
ساعاتی پس از انتشار «ابد و یک روز» صورت گرفت⇐عرضه رایگان «ابد…» در بیشتر از 600 هزار سایت اینترنتی!!!+عکس
نمایش خانگی: بالاخره بعد از مدتها عقب و جلو افتادن نسخه خانگی فیلم “ابد و یک روز” که سیمرغ بهترین فیلم از نگاه مخاطبان را از جشنواره سی و چهارم فجر گرفته بود به شبکه خانگی عرضه شد.
به گزارش نمایش خانگی یکی از دلایل تأخیر در ارائه نسخه خانگی این فیلم بازداشت محمد امامی تهیه کننده ایست که سرمایه این فیلم را تأمین کرده بود ضمن اینکه گویا شرکت پخش تصویرگستر پاسارگاد که “ابد…” را به بازار عرضه کرد هم با شراکت این تهیه کننده بازداشتی اداره می شد.
“ابد…” در حالی از یازدهم آذرماه وارد شبکه نمایش خانگی شد که ساعاتی قبل از پخش رسمی، روابط عمومی شرکت تصویرگسترپاسارگاد با انتشار بیانیه ای از پیگیری حقوقی سایتهای اینترنتی خبر داد که اقدام به آپلود این فیلم کنند!
با این حال ساعاتی بعد از انتشار فیلم فضای مجازی پر شد از سایتهایی که نسخه کامل فیلم را بارگذاری کرده بودند و البته هیچ کدام از این سایتها هم فیلتر نبودند! در یک مورد موتور جستجوی گوگل از وجود بیشتر از 600 هزار سایتی خبر می داد که این فیلم را به صورت رایگان عرضه می کنند!!!
باید منتظر ماند و دید واکنش مدیران تصویرگستر پاسارگاد نسبت به این حجم بالا از سایتهای آپلود چیست؟ و آیا یک اقدام ضربتی برای برخورد صورت خواهد گرفت؟ و آیا اصلا این برخوردها در شرایطی که با فیلتر یک سایت ده سایت مشابه آپلود راه اندازی می شود و از آن سو وزارت مخابرات هم کمترین واکنشی به این راه اندازی قارچ گونه سایتهای آپلود فیلم نشان نمی دهد فایده ای خواهد داشت؟

عرضه تلهفیلم ده سال قبل رضا کیانیان و بابک حمیدیان بدون ذکر عبارت «بازپخش تلویزیونی» در شبکه خانگی+عکس و توضیحات تهیهکننده
نمایش خانگی: به تازگی پوسترهای فیلمی با نام «اسب» در سوپرمارکتها و ویدیوکلوبها خودنمایی می کند؛ پوسترهایی که حکایت از توزیع فیلمی به همین نام در شبکه نمایش خانگی دارد.
به گزارش نمایش خانگی قرار دادن تصاویری از رضا کیانیان و بابک حمیدیان با گریمهایی که ربطی به این فیلم ندارد بر روی پوستر و جلد فیلم سبب ساز آن شده است که بسیاری گمان کنند فیلم محصولی تازه تولید شده است و برای خرید آن علاقه نشان دهند.
اما واقعیت آنجاست که “اسب” یک تله فیلم از محصولات سیمافیلم است که بیش از یک دهه قبل برای پخش در رسانه ملی تولید شده است و متاسفانه شرکت پخش هنرنمای پارسیان بدون قرار دادن عبارت «بازپخش تلویزیونی» به توزیع آن مبادرت کرده است.
“اسب” به تهیه کنندگی محمدصادق آذین که بیشتر به عنوان مدیر تولید در سینما شناخته می شود و به کارگردانی بابک محمدی که در تئاتر هم سابقه کارگردانی دارد، در سال 84 ساخته شده بود و به واسطه بخشهایی از فیلم که مرتبط با سوگواری سیداشهداء است، پیش از این چندین بار در ماههای محرم و صفر از رسانه ملی هم پخش شده بود.
رضا کیانیان، بابک حمیدیان، افسر اسدی، کاظم هژیرآزاد، مریم سعادت و سیروس ابراهیم زاده از جمله بازیگران این فیلمند. “اسب” ماجرای آشنایی جوان بیمار افسردهای با اسب پیر رانده شدهای در شمال ایران را روایت می کند.
نمی دانم چرا سیمافیلم این قدر دیر فیلم را توزیع کرده
محمدصادق آذین تهیه کننده «اسب» با اشاره به اینکه رایت فیلم در اختیار سیمافیلم بوده است به نمایش خانگی گفت: من نمی دانم چرا تازه بعد از یازده سال یادشان افتاده فیلم را به شبکه خانگی ارائه کنند و آن هم در شرایطی که بارها و بارها از تلویزیون پخش شده و بازخورد مثبتی هم از مخاطبان بابت آن گرفتیم. اینها سیاستگذاریهای سیمافیلم است که آثار را با تأخیر به شبکه خانگی عرضه می کند و من فقط می توانم به مخاطبان این توضیح را بدهم که «اسب» همان فیلمی است که پیشتر از رسانه ملی پخش شده بود و اگر علاقه به داشتن نسخه ویدیویی آن دارند آن را تهیه کنند وگرنه اگر فکر می کنند با اثری جدید روبرویند این طور نیست.
پولی که سیمافیلم داد حتی دستمزد عوامل را هم تأمین نمی کرد
آذین با اشاره به اینکه بابک محمدی کارگردان این فیلم فارغ التحصیل اتریش است اظهار داشت: بابک محمدی کارگردانی عارف مسلک است که در رادیو و تئاتر اتریش هم سابقه خوبی داشته است. ایشان طرح “اسب” را صرفا با دغدغه شخصی نوشت و من نیز با مقداری پس انداز شخصی و یک کمک حمایتی اندک از سیمافیلم کار تولید را در شمال راه انداختم. خیالتان را راحت کنم پولی که سیمافیلم برای این کار دارد حتی دستمزد عوامل را هم تأمین نمی کرد و اگر همراهی دوستان و همان پس انداز شخصی نبود فیلم اصلا ساخته نمی شد.
مدیر تولید آثاری مانند «هتل کارتن»، «مومیایی3» و «واکنش پنجم» خاطرنشان ساخت: «اسب» جزو معدود فیلمهای من است که واقعا جوشش درونی باعث تولید آن شد و ابدا سفارشی از سیمافیلم نگرفتیم بلکه طرحی را که بابک محمدی نوشته بود به مسئولان سیمافیلم ارائه دادیم و آنها خوششان آمد و ابتدا قول حمایت کامل دادند اما در نهایت فقط بخشی از بودجه تأمین شد.

موافقت با ساخت «بدلکار» و «تا ده بشمار»
نمایش خانگی: شورای پروانه نمایش خانگی با ساخت 2فیلمنامه موافقت کرد.
به گزارش نمایش خانگی بر اساس جلسه 23 آبان شورای پروانه نمایش خانگی که با حضور اکثر اعضا برگزار شد، با ساخت فیلم نامه های “بدلکار” به تهیه کنندگی علی مردمی و کارگردانی کیومرث صمدی طاری و ” تا ده بشمار” به تهیه کنندگی فرید ولی زاده و کارگردانی کیانوش اسلامی موافقت به عمل آمد.
همچنين در اين جلسه با ساخت سه عنوان فیلم کوتاه و دو عنوان فیلم مستند نیز موافقت به عمل آمد.
حسن فتحی درباره «شهرزاد» و خدشه به اعتماد مخاطبان گفت اما درباره تهیه کننده بازداشتی…
نمایش خانگی: حسن فتحی که سال گذشته سریال “شهرزاد” را برای شبکه نمایش خانگی کارگردانی کرد و این روزها در حال فیلمبرداری فصل دوم این سریال است بعد از مدتها در گفتگو با یک رسانه شرکت کرده است و البته درباره “شهرزاد” و اهمیت آن برای شبکه نمایش خانگی سخن گفته است.
به گزارش نمایش خانگی نکته اما اینجاست که در دو ماه اخیر و بعد از بازداشت تهیه کننده “شهرزاد” حواشی بسیاری پیرامون این سریال و چگونگی تأمین منابع مالی آن مطرح شده است و در کنار انتقادات مخاطبان که از دست اندرکاران سریال خواستار شفاف سازی در این باره شده اند محمدهادی رضوی سرمایه گذار ۶۰ درصدی “شهرزاد” و شریک برند این سریال نیز به انتقاد از رویه دوگانه حسن فتحی کارگردان این مجموعه در پاسخگویی به مخاطبان پرداخته است.
با این حال در گفتگوی اخیر فتحی که با رسانه متبوع جریان اصلاح طلب “شرق” انجام شده ایشان نه تنها کمترین کلمه ای درباره تهیه کننده بازداشتی “شهرزاد” سخن نگفته است که کمترین تلاشی برای پاسخگویی به حجم پرسشهایی که پیرامون تأمین منابع مالی این سریال طرح شده هم چیزی نگفته است.
تنها جمله ای که فتحی درباره “شهرزاد” گفته این است: زمانی که تصمیم گرفتیم “شهرزاد” را بسازیم، با موانع و دشواریهای آن آشنا بودیم، میدانستیم به اعتماد مردم در شبکه رسانه خانگی خدشه وارد شده است.
جناب فتحی! این روزها به اعتماد مردم درباره چگونگی تأمین منابع مالی پروژه های میلیاردی شبکه خانگی هم خدشه وارد شده است! این خدشه ها را چطور برطرف خواهید کرد؟
متن کامل گفتگوی فتحی با “شرق” را بخوانید:
فتحی به اهمیت توجه به ذائقه مخاطب اشاره میکند و میگوید: مخاطب به جدیدترین آثار نمایشی جهان دسترسی دارد و ما هم در سریالسازی، برای جلب نظر مخاطب باید توانایی خود را در زمینههای مختلف افزایش دهیم. کارگردان سریال «میوه ممنوعه» درباره اهمیت کسب دانش مخاطبشناسی برای رونق شبکه نمایش خانگی، گفت: مخاطب امروز مشکلپسند است و ما نباید بیاعتنا به ذائقه نمایشی مخاطب ایرانی اثری را خلق کنیم.
او ادامه داد: در وهله اول باید درباره مخاطب امروز مطالعه کنیم. مشکل این است که گاه در مخاطبشناسی دچار اشتباه میشویم و فراموش میکنیم با مخاطبی سروکار داریم که با ٢٠ سال پیش فرق کرده است. کارگردان سریال «پهلوانان نمیمیرند» با اشاره به تغییر ذائقه مردم در استقبال از آثار نمایشی، گفت: مثلا ٢٠ سال پیش من «پهلوانان نمیمیرند» را ساختم که طرفداران زیادی داشت و موقع پخش آن شهر خالی میشد، اما من بهعنوان یک کارگردان نباید مسیر ٢٠ سال پیش را بروم. در آن دوران تلویزیون دو شبکه داشت و شبکه ٣ در حال راهاندازی بود. اگر این تصور به من دست دهد که هرچه بسازم مردم میبینند، اشتباه است.
فتحی درباره جدیگرفتن خواستههای روز مخاطب، افزود: هنرمند باید هرروز دانش و توانایی خود را در حوزههای فیلمسازی، کارگردانی و بازیگری بالا ببرد.
مخاطب، بهترین سریالهای روز جهان را نگاه میکند، آخرین فیلمها و سریالهایی را که در آمریکا یا کشورهای اروپایی تولید میشود میبیند. همچنین قدرت انتخاب رایگان مردم بیش از گذشته شده است.
او ادامه داد: مثلا در یک خیابان که یک یا دو گلفروشی وجود داشت و حالا مجموعهای از فروشگاههای گل را با جدیدترین متدهای گلسازی باز کردهاند، در این موقعیت جدید ما نمیتوانیم به سبک قدیم گلفروشی کنیم.
کارگردان سریال «مدار صفردرجه» درباره شبکه نمایش خانگی گفت: این رسانه بستر خوبی است و پتانسیل خوبی دارد، اما آسیب دیده است. زمانی که تصمیم گرفتیم “شهرزاد” را بسازیم، با موانع و دشواریهای آن آشنا بودیم، میدانستیم به اعتماد مردم در شبکه رسانه خانگی خدشه وارد شده است.
فتحی با بیان راهکارهای جلوگیری از کاهش اعتماد مردم نسبت به شبکه نمایش خانگی، گفت: باید همه احساس مسئولیت کنیم. آن همکار محترم که یک اثر در دست میگیرد، فقط نباید به این فکر کند که قرار است از این کاری که میسازد، پول درآورد. باید به جذابیت اثرش و رونقبخشی شبکه نمایش خانگی هم فکر کند.
او ادامه داد: اگر من و تهیهکننده در یک مجموعه کارمان را خوب انجام دهیم و فیلمنامه خوب، تولید مناسب و کیفیت بالا باشد، اولین احساسی که به مردم دست میدهد، احترام است. مردم احساس میکنند این کار به آنها احترام گذاشته و برای اینکه یک اثر جذاب ببینند، هزینه شده است.
این کارگردان و نویسنده با اشاره به اهمیت حضور بخش خصوصی در رونق شبکه خانگی گفت: کشور ما امروز از نظر اقتصادی در شرایطی است که باید حضور بخش خصوصی را در سینما، سریالسازی و شبکه خانگی مغتنم بشماریم.
فتحی افزود: بخش خصوصی در تولید اثر تلویزیونی و سینمایی، فقط در حرف جدی گرفته میشود. همه در سینما و تلویزیون توافق دارند که بخش خصوصی باید وارد میدان شود. باید از بخش خصوصی حمایت شود. در حرف، همه متفقالقول هستیم، اما پای عمل که به میان میآید، پراکندگی میبینیم.
ادعای خبرگزاری فارس⇐توزیع نسخه قاچاق برخی آثار سینمایی با همکاری صاحبان آثار!!!/«ابد و یک روز» در زمره همین آثار است؟
نمایش خانگی: عرضه نسخه غیرمجاز برخی اثار در شبکه نمایش خانگی و بلافاصله تلاش برای ورود نسخه مجاز این آثار به شبکه خانگی بدون درنظر گرفتن موعد 3 ماهه ای که باید میان پایان اکران فیلم تا عرضه در شبکه خانگی باشد موجب گمانه زنی خاص خبرگزاری فارس در این باره شده است.
به گزارش نمایش خانگی در این گمانه زنی این تخلیل ارائه شده است که بعضا انتشار نسخه های غیرمجاز از سوی صاحبان محصول صورت می گیرد تا بتوانند زودتر مجوز وورد فیلم خود به شبکه خانگی را دریافت کننند.
متن کامل یادداشت “فارس” در این باره را بخوانید:
از ابتدای سال ورود فیلم های سینمایی غیرمجاز در برخی از استان ها به وفور اتفاق افتاد به گونه ای که با توجه به ورود غیرمجاز فیلم، تهیه کننده به سرعت و بدون هیچ گونه معطلی به سراغ وزارت ارشاد می رفت و پروانه نمایش خانگی فیلم با توجه به توزیع غیرمجاز فیلم، بدون مرور مجدد در شورا صادر میشود.
فیلم های «بارکد»، «کوچه بی نام»، «اژدها وارد می شود»، «ناهید»، «ملبورن»، «ماهی و گربه»، «ابد و یک روز» و این روزها نیز فیلم «فروشنده» در شبکه غیرمجاز توزیع شد.
تعدادی از این آثار تنها در برخی از شهرستان ها به صورت محدود توزیع شدند به طور مثال «بارکد» به صورت محدود در شهر مشهد توزیع شد یا «ملبورن» در اصفهان و اینکه چرا ستاد حمایت و صیانت از آثار فرهنگی همچنان فعالیت موثری نمی کند جای پرسش دارد.
توزیع محدود نسخه های قاچاق برای تسهیل ورود فیلم به شبکه خانگی
فارغ از آن با نگاهی به نوع ارایه فیلم های غیرمجاز در شبکه توزیع به نظر می رسد برخی از صاحبان آثار برای دریافت مجوز از شبکه نمایش خانگی بدون بررسی مجدد و ارایه شورای پروانه نمایش به صورت محدود فیلم را در یکی از شهرها توزیع می کنند تا با اعلام توزیع غیرمجاز فیلم به سرعت راهی برای ورود به شبکه نمایش خانگی را بیابند و بدون گذران سه ماه از اکران فیلم را به توزیع بسپارند و بخشی از سرمایه خود را بازگردانند.
نکته دیگر درباره فیلم هایی است که توسط محمد امامی خریداری شده، یکی از این آثار «ابد و یک روز» بود که به تازگی با ارایه غیرمجاز فیلم در استان اصفهان شبکه نمایش خانگی مجاب شد تا پروانه نمایش آن را صادر کند این درحالی است که در خصوص مالکیت فیلم مشکلاتی وجود داشت و بخشی از مالکیت فیلم به سعید ملکان (تهیه کننده) تعلق داشت اما به دلیل ورود غیرمجاز فیلم در شبکه قاچاق وزارت ارشاد تصمیم گرفت در جلسه ای فوق العاده و به سرعت مجوز توزیع آن در شبکه نمایش خانگی را ارایه دهد.
این داستان درباره فیلم «فروشنده» نیز اتفاق افتاده است و فیلم که حق رایت آن به محمد امامی فروخته شده در یکی از استان ها به صورت محدود توزیع شده و به دلیل نبودن تهیه کننده (اصغر فرهادی) در ایران وزارت ارشاد ارایه مجوز نمایش خانگی فیلم را به زمانی موکول کرده که ایشان به ایران بازگردند.
به نظر می رسد برخلاف گذشته دست هایی در کار است تا فیلم ها را به صورت خودخواسته و محدود در شبکه نمایش خانگی ارایه تا بتوانند از سدهایی که جلوی راه ارایه مجوز نمایش خانگی وجود دارد عبور کنند.
«زاپاس»، «شام ایرانی» و فیلمی با بازی معتمدآریا در زمره پرفروشها
نمایش خانگی: این یک قاعده پیش بینی شده است که آثاری با درونمایه مفرح عموما به هنگام عرضه در شبکه خانگی با اقبال مخاطبان روبرو میشوند.
به گزارش نمایش خانگی شاید یک دلیل اینکه موسسه هنرهای تصویری سوره وابسته به حوزه هنری در سالهای اخیر سعی زیادی کرده که در کنار آثار با درونمایه ارزشی به خرید رایت خانگی فیلمهای کمدی هم بپردازد همین پربازده بودن در شبکه خانگی باشد.
«زاپاس» برزو نیک نژاد که توسط سوره عرضه شده هرچند جزو کمدی های درجه اول سالهای اخیر نیست اما لحن مفرح اثر سبب ساز آن شده که به هنگام عرضه در شبکه خانگی جزو فیلمهایی باشد که اقبالی بالا به آنها وجود داشته باشد.
آثاری با فروش میانه
دومین قسمت از «شام ایرانی» نیز از جمله آثاری است که هرچند با هزینه اندک تولید شده است اما به مانند قسمتهای قبل فروش آن در شبکه خانگی متوسط به بالا بوده است.
«یحیی سکوت نکرد» ساخته کاوه ابراهیم پور به یک دلیل مهم و آن هم ایفای نقش فاطمه معتمدآریا و تصویر وی بر روی پوسترهای اثر توانسته نسبتا فروش میانه ای در شبکه خانگی داشته باشد. این فیلم البته یک بازیگر نوجوان به نام ماهان نصیری نیز دارد که انصافا پابه پای معتمدآریا بازی خوبی داشته است.
«داره صبح میشه» یلدا جبلی با بازی رویا نونهالی و مهدی احمدی هم از آن دست آثار شبکه خانگی است که فروشی میانه داشته است؛ مخاطبان این فیلم بیشتر علاقمندان به سینمای جدی تر بوده اند و فیلم به همین واسطه توانسته فروشی متوسط داشته باشد.
شکست خوردگان
«هیهات» ساخته مشترک محمدهادی ناییجی، روح ا.. حجازی، هادی مقدم دوست و دانش اقباشاوی از آثاری است که فروش خوبی در شبکه خانگی نداشته است.
مضمون عاشورایی اثر می توانست در ایام صفر و به خصوص اربعین زمینه ساز توجه مخاطبان شبکه خانگی شود اما متاسفانه ساختار ابتدایی این فیلم اپیزودیک و ضعف آشکار فیلمنامه های چهارگانه موجب شده به مانند اکران در سینما این فیلم در شبکه خانگی هم کاملا شکست خورده تلقی شود.
وضعیت «نزدیکتر» مصطفی احمدی هم بهتر از «هیهات» نیست؛ این فیلم هم علیرغم تکیه بر نام بازیگرانی نظیر صابر ابر، پارسا پیروزفر و پگاه آهنگرانی به دلیل ضعف فیلمنامه اش که آن را بهرام توکلی کارگردان ناموفق سالهای اخیر سینما و تلویزیون نگاشته نتوانسته فروش چشمگیری در شبکه خانگی داشته باشد.
قسمت دوم «شام ایرانی» با میزبانی «ستایش» آمد+عکس
نمایش خانگی: فصل تازه مجموعه “شام ایرانی” که همچنان به تهیه کنندگی محمد شایسته و کارگردانی سروش صحت تولید می شود از جمله محصولات پرمخاطب شبکه خانگی بوده است.
به گزارش نمایش خانگی قسمت دوم از فصل تازه این مجموعه به تازگی به شبکه خانگی عرضه شد.
در این قسمت نرگس محمدی بازیگر نقش اصلی “ستایش” میزبان است و بهنوش بختیاری، نسرین مقانلو و لاله اسکندری هم به عنوان مهمان در برنامه حاضر شده اند.
“شام ایرانی” از طرف شرکت پخش هنراول با همراهی سینما24 در شبکه خانگی توزیع می شود.

آیا نامداری «آبان» را در اختیار تبلیغات دولت روحانی و فمینیسم لیبرال قرار داده؟
نمایش خانگی/بهمن توتونچی: ساده رد شدن از کنار برنامه اینترنتی “آبان” آزاده نامداری که این روزها در فضای مبتنی بر ویدیوی درخواستی در حال نشر است کار سختی است. نوشتن درباره آزاده نامداری آن هم با رویکرد انتقادی نیز کار سختی است چرا که نامداری به دلایل مختلف امکان حضور در تلوزیون ندارد و او را مورد نقد قرار دادن آن هم در شرایطی که او بیرون گود نشسته است میتواند نه “حرفه ای” بلکه “سیاسی” تعبیر شود. اما هدف این نوشته عبوراز خط کشی های سیاسی و ایجاد بستری برای گفتگو با نامداری در منشور فرهنگ است.
نامداری در دومین قسمت “آبان” میزبان خانم منیژه حکمت بود. “آبان” به لحاظ محتوایی پیچیدگی های خاصی ندارد. برنامه آمده است تا در راستای توانمندسازی زنان با رویکردی فمینستی تولید گفتمان کند. برنامه البته سعی میکند یک قدم جلو تر رود و در عین ترویج یک نگاه فمنیستی اهمیت مادربودن را هم پررنگ کند و این در لابلای سوالات و شعار اسپانسر برنامه قابل رویت است. این یعنی برنامه در عین سادگی محتوی با تلاش برای جمع بین فمینیسم لیبرال و نقش سنتی مادری خانواده ایرانی در تلاش است تا با ایجاد یک تلفیق گفتمانی، فمینسیم را ایرانی کند و اینجاست که تازه مادر بودن، چادری بودن و تجربه آنتولوژیک چالشهای خانوادگی نامداری قرار است به روایت برنامه کمک کند. اما معلوم نیست این خصوصیات نامداری به چه میزان انرژی لازم برای باری که او قصد انتقال آن دارد را در اختیار او قرار داده است.
چرا نامداری به منبر می رود؟
نامداری با تلاش بیش از حد در ساده سازی صورت مساله و همچنین پرسیدن سوالاتی کاملا جهت دار و بدون مغز نشان میدهد که آمده است تا سنت پروپاگاندا و خطابه گویی تلویزیون را به فضای مجازی ببرد. نامداری فراموش میکند که فضای مجازی خط قرمزهای محتوایی تلوزیون را ندارد اما اجرا خطوط قرمز فرمی و حرفه ای خود را دارد. اجرا با خطابه و منبر فرق دارد. نامداری به منبر میرود. این یعنی مساله این نیست که که چرا نامداری ترویج فمینیسم را سرلوحه خود قرار داده است، مساله این است که:
یک) چرا ترتیب سوالها و کنش و واکنش او با میهمان امکان درک پیچیدگی صورت مساله را از مخاطب سلب میکند؟
دو) چرا نامداری به اصول حرفه ای یک پرسش گر و مصاحبه کننده پایبند نیست و صندلی مصاحبه را با تریبون سخنرانی اشتباه میگیرد؟
مثالهایی از وضعیت سفارشی نمای برنامه
با مروری بر سوالات نامداری نه تنها پراکندگی و تشویش خط روایی به چشم میخورد، بلکه سوالات کاملا جهت دار و در مواقعی بغرنج و سفارشی نما و سخنرانیهای بین متنی اعتبار حرفه ای بودن را از او سلب میکند. گویی نامداری آمده است تا اعتبار حرفه ای اجرای خود را با کسب اعتبار به عنوان یک فعال زن عوض کند.
به عنوان مثال، نامداری به راحتی حکمت را در طفره رفتن به سوال مربوط به سینمای فرهادی تنها میگذارد و در سوال بعدی خود با ایجاد دوگانه نامفهوم سینمای سیاست و سینمای زن -که واضح است سوال نویسنده برنامه است نه او- پاسخ را به حکمت هدیه میدهد.
در جایی دیگر با لحنی سخنرانی گونه درباره لزوم ایجاد کمپین مدنی برای زنها نطقی سر میدهد و بعد از اهمیت ساختار شکنی زنانه صحبت میکند. بعد سراغ کارگردان مرحوم میرود و مظلومانه میپرسد”آیا از زنهای ما در سینما سوء استفاده میشود؟” و بعد خود سریع جمع بندی میکند که “پس زنهای ما در سینما پاک کار میکنند و اینکه بگوییم از زنها سوء استفاده میشود این حرف فیکی است!”
همه اینها مثالهایی اند از این که نامداری نیامده است تا سوال بپرسد و در مجادله با میهمان، صرفنظر از نگاه شخصی خود، بیننده را در فهم دنیایی جدید یاری دهد. بلکه برعکس، نامداری آمده است تا تجربه آنتولوژیک خود را در قالب یک سخنرانی در اختیار همگان قرار دهد تا همذات پنداری مخاطب را نه با منطق روایی برنامه بلکه با زندگی شخصی خود به ارمغان آورد. در ادامه نامداری دوباره سوالی کاملا جهت دار در محکومیت ده نمکی میپرسد و در جایی دیگر در حالی در مذمت خشونت صحبت میکند که فراموش میکند که او نه میهمان برنامه بلکه مجری برنامه است.
در مراحلی پایان نیز او در یک سوالی عجیب از حکمت میپرسد که آیا به خاطر مواضع تندش توانسته است از رانت بهره مند شود!؟ سوالی که از اساس منطق آن مشکل دارد. در آخر نیز نامداری سروقت حمایت از دولت میرود و تقصیر و ضعف ها در حالی متوجه دولت قبل میداند که منیژه حکمت استدلال های اینچنین را تلویحا یک نوع فرافکنی توسط دولت میخواند. این یعنی نامداری حاضر میشود با دست خود به سوژه نقد حکمت تبدیل شود.
نامداری در خدمت روحانی؟
همه اینها یعنی نامداری آمده است تا به دوگانه های موجود سیاسی تکیه زند و خود را تمام قد در اختیار تبلیغات دولت روحانی و فمینیسم لیبرال قرار دهد و البته در همه ناکام جلوه کند.
منیژه حکمت هم به نقد دولت روحانی میپردازد و هم بارها اشاره میکند که مساله زن مساله ای چند وجهی است و او هیچ گاه به خاطر زن بودن در سینمای ایران مورد تبعیض واقع نشده است.
در طول مصاحبه در مقابل ساده سازیها و پررنگ سازی اهمیت ساختار شکنی زنانه توسط نامداری، حکمت مساله را پیچیده تر نشان میدهد. او بارها اشاره میکند که مساله زنان را باید از زوایای مختلف جامعه شناسی و مردم شناسی دید و نباید “جُفت پا” (عبارت حکمت) بر مسایل پرید.
حکمت همچنان اذعان میکند که وضعیت زنان در جمهوری اسلامی نسبت به قبل از انقلاب بهبود یافته است و او نیز توانسته است علیرغم همه فشارها، فیلم ها و رویاهای خود را در جمهوری اسلامی محقق کند و چه بسا دوران سینمایی شمقدری بهتر از دروان ایوبی بوده است.
البته که روایت حکمت خطی نیست. او از ولنگاری فرهنگی و فضای رانتی در عرصه هنر و فرهنگ شکایت میکند، اما در مجموع با تناقض صحبت میکند، تناقضهایی که همه این فرصت را در اختیار نامداری میداد تا از تبدیل این گفتگو به یک مونوگ بی چالش، ایدولوژیک و متناقض جلوگیری کند. باید تکرار کرد که مساله مواضع نامداری نیست، مساله این است که چرا مخاطب بیشتر از مواضع میهمان از مواضع مجری در این برنامه باخبر میشود. آری غایت رسانه پروپاگانداست، اما پروپاگاند هم قواعدی دارد و عدول از قواعد آن، سکه عاملان آن را از اعتبار می اندازد.
این است محصول رسانه ای که علاقه ای به ترتیب مجریان چندوجهی ندارد
البته باید پذیرفت که اجرا کار بسیار سختی است و این نقد از منظر نامداری میتواند غیر منصفانه تلقی شود. همچنین باید به این نکته اشاره کرد که پیکان نقد نباید تنها به سوی نامداری روانه شود.
نامداری مقصر نیست. نامداری محصول یک ساز و کار رسانه ای و سرمایه آن هست. نامداری مجری جُنگ های عصرانه خانوادگی سیما و محصول صنعت فرهنگ داخلی است لذا آنچه او در این مصاحبه به تصویر کشیده است نتیجه تربیت رسانه ای او در سیمای جمهوری اسلامی ایران است.
این یعنی به زبان واضح تر انگشت اتهام باید به سمت سیاست گذاریهای تلوزیون روانه شود و این سوال مطرح شود که چرا تلویزیون علاقه ای به تربیت مجریان خود برای رویایی با مسایل پیچیده، چند وجهی و مورد سوال مخاطب ندارد و در بهترین حالت مجریانان خداحافظی کرده از تلویزیون از اجرا و مدیریت رسانه های مجازی سربرآورده اند.
چرا باید به تلویزیون نگاه امنیتی داشت؟
البته در روزگار سردی سیما که دلیل آن فاکتورهای مالی، سیاسی ساختاری و رقابتی را شامل میشوند، این نقدها بی ربط و بی اثرند. اما نباید ناامید شد و به عنوان مثال پرسید چرا منیژه حکمت در قاب تلویزیون ایرانی دعوت نشده است تا به سوالات صریح و چالشی مجریان تلویزیون پاسخ دهد تا اینگونه که در این مصاحبه ظاهر شده است مونولوگ وار بر منبر نرود و به قول خودش کمی “گوش کند و کمک بگیرد.”
اگر تا دیروز برچسب های ایدئولوژیک و امنیتی توجیهی برای عدم تریبون دادن به هر آنکه به نوعی با گفتمان رسمی چالش دارد بود، باید گفت این دوره به پایان رسیده است و ضرورت حضور این افراد در قاب تلویزیون بیش از پیش حس میشود. این یک ضرورت فرهنگی و البته یک ضرورت امنیتی است. باید به تلویزیون نگاه امنیتی داشت، امنیت تنها حراست کاری های رایج و گاها بی اثر نیست، بحران مالی، تجاری شدن تلویزیون، اختلافات داخلی و دخالتهای بیرونی، اداره سلیقه ای و نداشتن آیین نامه منظم برای پوشش مسایل روز تنها مثالهای اندکی هستند از خطراتی که امنیت جامعه ایرانی را تهدید میکنند. آری آنچه غایب است نگاه امنیتی به صدا سیما است.
نامداری با جفت پا به استقبال موضوع زن رفته
نامداری از خط قرمز عبور کرده است، نه از خط قرمز محتوا، بلکه از خط قرمز فرم. و این محل نگرانی است.
در “آبان” نامداری “اجرا” نکرده است بلکه به جای تحریک قدرت تحلیلی و انتقادی مخاطب برای او خطابه کرده است و او این را در صدا سیما یاد گرفته است.
صدا سیمایی که ترجیح اش جُنگ های عصرگاهی و خنده های شبانگاهی و این روزها کدنویسی است تا ساخت سریال های فاخر و برنامه ترکیبی عمیق درباره مسایل روز.
سیمایی که با رویکر حذفی “ما-“آنها،” امروز به “آنها” کمک کرده است. اگر نامداری با “جفت پا” به استقبال موضوع زن رفته است، ما مدتهاست که خودمان داریم با توهمی به نام “دوران طلایی تلویزیون” برای خودمان “جفت پا” میگیریم.

















