلطان فیلمنامه نویسی کمدی میشدند ، چرا نشدند؟

نکته مهم دوم : خروجی نهایی تازه فقط به خاطر فیلمنامه نهایی هم نبود ، من به عنوان کارگردان سر صحنه خیلی چیزها را اضافه و کم کردم ولی حلالم کنید که اجازه نگرفتم.

سوال : آیا میدانستید بهرام افشاری حاضر به بازی با فیلمنامه ی نسخه ی اول نبود و فقط کانسپت آن رو دوست داشت و آن را مشروط به نوشتن نسخه نهایی نمود ؟

توصیه برادرانه : جای حاشیه درست کردن ، سعی کنید فیلمنامه های خوب بنویسید ، “فسیل” تمام شد و رفت.

فسیل یک کار تیمی بود، دیده شدنش با قلب زلال همه و مردمی بود که روزگار تلخی داشتند و لطف خدایی که انگشتش را روی ما گذاشت. خداراشکر و به امید پیروزی دوباره.

نظرات مخاطبان/ستاره پروین؛ بازیگری با آینده درخشان

حدیث مرادی مخاطب نمایش خانگی برای این رسانه نوشت: یکی از معضلاتی که این روزها سینما و سریال های تولید شده در پلتفرم های نمایش آنلاین با آن مواجه شده و می تواند در دراز مدت آن را تحت تاثیر قرار دهد، دایره محدود بازیگران است. دایره‌ای بسته با تعدادی بازیگر مشخص که گاه تناسب چندانی هم با نقش محوله ندارند! اما در سریال های پلتفرمی به ویژه در یک سال اخیر تا حدودی به این قضیه توجه نشان داده شده و بازیگرانی جوان و تازه نفس وارد این عرصه شده اند. چه در نقش های مکمل و چه در نقش های اصلی. یکی از این سریال ها «غربت» به کارگردانی امیر پورکیان و تولید شده در پلتفرم نماوا است که به تازگی پخش آن به پایان رسیده است.

«غربت» قصه زنان حاشیه نشینی است که در منطقه ای جرم خیز گرفتار شده و برای یک کارتل مواد مخدر کار می کنند. پوسته ظاهری خشن کار را که کنار بزنیم با درام زنانه ای مواجه می شویم که براساس تیپ-شخصیت های آشنا شکل گرفته اند. ظاهر مردانه زنان یکی از ویژگی های آنها است که نمونه هایی هم پیش از این در فیلم ها و سریال ها داشته است. زنانی که برای در امان ماندن به هیبت مردانه درآمده اند اما از درون همان چیزی هستند که دوست دارند. ایفای نقش هایی از این جنس که گریم در مسیر نامتعادل سازی چهره حرکت می کند، برای بازیگرها به ویژه بازیگران جوان وسوسه کننده است.

«ستاره پروین» یکی از آنها است که شخصیت ماهرخ را ایفا می کند. دختر جوانی که رفتار مردانه ای داشته، آرایش موهایش نیز دخترانه نبوده و موتورسواری می کند و او را به نام شاهرخ می شناسند. شخصیتی به شدت بیرونی که پروین را به سمت بازی برون گرایانه برده و چند سکانس درخشان را خلق کرده است. به ویژه در قسمت ششم غربت که در کنار آناهیتا درگاهی درخشان ظاهر شده است. پروین در کنار بازی برون گرایانه اش در چند سکانس نیز متفاوت ظاهر شده و به سمت بازی درونی تر پیش رفته که در آن هم موفق بوده است.

اوج بازی او را می توان در قسمت دوازدهم سریال مشاهده کرد. سکانس مرگ ماهرخ/شاهرخ که تاثیرگذار از کار درآمده و تماشاگر را تحت تاثیر قرار می دهد. پایانی مناسب برای بازیگری جوان و بااستعداد که چشمه هایی از آن را در «غربت» نشان داده و می تواند به یکی از بازیگران آینده دار سینمای ایران تبدیل شود.

سیزدهِ مبارک!/فصل دوم سریال “غربت” در کانادا؟

نمایش خانگی/مجید ناصری: سریال “غربت” ساخته امیر پورکیان بعد از سیزده قسمت به پایان رسید در حالی که در هفته های اخیر به لحاظ حجم حادثه سازی، این سریال پر از اتفاق و تعقیب و گریز شده و حتی در پلتفرم نماوا رضایت نود درصدی مخاطبان را موجب شده بود…

سریال “غربت” در قسمت سیزدهم به پایان رسید اما نحسی سیزده دامن سریال را نگرفت چون پایان بندی سریال بسیار پرکشمکش و با تعدد پلان گرفته شده بود و سعی شد تمام کاشت های داستانی در قسمت انتهايي به برداشت برسد.

“غربت” که در ابتدای عرضه خود با توقیفی غیرمنتظره دست به گریبان شده بود بعد از چند هفته وقفه در حالی به شبکه خانگی برگشت که رقبای مختلفی از آثار جنایی “بازنده” و “گردن زنی” تا کمدی “قهوه پدری” را کنار خود میدید با این حال نگره سازندگان در تولید یک ملودرام با مایه های اجتماعی به سبک آثار  کارگردانانی مثل رخشان بنی اعتماد و اصغر فرهادی موجب شد، از همان ابتدا تفاوت این سریال با سریال‌های رقیب معلوم گردد.

این سریال کاملا زنانه که کم کاراکتر زن نداشت تقریبا توانست برای هر یک از کاراکترهایش داستانی مجزا تعریف کند و هر یک را به چشم یک آدم مستقل ببیند. آدمهایی که گرچه همه در مساله غربت نشینی مشترکند ولی عاقبت آنهاست که هم تماشای سریال و هم زندگی خودشان را جذاب‌تر کرد.

امیر پورکیان در کنار برادران یاری به عنوان تهیه‌کننده های اثر سعی نکرد پایانش را یکسره مثبت یا منفی نشان دهد بلکه کاراکترهای خود را مختار در انتخاب سرنوشت تصور کرد. یکی را همچنان در سودای آن طرف آب نشان داد، دیگری را به اغواگری خیابانی کشاند و سریال را با کاراکتری پیش برد که معلمی برای کودکان پایین شهر را به عنوان سرنوشت می‌گزیند و آن قدر هم جسارت دارد که دست در دست “آزاد”-کودک امروز و زن فردا- همچنان ریشه های آلوده اش را مرور کند.

سریال غربت
سریال غربت

سریال “غربت” نوعی بازگشت نماوا به رقابت پلتفرمی نیز بود و با اینکه حتی یک بیلبورد و تبلیغ محیطی برای سریال فراهم نشد ولی باز نماوا بود که کنار “غربت” دیده شد و حالا انتظار مخاطبان از این پلتفرم دوباره افزون شده…

جمع بندی داستانی سریال “غربت” می‌تواند ادامه سریال و این بار در دو روایت موازی باشد؛ یکی در جغرافیای زندگی اغواگری کلانشهرها و دیگری در جغرافیای مهاجران جدید که بیشتر افزون شبکه هجرت اختلاسگران در کانادا می‌شوند؟ باید دید نماوا تهور ارائه یک داستان روزآمد در دل مهاجران کانادایی را دارد؟

 

آنونس برنامه «جعبه سیاه» با اجرای اردشیر احمدی

اردشیر احمدی در برابر تتلو در «جعبه سیاه»

نمایش خانگی: برنامه «جعبه سیاه» از جمله برنامه های ویدیوی درخواستی است که با اجرای اردشیر احمدی در فضای مجازی منتشر می شود.

به گزارش نمایش خانگی احمدی در این برنامه می کوشد در برابر چهره های خاص اجتماع نشسته و درباره حاشیه برانگیزترین عناصر زندگیشان بپرسد.

آنونس برنامه «جعبه سیاه» با اجرای اردشیر احمدی و حضور امیر تتلو را اینجا ببینید.

دستاوردی نوین از جوانان ایرانی در عرصه استعداد پروری کودک و نوجوان/طراحی مدل کوچینگ استعداد بر پایه علوم اعصاب

نمایش خانگی: پروژه مدل کوچینگ از ژن تا شایستگی C to C، به‌عنوان اولین مطالعه بین‌رشته‌ای علوم اعصاب و کوچینگ کودک و نوجوان در سطح ایران است که توسط آکادمی کوچینگ ویموند انجام‌شده است.

به نقل از خبرگزاری مهر مدل کوچینگ از ژن تا شایستگی (C to C)، یک مدل علمی عصب روانشناسی مثبت نگر برای کوچینگ استعداد پروری کودک و نوجوان است که با تکیه‌بر علوم اعصاب شناختی و مطالعات تصویربرداری عصبی شکل‌گرفته است و حاصل فرا تحلیلی بر جدیدترین مطالعات این حوزه است که پروتکل‌ تخصصی تکامل استعداد از کد ژنتیکی فرد تا دستیابی به شایستگی را بیان می‌کند.

این پروژه به‌عنوان اولین مطالعه بین‌رشته‌ای علوم اعصاب و کوچینگ کودک و نوجوان در سطح ایران است که توسط آکادمی کوچینگ ویموند انجام‌شده است، امید سیاری، مدیر پروژه و مدیرعامل آکادمی ویموند و همچنین محمدرضا حقدوست، سرپرست کوچینگ آکادمی از آمادگی این طرح برای اجرا در سنین ۸ تا ۱۸ سالگی خبر دادند.

مدل کوچینگ از ژن تا شایستگی (C to C)، توسط محمدرضا حقدوست، نویسنده و پژوهشگر حوزه علوم اعصاب کودک و نوجوان که هم‌اکنون سرپرست کوچینگ آکادمی ویموند است، طراحی‌شده است.

امید سیاری، مدیر پروژه تحقیقاتی و مدیرعامل آکادمی ویموند، درباره ضرورت این پروژه گفت: باور بنیادین در این پروژه و آکادمی ویموند، این است که هر کودک، گوهر درونی دارد نایاب و منحصربه‌فرد.

پس از سال‌ها تلاش در ساحت آموزش، جای خالی استعداد پروری را بارها زیسته‌ام، مطالعات و تحقیقات در سالهای اخیر صرفاً متمرکز بر استعدادیابی بوده‌اند و پاسخ قاطعی به این پرسش ندارند که «پس از کشف استعداد حالا چه کنیم؟»

 

مدل کوچینگ از ژن تا شایستگی (C to C) که حاصل تحقیقات گسترده برای جمع‌آوری و تدوین جدیدترین یافته‌ها می‌باشد، سعی دارد تا انسان را در چندین بعد بررسی کرده و با توجه به بافتار اجتماعی، یک پروتکل برای پرورش استعدادها ارائه نماید، استعدادیابی بدون استعداد پروری صرفاً اطلاعاتی است که فرد اگر آن را نمی‌دانست راحت‌تر زندگی می‌کرد.

حقدوست در ادامه افزود: مدل کوچینگ از ژن تا شایستگی (C to C)، جای خالی استعداد پروری را پر خواهد کرد، ما در زمینه کوچینگ کودک و نوجوان مدلی علمی نداشتیم که بر پایه پارادایم‌ها بتوانیم کوچینگ را اجرا کنیم.

کوچینگ کودک و نوجوان به دلیل عدم خون‌رسانی کافی به مناطق قشر پیش پیشانی (PFC) و عدم شکل‌گیری تفکر انتزاعی، با مدل‌های کلاسیک کوچینگ امکان‌پذیر نخواهد بود، ازاین‌رو کارمان را با نظریه کوچینگ فراشناختی (MCCT) و کوچینگ مبتنی بر مغز آگاهی (Brain-awareness) به‌جای مدل‌های کلاسیک کوچینگ که مبتنی بر ذهن آگاهی هستند؛ آغاز کردیم.

مطالعات مبتنی بر شواهد اثربخشی به‌زودی در کتابی تحت عنوان «اصول و فنون کوچینگ فراشناختی و مغز آگاهی» منتشر خواهند شد و بر اساس نظریه کوچینگ فراشناختی و مغز آگاهی، سراغ موضوع حساس و مغفول روانشناسی رفتیم و آن‌هم بحث استعداد بود.

 

در حوزه استعدادیابی مطالعات علوم اعصاب یافته‌های چشمگیری داشتند اما در زمینه استعداد پروری، ما مدل یا پروتکلی جامع که دربرگیرنده‌ی جدیدترین مطالعات تصویربرداری مغز باشد را نداشتیم! ازاین‌رو اغلب کتاب‌های استعداد پروری نیز متمرکز بر مسیر هستند، بی‌آنکه سرنوشت یک استعداد را مشخص کنند.

درواقع نظریه کوچینگ فراشناختی و مدل کوچینگ از ژن تا شایستگی (C to C)، اولین مطالعه عملی بین‌رشته‌ای کوچینگ و علوم اعصاب در ایران است که یک پروتکل اپی‌ژنتیک در حوزه عصب روانشناسی مثبت نگر ارائه می‌کند.

این مدل مبتنی بر دو اصل بنیادی نورودایورسیتی (تنوع عصبی و منحصربه‌فرد بودن مغزها) و نوروپلاستیسیتی (انعطاف‌پذیری عصبی مغز) طراحی‌شده است و در هر مرحله پروتکلی مبتنی بر شواهد به کوچ، ارائه می‌کند. امیدواریم مدل کوچینگ از ژن تا شایستگی (C to C)، بتواند راهنمایی اثربخش و مفید برای کوچینگ استعدادهای ایران و جهان باشد.

 

آیین رونمایی از این مدل با حضور روانشناسان و عصب شناسان حوزه کودک و نوجوان برگزار شد و همچنین در این برنامه، دکتر مهدی دهقانی (مدیر گروه نورولوژی بیمارستان پیامبران) از اصول نورولوژی مدل کوچینگ CtoC و همچنین دکتر احمد شاکر حسینی (عضو آکادمی نورولوژی آمریکا) از تأثیر کوچینگ فراشناختی بر کودک و نوجوان سخنرانی داشتند.

همچنین دکتر کیومرث احمدی سرمربی موسسه بین‌المللی کوچینگ ICI طی ویدیویی سخنانی پیرامون کاربرد مدل CtoC در کوچینگ کودک بیان کردند.

ارائه تصویری درست از کشاورزي ایران/پخش مجموعه تلویزیونی «سین مثل سرشماری» با حضور فرهاد بشارتی

نمایش خانگی/مجید ناصری: پخش مجموعه «سین مثل سرشماری» از شبکه‌های سراسری و استانی آغاز شده است.

 

مجموعه داستانی «سین مثل سرشماری» به منظور معرفی و تبیین اهمیت سرشماری کشاورزی به کارگردانی و تهیه‌کنندگی عبدارضا فیروزان و با مشارکت مرکز آمار تولید شده است.

 

در هر قسمت از این مجموعه، بنا به موضوعات مطرح شده به یکی از اقدامات و یا مسائل مهم و مربوط به سرشماری کشاورزی پرداخته می‌‌شود. فرهاد بشارتی بازیگر ثابت این مجموعه در نقش مأمور آمار ایفای نقش می‌کند.

 

حسن حسینیان، فرانک فروزان‌فر، علی حسن ناصری، مهسان موسوی، مانی فیروزان، شایا روان‌آذر، علی سوری، سامی کارگر و… دیگر بازیگران مجموعه هستند.

 

این مجموعه در هفت قسمت برای پخش در شبکه‌های سراسری و استانی ساخته شده است.

 

عبدالرضا فیروزان تاکنون نویسندگی، کارگردانی و تهیه‌کنندگی مجموعه‌ها و فیلم‌هایی چون تقدیر، ماجراهای خانواده آقای فرهمند، زندگی شگفت‌انگیز است، دو قدم تا بهشت، روی خط زندگی، چتر خوشبختی، قلم و بیان، سوادیاران، فرصتی برای همه، زندگی بهتر، مدرسه‌ای برای همه، رقص دنیا، گل محمدی، سلام بی‌بی زبیده، نشانی، خداحافظ بی‌بی، راهت ادامه دارد، نون مثل ناجی، هدیه، فردای روشن و… را بر عهده داشته است.

 

بعضی از عوامل اصلی پروژه عبارتند از: نویسنده تهیه کننده و کارگردان: عبدالرضا فیروزان، مدیر تصویر برداری: محسن فلاحی، صدابردار: علی عدالت دوست، منشی صحنه: مائده رفیعی، چهره پردازان: پریسا صوفی، آرش محمدی.

بازگشت عیاری و داوودی…

شورای پروانه ساخت مجوز تولید شش فیلم‌نامه را صادر کرد.

به نقل از سینماروزان کیانوش عیاری به عنوان تهیه‌کننده پروانه ساخت “حباب” را گرفته.

منوچهر محمدی تهیه‌کننده “مارمولک” پروانه تولید “آهو” را گرفته به کارگردانی قاسم(بابک) خواجه پاشا که اخیرا بابت انتقاد از بهتاش صناعیها و فیلم “کیک محبوب من” مورد توجه قرار گرفته بود. “آهو” همنام فیلمی به کارگردانی هوشنگ گلمکانی هم هست.

علی حضرتی که آخرین بار با فیلم در فیلم “شهرک” جلب نظر کرده بود پروانه “دادگاه” را گرفته.

وحید امیرخانی سازنده کمدی “در مدت معلوم” پروانه “عقل اسیر” را گرفته. رضا مقصودی کارگردان “خجالت نکش” پروانه “خواب نما” را گرفته.

فرزین مهدی پور کارگردان فعال در دهه هفتاد و سازنده “روز دیدنی” و “بزرگ‌خیلی بزرگ”، پروانه ساخت “بیابان خیس” را گرفته.

ابوالحسن داوودی نزدیک یک دهه بعد از تولید “هزارپا” که اولین فیلم چهل میلیاردی سینمای ایران بود، دوباره پروانه ساخت یک کمدی با عنوان “۵۵روز در تهران” را گرفته. فیلمی که گویا در حال و هواى کمدی سیاسی “نان عشق موتور هزار” است و يک قصه سوررئالیستی را در فضاى سياسى بعد از روی کار آمدن مسعود پزشکیان روايت ميكند. حمید پنداشته از هسته اصلی تولید فصل اول برنامه “هفت” که تولید کمدی “چهار انگشت” را هم در کارنامه دارد، تهیه‌کننده “۵۵روز در تهران” است.

ویدیوکلوب سینما آزادی؛ آرشیوی از سینما تا تئاتر

ویدیوکلوب سینما آزادی
ویدیوکلوب سینما آزادی
ویدیوکلوب سینما آزادی
ویدیوکلوب سینما آزادی
ویدیوکلوب سینما آزادی
ویدیوکلوب سینما آزادی
ویدیوکلوب سینما آزادی

ویدیوکلوب سینما آزادی
ویدیوکلوب سینما آزادی

نظرات مخاطبان/سریال “گردن زنی” و فرصتی که فیلمنت در اختیار سالور گذاشت و…

هادی شکاری مخاطب نمایش خانگی برای این رسانه نوشت: ورود سامان سالور به عرصه سریال سازی جنایی با “گردن زنی” را باید ورودی دشوار دانست آن هم با نوعی تقلا جهت روایت معمایی در فضای بسته که امثال آلفرد هیچکاک در آن استاد بودند…

سامان سالور با وجود آن که در سال‌های اخیر فیلم‌های پرفروش مثل “سه کام حبس” ساخته ولی همچنان به واسطه بازیگوشی های تجربی خود در آثاری مثل “چند کیلو خرما برتی مراسم تدفین” و “آمین خواهیم گفت” شناخته میشود و برای همین هنوز وقتی یک سریال عامه پسند از او می بینیم باز دوست داریم ببینیم چقدر تجربه گرایی انجام داده.

“گردن زنی” درباره معمای یک قتل است و سالور ابایی نداشته از اینکه در جاهایی از سریال به موحش ترین و خشن ترین شکل ممکن به نمایش خشونت بپردازد شاید گمان می برده که بدون نمایش حقیقی خشونت نمی‌توان آن قبح عمل آدم‌کشی را به رخ بکشد.

سالور برخلاف سریال رقیب خود “بازنده” که نوعی الگوبرداری از پلیس های هالیوودی را مصدر کار کرده بیشتر به سمت نوعی روایت معمایی رفته شبیه داستان های هیچکاک و آگاتا کریستی ولی مشکل اصلی “گردن زنی” آن است که با وجود شروع قوی، بدنه لاغر و کم جانی دارد و تقریبا از قسمت هفت و هشت دیگر نتوانست آن دوز معمایی ابتدایی را جان بخشد و به ناچار در نوعی دیالوگ بازی افتاد به قصد برملا کردن رازهای آدمها که بیشتر به درد مینی مالهای متأثر از اصغر فرهادی می‌خورد تا یک درام معمایی جاندار ایرانی.

سریال گردن زنی
سریال گردن زنی

برخی بازی های سریال “گردن زنی” بیش از حد گرفتار اغراق شدند و به خصوص بازی مهران غفوریان که واقعا آن همه اصرارش بر بدمن شدن اقتضایی در داستان ندارد یا آن همه تاکید رویا نونهالی بر بازی با چشم و لبانش که بیشتر به درد تئاترهای اکسپرسیونیستی می‌خورد تا یک درام جنایی عامه پسند.

به هر حال سامان سالور به لطف فیلمنت توانست سریال سازی جنایی را تجربه کند و البته سعی هم کرد که یک درام معمایی هیچکاکی بسازد ولی نشد آنچه باید بشود و امید که این تجربه، مثمرثمر باشد برای این کارگردان در آینده.

شروع بامزه‌ی سریال “قهوه پدری” و یادی از برکینگ بد

نمایش خانگی/مجید نظری: سریال قهوه پدری تازه ترین کار سریالی مهران مدیری است که برخلاف همه حواشی، اتفاقا در کارنامه خود مدیری هم کار بدی نیست و در کنار آن در فضای پر از جدیت سریال سازی چه در تلویزیون و چه در شبکه خانگی، کاری است قابل اعتنا.

قهوه پدری که در فیلمنت عرضه شده، سریالی است که اول از همه در امتداد آن نگاه فانتزی سازی قبلی مهران مدیری در کارهایی مثل دراکولا و هیولا است یعنی جواد فرحانی تهیه کننده سریال به درستی دریافته که دلیل عدم موفقیت مدیری در فیلم ساعت ۶ صبح، ورود به جریانی است که شناختی از آن ندارد و برای همین است که خیلی آرام و نرم او را دوباره به دل کمدی کشانده است. این کمدی سازی با نوعی بزرگ نمایی در حالات و رفتارهای تیپ های داستانی به کار رفته.

به مانند همه کارهای مهران مدیری سریال قهوه پدری سریالی است که ولرم است یعنی نوعی کمدی که بیشتر به دنبال لبخند ایجاد کردن است تا اینکه مثل نمونه های تگزاسی به دنبال قهقهه باشد. مدیری برای ریسک پذیری پایین تر سراغ استفاده از شمایل آشنای کارهای قبلی هم رفته و فی المثل جواد رضویان را داریم که با همان لهجه سریال‌هایی مثل “در حاشیه” و “صفر ۲۱” اینجاست و بد هم نیست یعنی می تواند نمکی باشد بر موقعیت های دهشتناک پیش روی یک فرد فرهنگی.

مزیت بزرگ سریال قهوه پدری، کنار گذاشتن سیامک انصاری است که دیگر بیش از حد در کارهای مدیری در حال تکرار مکررات بود و به جایش سام درخشانی-تنهای تنها و بی پژمان- با گریمی پیرسرانه، وارد سریال شده و چقدر هم خوب سن و سال نقش و موقعیت کمدی را دریافته و چقدر می‌تواند پاس های خوبی به بازیگر مقابلش -ژاله صامتی- بدهد. صامتی هم مثل رضویان با شمایل آشنای زن سنتی پرهیاهو وارد قهوه پدری شده؛ این شمایل صامتی را اول بار حمیدرضا صلاحمند در کمدی دیدنی “نیش زنبور” آفرید و می بینیم که سالهاست که در حال بازنشر است و حتی چند فصل “زیرخاکی” براساس آن ساخته شد. صامتی اینجا ظاهرا طبقه اش را ارتقا داده و معاون بانک شده اما همان تیپ زن سنتی پرسروصدا را با خود آورده…
بیتا سحرخیز-دیگر بازیگری که کنار صامتی در “نیش زنبور”-حضور داشت با تیپی تازه یعنی زنی جوان گرفتار نوعی چشم و همچشمی افراطی در سریال قهوه پدری حاضر شده. حضور همزمان دو بازیگر نیش زنبور در قهوه پدری را می‌توان به هسته اصلی تولید آن کمدی موفق یعنی جواد فرحانی هم نسبت داد که اینجا هم تهیه‌کننده است.

شروع بامزه‌ی سریال قهوه پدری
شروع بامزه‌ی سریال قهوه پدری

در کنار سام درخشانی در سریال قهوه پدری، بازی های مکمل خوبی از ملیسا ذاکری، حامد وکیلی، سعید نعمتی و سهیلا کاشفی را شاهدیم و از همه بهتر حامد وکیلی است که همان سکانس های کوتاه را کاملا در خدمت خود درآورده و با نوعی بازی کلامی توام با تغییر میمیک می‌تواند مخاطب را سر ذوق بیاورد. سعید نعمتی نیز ذاتا بازیگر تپل بامزه ای است که جاهایی جوانی های اکبر عبدی را متبادر می‌کند و ملیسا ذاکری که قبلا در کارهای هاتف علیمردانی مثل “کوپه بی نام”، “آباجان” و “ستاره بازی” بازی کرده بود حالا با صدایی مردانه، نقش دختر جوانی را بازی می‌کند در آستانه وصلت با خانواده ای گرفتار بحران اقتصادی.

“قهوه پدری” همان داستان آشنای به قهقرا رفتن فرهنگ در جامعه ای را بیان می‌کند که مدعی تاریخ فرهنگی است و اینکه حالا بناست یک کتابفروش ورشکسته در مسیر یک سرقت قرار گیرد می‌تواند نسخه ای کمدی از برکینگ بد باشد. مهران مدیری همه سعی خود را کرده که در برگشت به کمدی،باز جذابیت ایجاد کند و اگر با محصول آخر فیلمنامه نویس سابقش-پیمان قاسم خانی در روزی روزگاری مریخ- قیاس شود حداقل هم در طراحی تولید و هم در کیفیت بازیگری، با اثری روبه جلوتر روبرو هستیم ضمن اینکه اینجا دیگر از نابازیگران لوس و بی مزه و دیلاق،خبری نیست و تیم تولید حرفه ای به کستینگ نسبتا حرفه ای منجر شده…

اگر به نسبت کمدی های متاخر چه سریال “چارپایه” در تلویزیون و چه فیلم‌هایی مثل “ملاقات با جادوگر” و “خجالت نکش” و “مفت بر” و… و چه حتی سریال “دفتر یادداشت” در شبکه خانگی مقایسه کنیم باز سریال “قهوه پدری” می‌تواند چه در روایت داستان و چه در کیفیت اجرا و بازی ها،اثری بهتر قلمداد گردد.