خانه بلاگ صفحه 185

دردسرهای ملیکا شریفی‌نیا برای مهاجرت+عکس

اصلا جور درنمیاد

نمایش خانگی: فیلم ویدیویی «اصلا جور درنمیاد»مهیار عبدالمالکی از طریق موسسه نوین رسانه پارس به شبکه خانگی عرضه شد.

به گزارش سایت خبری-تحلیلی «نمایش خانگی» این فیلم که حدودا 5 سال پیش ساخته شده است از حضور  کامبیز دیرباز و ملیکا شریفی‌نیا در نقشهای اصلی سود می برد.

تهیه کنندگی «اصلا جور درنمیاد» را ابوالفضل افشاری برعهده داشته و فیلم داستان دختری به نام «سوگند» را روایت میکند که برای اینکه بتواند تحصیلات خود را در خارج از کشور ادامه دهد باید بنا به درخواست پدرش ازدواج کند. در چنین شرایطی یک خواستگار فرنگی برای ایشان پیدا می‌شود…

محمد بخشی، مهدی ماهانی، سیروس میمنت، شهین تسلیمی، هانیه غلامی و هما خاک پاش دیگر بازیگران این فیلم هستند.

اصلا جور درنمیآد
اصلا جور درنمیآد

با سرمایه آقازاده بانک آینده؟⇐سریال‌سازی بهمن فرمان‌آرا برای شبکه خانگی

بهمن فرمان آرا

نمایش خانگی: بهمن فرمان آرا کارگردانی که دو فیلم آماده اکران با نامهای «دلم میخواد» و «دل دیوانه» را دارد بناست تولید برای شبکه خانگی را تجربه کند.

به گزارش سایت خبری-تحلیلی «نمایش خانگی» فرمان آرا که در کارنامه کاریش هیچ تجربه سریال سازی دیده نمیشود بناست برای اولین بار سریال بسازد؛ مقدمات تولید این سریال فراهم شده و به زودی کلید خواهد خورد.

فرمان آرا که در سالهای اخیر تجربه گرایی را در دستور کار قرار داده و حتی سری هم به تئاتر زده و اقتباسی از «مردی برای تمام فصول» را روی صحنه برده بود حالا قصد دارد سریال سازی را هم تجربه کند تا بعد از سینما و تئاتر، تجربه تلویزیون از طریق شبکه خانگی را هم داشته باشد.

هنوز مشخص نیست سرمایه تولید این سریال  را چه کسی خواهد داد؟ روابط نزدیک فرمان آرا با احسان رسول‌اف آقازاده جلال مدیرعامل بانک آینده که نامش به عنوان سرمایه گذار هم در تیتراژ ابتدایی و هم در تیتراژ انتهایی «دلم میخواد» آمده بود، این پرسش را ایجاد میکند که آیا آقازاده رسول اف در تولید این سریال سرمایه گذاری خواهد کرد؟

فرمان آرا هرچند سابقه تولید سریال را ندارد اما در ابتدای دهه پنجاه اولین فیلم خود «خانه قمرخانم» را براساس سریالی ساخت به همین نام که به صورت گروهی توسط محمدعلی کشاورز، فخری خوروش، سهراب اخوان، محسن هرندی و برهان آزاد ساخته شده بود. البته نسخه سینمایی «خانه قمرخانم» چندان مورد توجه قرار نگرفت و در کارنامه فرمان آرا هم جایگاهی چشمگیر نیافت.

فرمان آرا اولین کارگردان همچنان فعال از سینمای پیش از انقلاب است که کار برای شبکه خانگی را تجربه میکند. پیش از او چهره‌هایی همچون داوود میرباقری، حسن فتحی، کمال تبریزی، منوچهر هادی، سامان مقدم، محمدحسین لطیفی و مهران مدیری سریال سازی در شبکه خانگی را تجربه کرده بودند که همه محصول سینما و تلویزیون بعد از انقلاب بوده اند.

با همراهی یک گروه رقص کردی⇐ورود مدیر رسانه نزدیک به هاشمی به عرصه تولید فیلم داستانی+عکس

جعفر محمدی

نمایش خانگی: در سینمای ایرانی کم نداشته‌ایم چهره‌هایی را که با روزنامه‌نگاری آغاز کرده‌اند و بعد به عرصه حرفه ای سینما روی آورده‌اند؛ از غلامرضا موسوی، فریدون جیرانی تا حمید نعمت الله، سیامک شایقی و احمد امینی از جمله چنین چهره‌هایی هستند.

به گزارش سایت خبری-تحلیلی «نمایش خانگی» به تازگی جعفر محمدی مدیرمسئول سایت «عصر ایران» که درباره نزدیکی اش به هاشمی رفسنجانی حرف و حدیث فراوان است هم به سمت تولید فیلم آمده است.

 محمدی که پیشتر به عنوان کارگردان دوم در تولید مستند سیاسی «انتهای خیابان پاستور» کنار محسن خان جهانی حضور داشت، اولین تجربه تولید اثری داستانی را با فیلم ویدیویی «زندگی بدون زندگی» انجام داده است.

فیلم «زندگی بدون زندگی» به نویسندگی و کارگردانی کاوه معین‌فر و تهیه کنندگی جعفر محمدی با پایان تدوین و مراحل فنی آماده نمایش شد. این فیلم که با نام «۶ ماه زندگی» مجوز ساخت گرفته، قرار است با نام جدید «زندگی بدون زندگی» نمایش و عرضه شود.

پروژه این فیلم بهمن ماه سال گذشته در تهران آغاز شده بود و با فیلمبرداری سکانس های پایانی در شهرستان مریوان کردستان به پایان رسید.

در خلاصه داستان این فیلم که احتمالا بخاطر داشتن پروانه ویدیویی باید در هنروتجربه نمایش داده شود، آمده است: «ساتیار مدرس موسیقی است و پدرش به سرطان مبتلا شده و در میانه مرگ و موسیقی، این زندگی است که جریان می یابد…»

معین فر پیش از این سابقه دستیاری را داشته و حالا با «زندگی بدون زندگی» اولین تجربه مستقل فیلمسازی خود را انجام داده است.

نکته جالب درباره «زندگی بدون زندگی» آن است که در فهرست بازیگران آن نام یک گروه رقص کردی هم به چشم می خورد!!!

عوامل این فیلم عبارتند از: نویسنده و کارگردان: کاوه معین فر، تهیه کننده: جعفر محمدی، مدیر فیلمبرداری: آرش ساسانی، مدیرصدابرداری: محمد صالحی، آهنگساز: نیما عظیمی نژاد، طراح صحنه: سعید هنرمند، طراح گریم: مینا اصلانی، طراح لباس: بنفشه جهانگیری، تدوین: امیر تقدیری، طراحی و ترکیب صدا: حسن مهدوی،  جلوه های ویژه کامپیوتری: وحید قطبی زاده، مدیر تولید: امیر حقیقی/ سعید پاکار، لابراتوار دیجیتال: شرکت پیشگامان سینمای آریا، دستیار اول کارگردان و برنامه ریز: علی نصیر، دستیار اول فیلمبردار: سید مهدی حسینی، مجری اول گریم: افشین اصلانی، دستیار کارگردان: امیر مهدی صادقی، گروه فیلمبرداری: فرهاد شکری، آرش میرزاخانی، حسین شباهنگ، علی یزدانی، مهدی اسدی، گروه صدابرداری: اسفندیار سلطانزاده،میلاد ملکی، گروه صحنه: سعید رحیمی، اصغر امامی، دستیار تدوین: مانا نجاران، عکاس: پوریا نوری، تدارکات: بلال محرابی، امور مالی: حدیث ماکیانی، هماهنگی: مسعود طاهری، حمید حقیقی، مشاور رسانه ای: رضامیرمحرابی، بازیگران: عباس عطایی، امیر وزّان، مرجان صادقی، حامد اردلان، آناهیتا ایزدی پارسا، علیرضا پیام یار، اصغر بیات، رامبد خانلری، محدثه محمدزاده، سینا نیکوکار، حسام الدین باتمانی، فریاد قربانی، مهرداد خدیر، حمیدرضا غریب، حسین اسماعیلی، هادی اردلان، محمد مهدی رحیمی، علی کرمی، شاهین امیریفر و گروه رقص کردی دوازده سواره مریوان.

زندگی بدون زندگی
زندگی بدون زندگی
زندگی بدون زندگی
زندگی بدون زندگی

کاظم راست‌گفتار: سریال «آشوب» ظرف یک ماه آینده به شبکه خانگی می‌آید/سریال خانگی «شوهر آهو خانم» ظرف دو ماه آینده کلید خواهد خورد/مافیای اکران از همین حالا مشخص کرده که کدام فیلم باید اکران نوروز97 را ببلعد و کدام فیلم عیدفطر97 را قبضه کند!/مافیای اکران نمی‌تواند شبکه خانگی را ببلعد چون در شبکه خانگی توزیع محصول نسبتا عادلانه است/تولید محصول چندارگانی بدون داشتن علقه فکری، انتهای بی‌شرافتی است/طبیعی است که آقایان چندارگانی که رانت پشتشان است مطلوب حلقه‌های بالادستی صنف باشد/صنف سینما به خاطر پول و سود مادی ارگانی‌ها را تحویل میگیرد ولی به محض اینکه آبشخور رانتشان حذف شود فردی دیگر جایشان را می‌گیرد/اگر به شهروندان 50 هزار تومان بدهی که فقط روزی 5 ساعت پای تلویزیون بنشینند قبول نخواهند کرد!

کاظم راست گفتار

نمایش خانگی: کاظم راست گفتار کارگردانی که در همه سالهای فعالیتش کوشیده محصولاتی استاندارد برای سینمای بدنه با نگاه مستقیم به مخاطب عام تولید کند به زودی با مینی سریال «آشوب» به شبکه خانگی خواهد آمد.

مینی سریال شش قسمتی «آشوب» برآمده از درام تاریخی-سیاسی «آشوب» است که تابستان امسال روی پرده رفت ولی به دلیل محدودیتهای فراوان در اکران نتوانست چنان که باید پرمخاطب باشد.

راست گفتار با اشاره به اینکه تلاش دارد ظرف یک ماه آینده مینی سریال «آشوب» را به شبکه خانگی ارائه دهد به سایت «نمایش خانگی» اظهار داشت: از آنجا که یک وام حداقلی از فارابی گرفته بودیم برای عرضه خانگی نیاز داریم که مجوزهای لازم را از فارابی بگیریم و به دنبال آن سریال را به شبکه خانگی ارائه خواهیم کرد.

این کارگردان ادامه داد: مدت زمان مینی سریال «آشوب» 3 برابر زمان فیلم است و سعی می‌کنیم پشت صحنه کار را هم در سریال عرضه کنیم و عرضه کار هم از طریق موسسه تصویردنیای هنر صورت خواهد گرفت. متأسفانه به علت غلبه انحصارگرایان، «آشوب» با کمبود سالن سینمایی روبرو بود و برای همین دیده نشد؛ امیدوارم در شبکه خانگی که نسبتا خالی از انحصارگرایان است سریال بهتر دیده شود.

کاظم راست گفتار درباره اینکه به تازگی تولید سریالی با نام «آشوب» در سازمان هنری-رسانه ای اوج در حال انجام است بیان داشت: به هر حال در تلویزیون هرچیزی را میتوانید انتظار داشته باشید و اینکه در میان این همه عنوان به سراغ عنوانی رفته اند که به تازگی معادلی در سینما داشته است عجیب است. تلویزیون دیگر به مانند قبل مخاطب ندارد و شاید اگر به شهروندان روزی 50 هزار تومان بدهی که فقط 5 ساعت پای تلویزیون بنشینند قبول نخواهند کرد چون زایشی که پیشتر در رسانه ملی وجود داشت ابدا در تلویزیون نیست و همه چیز به روتین ترین شکل ممکن پیش می رود. البته شنیده ام تئاتری به نام «آشوب» هم روی صحنه خواهد رفت ولی «آشوب»سینمایی را ما ساخته ایم که هر پلانش قابل دفاع است.

این کارگردان که به دنبال تولید سریالی با نام «شوهر آهوخانم» به تهیه کنندگی هومن کبیری برای مدیوم شبکه خانگی است پیرامون روند تولید این سریال به «نمایش خانگی» گفت: مشغول نگارش فیلمنامه هستیم و برنامه مان طوری پیش خواهد رفت که ظرف دو ماه آینده این سریال را کلید بزنیم.

راست گفتار که عمده فعالیتش در سینما بوده درباره رویکرد به سمت مدیوم شبکه خانگی اظهار داشت: تولید سریال برای شبکه خانگی برای چهره های مستقل مانند خودم بهتر از سینماست. سینمای این سالها اسیر مافیای اکران و قرار و مدارهای پشت پرده ای است که تصمیم میگیرد فلان فیلم را بالا ببرد و بهمان فیلم را به زمین بزند. شک نکنید که این مافیا از همین حالا در حال چینش اکران97 است و دقیقا مشخص کرده که مثلا در نوروز97 کدام فیلم را روی پرده بفرستد و اکران را ببلعد و کدام فیلم اکران عیدفطر را قبضه کند.

کارگردان «نقاب» و «چک» ادامه داد: البته این مافیا می‌تواند به شبکه خانگی هم رسوخ کند اما نکته آنجاست که مافیای اکران نمی‌تواند شبکه خانگی را ببلعد چون در شبکه خانگی توزیع محصول نسبتا عادلانه است و انحصار سینما و سالن در شبکه خانگی وجود ندارد و کافیست محصول شما به درستی توزیع شود تا مخاطب به انتخاب دست زند که چه چیزی را انتخاب کند برای دیدن. در سینما تا سالن نداشته باشی نمیتوانی نظر مخاطب را بسنجی اما در شبکه خانگی تقریبا همه محصولات میتوانند فرصت عرضه به مخاطب داشته باشند و به بیان بهتر در شبکه خانگی رقابت منصفانه‌تر است.

کاظم راست گفتار درباره اینکه فعالیت مستقل در سینما و حالا شبکه خانگی برایش دردسرساز بوده به «نمایش خانگی» گفت: استقلال مشی در این سینما نتیجه اش میشود بایکوت از سوی حلقه هایی که سینماگران را به عنوان اپراتور میخواهند. من از اواخر دهه 60 این فرصت را داشتم که به سراغ تولیدات ارگانی بروم ولی تکلیفم از همان موقع مشخص بود یعنی دنبال پول نبودم چون اگر به فکر کسب درآمد بودم راههای بهتر از سینما بود. فیلمساز دارای اندیشه به ابزار دست ارگانها بدل نخواهد شد. در دهه هفتاد من یکی از موفق ترین و پرکارترین شرکتهای تبلیغاتی را داشتم ولی دوست داشتم به سینما بیایم و آمدم!

راست گفتار با اشاره به ورود برخی افراد بی ریشه به سینما و شبکه خانگی آن هم با حمایتهای ارگانی خاطرنشان ساخت: فیلمسازی ارگانی اگر بدان اعتقاد نداشته باشی ابلهانه ترین روش تولید فرهنگی است. محصولات یک یا دو یا چندارگانی که توسط افرادی بدون علقه تولید می‌شود انتهای بی‌شرافتی در تولید هنری است. ارگانی‌ها عاقبت ندارند؛ کافیست رزومه فیلمسازان ارگانی دهه های مختلف و نابودی آنها در دهه های بعد را ببینیم تا دریابیم چقدر تاریخ مصرف این نوع فیلمسازان و تهیه کنندگان پایین است.

این کارگردان درباره اقبالی که برخی سران صنف سینما به ارگانیها نشان میدهند گفت: طبیعی است که آقایان چندارگانی که رانت پشتشان است مطلوب سران صنف باشد. صنف سینما به خاطر پول و سود مادی این جماعت را تحویل میگیرد و حتی ممکن است به آنها در حلقه های بسته صنفی، مقام و موقعیتی هم بدهد اما داشن مقام در حلقه ای شامل بیکارالدوله‌های سینما چه سودی دارد. امروز اینها هستند و به محض اینکه آبشخور رانتشان حذف شود فردی دیگر جایشان را میگیرد.

کاظم راست گفتار در انتهای گفتگوی خود با «نمایش خانگی» تأکید کرد: انصافا 4 فیلمی که در دو سال اخیر بالای 15 میلیارد فروخته اند را تحلیل محتوایی کنید و ببینید کدامیک از اینها اصول ابتدایی هنرهای نمایشی را رعایت کرده اند. امیدواریم یا سینمای ما اصلاح شود یا تکلیف آن روشن شود. ما می توانیم به جای سینما از واژه «سیرک» استفاده کنیم تا مخاطبان بدانند دارند به تماشای دلقک بازی می روند اما وقتی تأکید داریم بر داشتن سینما واقعا باید قدری هم دارای رشد و بینش در تولید و ارائه محصول باشیم.

«سه بیگانه»، «تیک آف»، «گورداله» و «خوب بد جلف» در صدر فروش شبکه خانگی/اقبال متوسط به «شهرزاد»/عدم اقبال به «بهمن»، «بوفالو» و…

ویدیوکلوب سینما آزادی

نمایش خانگی: فروش دو هفته اخیر شبکه خانگی تحت تأثیر مخاطب بالایی بوده که برای دو کمدی «سه بیگانه» و «خوب بد جلف» وجود داشته است.

به گزارش سایت خبری-تحلیلی «نمایش خانگی» در کنار این دو کمدی، فیلم حادثه ای «تیک آف» که مورد توجه جوانترها قرار گرفته و همچنین موزیکال-کودکانه «گورداله» که صدای بهمن مفید را هم دارد از دیگر آثار پرفروش شبکه خانگی بوده اند.

در میان فیلمهای ویدیویی و تله‌فیلمهای عرضه شده به شبکه خانگی «سوت دل» و «سرقت بی نقص» فروش بهتری داشته اند ولی آثار نظیر «خط کج»، «ضدضرب» و «همان روز» چنان که باید در جلب مخاطب موفق نبوده اند.

فیلم کودکانه «تتل و راز صندوقچه»، درام تاریخی «یتیم خانه ایران» و فیلم قرآنی «یاسین» از جمله آثار سینمایی شبکه خانگی هستند که فروشی متوسط داشته اند. «یک روز بخصوص» که از حضور مصطفی زمانی ستاره «شهرزاد» سود می برد هم جزو آثار با اقبال متوسط بوده است درست به مانند قسمتهای اخیر سریال «شهرزاد».

دو فیلم سینمایی «بهمن» و «بوفالو» که اولی با تأکید بر حضور فاطمه معتمدآریا و دومی با تصویر گل درشت پرویز پرستویی به شبکه خانگی آمده اند با اقبال چندانی از سوی مخاطبان روبرو نشده اند. یک دلیل این امر را باید در ساختار تجربی این آثار و پرهیز از داستانگویی به شیوه کلاسیک که مطلوب مخاطب عام است جستجو کرد.

هر دو فیلم آثاری خلاف جریان سینما هستند و اگرچه با تبلیغ بر سر حضور دو بازیگر سرشناس عرضه شده اند اما فقر دراماتیک باعث عدم اقبال به آنها شده است.

ستایش و خواننده «ستایش» با «شب پدر» در شبکه خانگی+عکس

شب پدر

نمایش خانگی: فیلم «شب پدر»هادی شامانی از طریق موسسه «تصویرستاره هنر» با پخش هنراول به شبکه خانگی عرضه شد.

به گزارش سایت خبری-تحلیلی «نمایش خانگی» فیلم «شب پدر» که دو سال قبل و برای مدیوم شبکه خانگی ساخته شده است از حضور علیرام نورایی، دانیال عبادی، افشین سنگ چاپ و جعفر دهقان سود می برد. نرگس محمدی بازیگری که با کاراکتر «ستایش» سریالی به همین نام چهره شد بازیگر نقش اصلی زن فیلم است.

«شب پدر» که درونمایه ای حادثه ای دارد پیشتر «شب زخمی» نام داشت اما شباهت عنوانش با فیلمی دهه پنجاهی با بازی مرتضی عقیلی و بهروز به‌نژاد موجب تغییر نام شد.

فیلمبرداری «شب پدر» به طور کامل در تهران و حومه انجام شده و کارگردان کوشیده در کنار روایت یک داستان حادثه ای تصویری از جغرافیای روز تهران را هم ارائه دهد.

امیرعباس گلاب خواننده جوان موسیقی پاپ که تیتراژ هر دو فصل «ستایش» را خوانده بود در «شب پدر» به آوازخوانی پرداخته و محمد شهبازی هم تهیه کننده فیلم بوده است.

شب پدر
شب پدر

قطب‌الدین صادقی: چرا فیلم-تئاترها با قیمتی چند برابر قیمت یک فیلم یا سریال عرضه می‌شود؟/آیا فیلم-تئاترها فقط برای مخاطب ثروتمند تولید شده؟/عرضه فیلم-تئاتر اسباب کاسبی گروهی را فراهم کرده که به دنبال ژست فرهنگی‌اند/گویا نهادهای نظارتی حواسشان به سوداگران عرصه فیلم-تئاتر نیست

قطب الدین صادقی

نمایش خانگی: در کنار فیلمها و سریالهایی که در همه این سالها به شبکه خانگی عرضه شده‌اند چند سالیست که برخی نمایشهای متفاوت حیطه تئاتر هم به صورت فیلم ضبط شده و به شبکه خانگی عرضه میشوند.

به گزارش سایت خبری-تحلیلی «نمایش خانگی» عرضه فیلم-تئاترها به گستردگی عرضه فیلم و سریالهای خانگی نیست و صرفا یک سری مراکز پخش محصولات فرهنگی هستند که آنها را به مخاطب عرضه می کنند.

قیمت گذاری بالای فیلم-تئاترها که هر کدام تقریبا 3 برابر یک فیلم یا سریال عرضه میشوند اسباب اعتراض مخاطبانی را موجب شده که هزینه بالای خرید بلیت برای حضور مستقیم در تئاترها را ندارند و حالا با این قیمت گذاری گران اینکه بتوانند تمام فیلم-تئاترهای مطلوب خود را خریداری کنند هم نزدیک به صفر است.

قطب‌الدین صادقی از پیشکسوتان حیطه تئاتر ایران که هم کارگردانی و هم بازیگری را تجربه کرده با اشاره به مزایای عرضه فیلم-تئاترها به سایت «نمایش خانگی» گفت: در همه جای دنیا در جهت آشنایی آنها که در نقاط دور از دسترس زندگی می کنند تئاترها را ضبط میکنند و به صورت فیلم عرضه میکنند. این کار توسط موسسات حرفه ای انجام میشود و با نظارت کامل کارگردانها و شرایطی فراهم می آید که مطلوب ذهنی کارگردان در فیلم هم باشد.

صادقی ادامه داد: این روش عرضه فیلم-تئاتر که گستره ای جهانی هم پیدا میکند موجب آن میشود که فردی در آسیای جنوب شرقی هم بتواند از آنچه در تئاتر برادوی روی صحنه میرود اطلاع پیدا کند یعنی درست شبیه همان روندی که برای تکثیر و پخش فیلمهای هالیوودی ایجاد شده است.

صادقی با اشاره به قیمتهای بالای عرضه فیلم-تئاتر در ایران اظهار داشت: به مانند همه فیلدهای دیگر هنری در این مورد هم ظاهر اتفاقات آن طرفی را گرفته ایم و حواسمان به باطن نیست. آنجا اگر فیلم-تئاتر عرضه میشود با قیمت مناسب و گاه حتی کمتر از قیمت یک فیلم بلاک باستر است اما در اینجا چون تاجران وارد عرصه هنر شده اند عرضه فیلم-تئاتر هم اسباب کاسبی عده‌ای را فراهم کرد که به دنبال ژست فرهنگی اند. 

وی افزود: اصل اساسی کار فرهنگی ایجاد برخورداری برای همگان و پرهیز از تبعیض است که در عرضه خانگی فیلم-تئاتر ابدا رعایت نمی‌شود و متأسفانه دستگاههای نظارتی فرهنگی هم حواسشان به این امر نیست.

قطب الدین صادقی که سالهاست به تدریس در دانشگاههای هنرومعماری و شهیدبهشتی می پردازد با اشاره به نقش نهادهای دولتی در گسترش فیلم-تئاتر به «نمایش خانگی» گفت: دولت و ارگانهای دولتی که الی ماشاءالله در کشور ما فعالند این همه که به فکر برگزاری جشنواره های سینمایی و عکس گرفتن با هنرپیشه های دست چندم هستند مجالی هر چند اندک را برای حمایت از تئاتر ایجاد کنند. چه ایرادی دارد هر کدام از این ارگانها سالانه چند عنوان تئاتر برجسته را با هزینه خود تکثیر کرده و با مبلغ متناسب به شبکه خانگی عرضه کنند. اگر این اتفاق بیفتد راه سوداگری در این مسیر هم بسته خواهد شد.

صادقی خاطرنشان ساخت: چرا باید یک فیلم-تئاتر با قیمتی چند برابر قیمت یک فیلم یا سریال عرضه شود؟ آن نهادی که برای یک فیلم-تئاتر قیمت گزاف گذاشته آیا فقط حواسش به مخاطب ثروتمند بالانشین بوده یعنی این تولید فرهنگی فقط برای ثروتمندان صورت گرفته؟ و بقیه مخاطبان نباید بتوانند تئاتر ببینند؟؟ گویا نهادهای دولتی که برای مجوز دادن به یک تئاتر مو را از ماست می کشند حواسشان به این حیطه نیست! در شرایط فعلی تنها پل ارتباطی مخاطبان دور از پایتخت با قطب تئاتری ایران همین فیلم-تئاترهاست که باید به طور جدی بر نحوه عرضه آنها دقت شود وگرنه همان بهتر که این فیلم-تئاترها اصلا به شبکه خانگی عرضه نشود.

بعد از عرضه بدون مجوز سریال شبکه‌های فاکس و H.B.O حالا عرضه بدون مجوز سریالی که پخش‌کننده اصلیش «نتفلیکس» است⇔آیا رایت این سریالها خریداری شده؟؟؟

مدافعان

نمایش خانگی: سهل‌گیری‌های نظارتی ارشاد درباره سامانه‌های ویدیوی درخواستی هرچند به ظاهر برای آن است که این سامانه ها سریعتر به مخاطبان محصول ارائه کنند اما این سهل گیری ها موجب آن شده که مدام شاهد عرضه محصولات غیرمجاز آن هم بدون دارا بودن کپی‌رایت در این سامانه‌ها باشیم.

به گزارش سایت خبری-تحلیلی «نمایش خانگی» همین دو ماه پیش بود که فصل پنجم سریال «فرار از زندان» از محصولات شبکه تلویزیونی فاکس در این سامانه ها بارگذاری شد و دو هفته قبل هم غائله عرضه بدون مجوز فصل هفتم «بازیهای تاج و تخت» محصول اچ.بی.اُ را در یکی دیگر از این سامانه ها داشتیم.

حالا هم سریالی با نام «مدافعان/The Defenders» در سامانه ویدیوی درخواستی نماوا بارگذاری شده؛ سریالی که با همکاری «مارول» و «اِی.بی.سی» تولید شده و از طریق نتفلیکس هم عرضه شده است. پخش این سریال از اواسط آگوست(اواخر مردادماه) در آمریکا آغاز شده و سامانه نماوا هم کمی بعد از عرضه جهانی سریال را دوبله کرده و بارگذاری کرده است.

فارغ از آن که معلوم نیست چگونه رایت سریال از پخش کننده اصلی که نتفلیکس بوده خریداری شده اینکه سریال حتی بدون داشتن رایت، دوبله شده و در حال عرضه است جای تعجب دارد! آیا نظارت ارشاد حواسش به این روند هست؟

قسمت دوازدهم «شهرزاد2» با تقابل علنی هاشم خان-قباد رسید+عکس

شهرزاد

نمایش خانگی: دوازدهمین قسمت «شهرزاد2» از طریق موسسه تصویرگسترپاسارگاد به شبکه خانگی عرضه شد.

به گزارش سایت خبری-تحلیلی «نمایش خانگی» قسمت تازه «شهرزاد2» فضایی گانگستری دارد و از همین رو تصویر روی جلد آن هم اتحاد سه قطب مخالف «قباد» را در واکنشی تهاجمی نشان می دهد.

مهدی سلطانی، مصطفی زمانی و امیرحسین فتحی آقازاده حسن فتحی کارگردان سریال، بازیگرانی هستند که تصویرشان روی جلد قسمت دوازدهم «شهرزاد2» رفته است.

«شهرزاد2» به تهیه کنندگی محمد امامی و در 15 قسمت تولید شده است.

شهرزاد
شهرزاد2(قسمت 12)

منوچهر هادی گفت⇐«20.30» با توهین به «عاشقانه» بزرگترین تبلیغ را برای ما انجام داد/ در ممیزی «عاشقانه» خیلی از پلان‌های هومن سیدی را زدند/هومن سیدی تا قسمت دهم سیگار می کشید اما از قسمت ده به بعد گفتند کام گرفتنش را نیاور/کار با استارها در «عاشقانه» پیرم را درآورد/اگر مشکلات پشت صحنه نبود، «عاشقانه» خیلی بهتر از اینها می‌شد/دو قسمت به «عاشقانه» اضافه شد تا ضرر و زیان سرمایه‌گذار جبران شود/برای «عاشقانه 2» بیشتر از ده، پانزده سرمایه گذار درجه یک داریم/با تهیه کننده-سرمایه گذار فصل اول برای «عاشقانه 2» کار نمی‌کنم/برای «عاشقانه2» دستمزد خودم و کل عوامل را همان ابتدا می‌گیرم/نمی خواهم مثل فیلمسازانی شوم که در اواخر زندگی شان، محتاج پول بازنشستگی و اجاره‌نشین هستند/دیگر بخاطر پول سراغ پروژه ای نمی‌روم چون به قدر کفایت پول دارم/«کارگر ساده نیازمندیم» را با 500 میلیون تومان بستم و کل کار را در 40 جلسه گرفتم/بازیگر خوب انتخاب می کنم و زیاد با او ور نمی‌روم؛ بازیگردانی یعنی این!/«آینه بغل» خیلی ساده و بیشتر به «کارگر ساده نیازمندیم» شبیه است!

منوچهر هادی-سریال عاشقانه

نمایش خانگی: منوچهر هادی از جمله کارگردانان رشدکرده در پشت صحنه سینمای ایران است که پله پله بالا آمد و حالا به جایی رسیده که گزینه مطلوب بسیاری از تهیه کنندگانی است که میخواهند فیلم یا سریال بفروش و پرمخاطب تولید کنند.

به گزارش سایت خبری-تحلیلی «نمایش خانگی» هادی که ماههای اخیر را هم با عرضه سریال خانگی «عاشقانه» پشت سر گذاشت و هم فیلمی به نام «کارگر ساده نیازمندیم» را در اکران داشت که به زودی هم به شبکه خانگی عرضه خواهد شد این روزها درگیر تولید سریالی به نام «پاهای بیقرار» شده است ضمن اینکه فیلمی به نام «آینه بغل» را آماده اکران دارد.

منوچهر هادی که اغلب در گفتگوهایش صریح و رک سخن میگوید و پرهیزی ندارد از افشای درونیاتش، تازه ترین گفتگویش با «ویکی سینما» را هم مجالی کرده برای ارائه حرفهایش.

متن گفته های منوچهر هادی را بخوانید:

الان شرایط طوری است که ارشاد، به آن فیلمی که دلم می خواهد بسازم، مجوز نمی دهد.اینکه یک عده آدم تصمیم بگیرند که من چه کار کنم و چه کار نکنم، فعلا ترجیح دادم که آنها برای من تعیین نکنند. یک تهیه کننده برای من فیلمنامه ای می آورد چه طنز باشد، چه ملودرام و چه اجتماعی، من می خوانم، واقعا اگر آن را دوست داشته باشم و احساس کنم که فیلمنامه، جای کار دارد و دیده می شود، آن را می سازم.

وقتی طرح «عاشقانه» را پسندیدم، یکی، دو قسمتش را نوشتند و بعد، کم کم جلو رفتیم و آن را ساختیم. مطمئن بودم که این کار دیده می شود.تصورم بر این بود که «عاشقانه»، خیلی بیشتر از این دیده می شود.ما فقط یک تبلیغات بیلبوردی داشتیم.تهیه کننده و سرمایه گذار به مشکل خوردند و کار ما با درایت، مدیریت نشد و در نتیجه، خوابید.

واقعا کار به لطف بچه ها جمع شد.کار یک مدیر نداشت.ما در این کار اصلا مشکل سرمایه نداشتیم. مشکل، اختلاف تهیه کننده اجرایی (تهیه کننده ای که کارت تهیه کنندگی اش را گذاشته) و سرمایه گذار بود چیزی که اصلا به خودشان ربط دارد. من می دانم اما اشاره نمی کنم ولی کار، اینجا بی صاحب ماند. مدیری که باید یک گروه قدرتمند تبلیغاتی می گذاشت تا «عاشقانه» برنامه های تبلیغاتی داشته باشد. «عاشقانه» به هر اندازه ای که مورد قبول واقع شده، مدیون خود بچه هاست چون هیچ ابزار تبلیغاتی نداشتیم و خود اثر، خودش را نشان داد و این امر نشان می دهد که درام، درام درستی بوده، نشانه گذاری ما، نشانه گذاری های درستی بوده.

مردم خسته شده اند از سریال های تکراری، از کاراکترهای فقیر، از مشکلات خیلی دم دستی، لوکیشن های کهنه، فرسوده، خانه های آجری، حوض وسط حیاط و . . . واقعا ما الان این چیزها را نمی بینیم و هر جا می رویم، مجتمع مسکونی است، خانه ها، آپارتمانی شده، ماشین ها همه شاسی بلند شده.آن موقع طرف با پیکان در خیابان می خرامید اما الان سانتافه 240 میلیونی، مثل نقل و نبات در خیابان ها ریخته.در سریال ما، شاسی بلند آن چنانی نیست اما اگر همین ها، درست به تصویر کشیده شود، فیلمبرداری خوب، طراحی صحنه خوب، طراحی لباس خوب و در کنار تمام اینها، یک قصه جذاب وجود داشته باشد، قطعا مردم می بینند.

 من خیلی پیشنهاد دارم. سالی 40 پیشنهاد دارم که از بین آنها، 2 تا را قبول می کنم. من پس از «کارگر ساده نیازمندیم» که دو سال پیش بود، یک «عاشقانه» را کار کردم و یک «آینه بغل» را. پس از این تجربیات سینمایی و کار در شبکه نمایش خانگی، حالا می خواهم با ساخت سریالی، به تلویزیون برگردم. عیب هم نمی دانم.الان حمید نعمت الله دارد یک سریال کار می کند، سامان مقدم  هم یک سریال کار کرد.اگر کار خوبی پیشنهاد شود و قصه خوبی هم داشته باشد، مطمئنا می پذیرم.

من، این قصه ای که می خواهم در قالب سریال جدیدم بسازم را حتی در شبکه نمایش خانگی هم گیرم نیامد.

بعد از «عاشقانه» کلی کار سینمایی و حتی نمایشنامه به من پیشنهاد شد اما رسیدیم به این سریال. اولا اینکه از این به بعد، واقعا برای من مهم است که تهیه کننده ام چه کسی باشد من احساس می کنم بلدم یک فیلم را تمام کنم حالا اگر یک تهیه‌کننده ای داشته باشم که بدانم در این بخش می تواند کار خودش را درست انجام دهد، من راحت تر فیلم را تمام می کنم.کم تر حرص می خورم و فیلم، فرجام بهتری پیدا می کند.

ایرج محمدی (تهیه کننده «پاهای بی قرار») شناخته شده هستند؛ قبلا هم قرار بود با هم کار کنیم اما نشد تا رسید به الان، آن هم با یک فیلمنامه درجه یک. یعنی ما داریم سریالی کار می کنیم که از الان قاطعانه می گویم که واقعا خیابان ها، هنگام پخش آن خلوت می شود. فقط هم به مدد متنش دارم این حرف را می زنم و البته نظارت خود آقای محمدی. سریال، یک ملودرام اجتماعی خیلی درست است و واقعا اگر فیلمنامه ای جذاب نداشت، من نمی آمدم. در چند ماه اخیر، کلی فیلمنامه سینمایی به من پیشنهاد شد؛ پول خوب آماده، سرمایه آماده اما کمدی – رمانتیک «آینه بغل» را کار کردم که خواهید دید باز هم یک رکوردشکنی آنجا داریم. حتما یک اثر باید چیزی داشته باشد که من بروم سراغش و دیگر بخاطر پول سراغ پروژه ای نمی روم چون به قدر کفایت پول دارم.

 اینکه پس از ساخت چند فیلم و سریال درام، به سراغ کمدی رفتم، برای این است که وقتی یک فیلمنامه اجتماعی دستت می گیری و هر دفتری هم که می روی، کلی به به و چه چه می کنند و بعد می پرسند : «هادی، سرمایه گذار چی؟ داری؟» می گویم سرمایه گذار اگر داشتم که تو را دیگر می خواستم چه کار؛ خودم می شدم تهیه کننده.برای «کارگر ساده نیازمندیم» خودم تهیه کننده بودم اما الان دیگر تهیه کننده، راغب نیست فیلم اجتماعی کار کند و من باید دو سال صبر کنم تا یک نفر را پیدا کنم، بعد قسطی پول بدهد، بعد فیلم را ببرم در اکران، آن وقت دو تا سانس به من می دهند 1 و 3 بعدازظهر، خب طبیعتا خود من هم سینمازده می شوم.

برای همین «کارگر ساده نیازمندیم» نمی دانی چه سختی هایی کشیدیم: بعضی از بچه ها، چک یک ساله گرفتند.خود من یک چهارم دستمزد «من سالوادور نیستم» که چند ماه قبل از این فیلم کار کرده بودم را بابت این فیلم گرفتم آن هم فقط برای کارگردانی. برای تهیه کنندگی اش هیچ چیزی نگرفتم.همه ما دلی کار کردیم.حتی بعد از «من سالوادور نیستم» دو، سه تا فیلمنامه اجتماعی درجه یک نوشتیم و بردیم ارشاد، اما رد شدند.

همین «کارگر ساده نیازمندیم» کلا رد شد. چقدر رفتیم و آمدیم و چقدر جلسات با اکبر نبوی داشتیم و چقدر ایشان مساعدت کرد. مثلا ارشاد می گفت چرا در این فیلمنامه، کارگرها در یک حرکت آنارشیستی می روند اجتماع می کنند؛ این را باید دیالوگ کنی. ببخشید، سینماست؛ کارگر برود پیش مامور کلانتری بگوید ببخشید اینها نامزد دوست من را گرفته اند. آن وقت این درام می شود؟ دوست دارم دوباره فیلم اجتماعی کار کنم؛ ان شاء الله قرار است از اواسط فروردین سال آینده یک کار اجتماعی درجه یک کار کنم که تهیه کننده اش هم خودم هستم.

کار این سریال 60 قسمتی تا نزدیک عید طول می کشد و پس از آن، به سراغ آن فیلم می روم.

کسی غیر از من در چیدمان دوربین دخالت ندارد. کارگردانی یعنی جای دوربینت مشخص باشد. «عاشقانه» را به این شرط کار کردم که باید همه سوپراستار باشند. سرمایه گذار پای من ایستاد. بین گزینه ها گفته بود که من کارگردان «من سالوادور نیستم» را می خواهم. در همان دو، سه ماه اول اکران «من سالوادور نیستم» بالای 50 پیشنهاد داشتم؛ هر روز در چند دفتر قرار داشتم و خیلی فیلم ها از آن جنس به من پیشنهاد شد که کار نکردم تا رسیدم به «آینه بغل».

آخر چه کسی را سراغ دارید که بعد از «من سالوادور نیستم» می آید فیلمی با حال و هوای «کارگر ساده نیازمندیم» را می سازد و بعد هم اثری چون «عاشقانه» را کار می کند؟ نگاه فیلمساز را ببین؛  فضای «کارگر ساده نیازمندیم» لوکیشن های شوش، میدان خراسان، لب خط، بعد یک دفعه در «عاشقانه» زندگی بالا شهری را می بینی. آن در می آید، این هم در می آید؛ نمی گویم ضعف ندارند اما من همه شعور و دانش و تجربه ام را در هر کارم پیاده می کنم. «من سالوادور نیستم» باید آن شکلی ساخته می شد؛ این طوری نبود که من به آن فکر نکنم. برای آن فیلم هم من فکر کردم اما آنجا از نوع خودش و قواعد خاص خودش را داشت.آن فیلم فقط باید یک کار می کرده و آن اینکه، اصلا نباید به مرد پیام می داد.الان اگر بخواهی به مردم پیام بدهی، بلند می شود دقیقه 10 از سالن بیرون می رود. آن فیلم 16 میلیارد فروخته؛ به هر قیمتی هم نفروخته؛ بازیگر شلوارش را درنیاورده.

من آن کار را دوست داشتم هر چند که در مسیر فیلمسازی من نبود ولی کارگردانی که «یکی می خواد باهات حرف بزنه» می سازد، «کارگر ساده نیازمندیم» می سازد، می آید یک اثر کمدی می سازد که تمام رکوردهای سینمای ایران را می شکند و پرفروش ترین فیلم تاریخ سینمای ایران می شود هر چند که بعدش آمدند و رکورد ما را زدند که من خیلی از این بابت خوشحالم چون این اتفاق در سینما، جریان ساز شد.ط رف آمد به من گفته که من 10 سال سینما نرفته بودم بعد آمد «من سالوادور نیستم» را دید، بعد از «50 کیلو آلبالو» استقبال کرد، «ابد و یک روز» را دید و همینطور سینما رفتن برایش عادت شد.

کارگردانی را به اندازه خودش، کار سختی می دانم، یک کارگردان به اندازه خودش باید تئوریسین باشد. باید مهندسی دکوپاژ بلد باشد، باید بازیگردانی بلد باشد، باید از فیلمبرداری بداند و . . . تمام اینها در کارگردانی است. خیلی از کارگردانان ما ضعف دارند؛ پول می دهند به نویسنده که اسمشان را بگذارند نویسنده. من فیلمنامه ای نوشتم بعد به یک نویسنده گفتم یک نگاهی به آن بینداز، بعد اسمش را زدم نویسنده کار. در همین «کارگر ساده نیازمندیم» پدرام کریمی نویسنده بود. من از مراحل اول نگارش، کنار او بودم.این طور نبود که فیلمنامه کامل را به من بدهند و من فردا صبحش بروم سر صحنه.در تمام مراحل با هم به نتیجه رسیدیم.

«خداحافظ بچه» بهترین سریال سال شد؛ بهاره رهنما بهترین بازیگر نقش مکمل زن شد، آتیلا پسیانی بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد. مهراوه شریفی نیا بهترین بازیگر نقش اصلی زن شد، شهرام حقیقت دوست که با آن سریال، دوباره احیا شد، نامزد جشن حافظ شد. آن سریال در زمان خودش، سر و صدای زیادی به راه انداخت.خیلی از بازیگران در رودررویی با من می گویند ما دیگر نمی خواهیم فیلم های شانه تخم مرغی کار کنیم و می خواهیم در آثار اجتماعی مثل «کارگر ساده نیازمندیم» بازی کنیم.فیلمنامه این فیلم، سه سال دست من بود؛ سه سال چرخیدم و در آخر هم تمام عوامل و بازیگران را به صورت رفاقتی آوردم.این فیلم را با 500 میلیون تومان بستم و کل کار را در 40 جلسه گرفتم اما برای چند فیلم می توانم 3 سال صبر کنم.

گاهی یک سریال به پستت می خورد که به نسبت، پول بهتری می گیری؛ من هم باید هزینه های زندگی ام را تامین کنم. من نیامدم خودم را فدای هنر کنم، هیچ وقت خودم را فدای هنر نمی کنم اما کم فروشی نمی کنم. وقتی قرار است فیلم یا سریالی بسازم، اول مردم را لحاظ می کنم بعد، جشنواره و جایزه را هم دوست دارم.

الان برای «عاشقانه» 13 نفر از بچه ها در جشن حافظ، نامزد شدند خب طبیعتا یک شعوری پشت کار بوده؛ کستینگ و… را چه کسی انجام داده؟ خب این هم کارگردانی است. کارگردانی فقط این نیست بروی بگوئی 3، 2، 1 و خط فرضی را نشکنی. اینها آخرین مرحله است. کارگردانی انتخاب فیلمنامه است، انتخاب بازیگر است و . . .

من زمانی هم که تله فیلم کار می کردم، تله فیلم هایم جزو کارهای خوب تلویزیون بود. چند شب پیش یک کارگردانی به من گفت: تو ماشاءالله تازه «عاشقانه» را تمام کردی، بعد «آینه بغل» را ساختی، حالا هم داری یک سریال 60 قسمتی کار می کنی.تو چه انرژی ای داری. گفتم من، هر روز که می روم سر صحنه، انرژی ام را تقسیم می کنم برای همان روز. من الان نگاه نمی کنم که قرار است 60 قسمت بسازم. الان در پیش تولید، فقط به کستینگ فکر می کنم. روز اول فیلمبرداری، می روم سر صحنه، فقط به سکانس های روز اولم فکر می کنم. این طوری که با برنامه ریزی بروی جلو، کارت درست انجام می شود.اما خیلی کارگردان ها هستند که یک سال روی فیلمنامه وقت می گذارند و 8 ماه می روند سر میز مونتاژ، بعد فیلم را می بینی، هیچ چیز نیست بعد می روند استراحت هم می کنند.

آثار من به اندازه خودش تعلیق دارد. گاهی فیلمی می سازی که اساسش مبتنی بر تعلیق، کشمکش، قتل، گره گشایی و… است که برای گسترش داستانت به این سمت می روی. اما گاهی قصه ای می سازی بر مبنای روابط آدم ها. قصه «عاشقانه»، قصه «کارگر ساده نیازمندیم»، قصه «یکی میخواد باهات حرف بزنه»، قصه «قرنطینه»، قصه «زندگی جای دیگری است»، اینها قصه‌هایی هستند که مبتنی بر روابط آدم ها و کاراکترهاست. دنبال گول زدن مخاطب نیستم. دنبال آن هستم که آن روابط را در اجرا درست تعریف کنم؛ قصه‌هایی که مبتنی بر روابط آدم هاست.

مثلا قصه های اصغر فرهادی را نگاه کن، آیا در آنها صحنه اکشن می بینی؟ یک نمای عبوری از خیابان و ماشین می‌بینی، 70 درصد لوکیشن «جدایی نادر از سیمین» در خانه است، یک بار دیگر برو فیلم را ببین و نقشه خانه را برای من بکش. اصلا نشان می دهد خانه چه مدلی است؟

حالا فیلم های قدیم، اول می آیند یک لانگ شات از خانه را نشان می دهند، بعد می آیند حیاط را نشان می دهند، بعد کاراکتر می آید از پله ها بالا می رود، بعد پذیرایی را نشان می دهند که می رود در آشپزخانه یک لیوان آب می خورد.بعد می گویند ما باید جغرافیا را نشان دهیم؛ ما به جغرافیا بدهکار نیستیم، باید قصه مان را درست تعریف کنیم.

یوسف تیموری در فیلم من جایزه می گیرد، یکتا ناصر می رود تمام جوایز جشن منتقدان، جشن خانه سینما، سیمرغ فجر و… را می گیرد، مهراوه شریفی نیا در جشن حافظ جایزه می گیرد، 6 تا از بازیگران من در جشن حافظ نامزد دریافت جایزه شدند و 3 نفر آنها جایزه گرفت؛ خب آیا بخشی از این موفقیت ها شامل کارگردان نمی شود؟ قطعا بده بستان داریم.

ولی اینکه فکر کنی بگویم اینجا نباید اینطوری راه بروی و اینها نیست. نوع بازیگردانی من با همه کارگردان ها فرق دارد. ابداع خود من است. می آیم بازیگر خوب انتخاب می کنم و زیاد به او ور نمی روم. من بازیگردانی ام را در مرحله نگارش فیلمنامه انجام می دهم. وقتی نقش روی ورق در بیاید، بازیگر کاری جز خوب بازی کردن ندارد.وقتی بازی می کند، لذت می برد.

پشت صحنه اینقدر فضا را برای بازیگر شیرین و مفرح می کنم که در کنار متن خوب و میزانسن درست، همه چیز دیده شود. من بازیگردانی ام با جای دوربینم است. بهترین بازی ها وقتی جای دوربینت درست نباشد، دیده نمی شوند. من بازیگردانی ام سر میز مونتاژ است؛ فیلمی نساخته ام که از اول تا آخرش را خودم مونتاژ نکنم یا کسی که تدوین کرده، از اول تا آخرش را تمرین کردم.بحث فریم است.اساسا طوری نمی گیرم که تدوینگر بخواهد برای خودش مونتاژ کند.

من اصلا سر صحنه، نمایی نمی گیرم که در مونتاژ به کار نیاید ولی روی فریمش هم من بحث دارم.یک بخش بزرگی از بازیگردانی من، روی میز مونتاژ است، یک بخش بزرگی از بازیگردانی من، جای درست دوربینم است، یک بخش بزرگی از بازیگردانی من، این است که زیاد مزاحم بازیگر نمی شوم چرا، اگر نابازیگر باشد، آکسانش را هم به او می گویم ولی وقتی گلزار و بیات را می آوری، اینها قطعا بازی بلدند. فضا را برایشان درست می کنم، نقش را برایشان درست می کنم. موقعیت را به عنوان کارگردان درست انجام بدهی؛ میزانسن، لباس، پلان درست را بدهی، اینها بازیگردانی است. بازیگردانی این نیست که من مثلا به گلزار بگویم حالا صدایت را بالا ببر یا چطوری داد بزن، خب بازیگر اینها را می داند؛ حماقت یک کارگردان است که برود به بازیگرش بگوید چطوری حرف بزن چون من کارگردان به هزار چیز فکر می کنم اما بازیگر، فقط به نقشش فکر می کند. او نسبت به من مسلط تر است.کارگردان دو بار چیز بی ربط به بازیگر بگوید، اعتماد بازیگر سلب می شود.

 در ممیزی، خیلی پلان های هومن سیدی را زدند. اگر همان چیزی که از بازی سیدی گرفته شد، پخش می شد، خیلی بیشتر از این مورد استقبال قرار می گرفت. ما روی لحظه به لحظه اش فکر کردیم. هومن، سرشار از ایده است. همین هومن سیدی اگر با کارگردانی مواجه می شد که دست و بالش را می بست، هم بی انگیزه می شد و هم «پیمان» تبدیل به بدترین نقش سریال می شد.

بازیگردانی من در قبال هومن سیدی این بود که دستش را خیلی باز گذاشتم چون کارگردان است، چون بازیگر است و می فهمد و من هم حواسم بود. بازیگری نیست که بخواهد به قیمت زیر پا گذاشتن نقش های دیگر، نقش خودش را جذاب تر کند.واقعا به نقش خودش اضافه می کرد به نحوی که به نقش های دیگر لطمه نخورد.خب وقتی من یک همچنین بازیگری گیرم می آید، قطعا استفاده می کنم.کارگردانی و بازیگردانی من در قبال هومن سیدی این بود که اینقدر دستش را باز گذاشتم و اینقدر از ایده هایش، استفاده درست کردم که نقش پیمان شد بهترین نقش زندگی اش. چون درست بازی می کرد و وقتی درست بازی می کند، من زیپ دهانم را می بندم. خب این هم نوعی بازیگردانی است؛ بازیگردانی فقط این نیست که حتما یقه بازیگر را بگیری و بگویی حتما همین چیزی که من می گویم را انجام بده خب اگر اینطوری باشد، برو یک عروسک کوک کن بینداز جلوی دوربین.بازیگر ایده دارد، طراح بخش است.

الان که رقبای «عاشقانه» در جشن حافظ را می بینم، این تعدد نامزدی ها برای سریالم را طبیعی می دانم. مثلا در بخش سریال های ملودرام، ما با سریال های تلویزیونی مقایسه شدیم بالاخره چون ما در شبکه نمایش خانگی فعالیت داشتیم، کمی دست و بال ما بازتر از آنها بود. یک مقدار اجرا و بازی ها، بی پرواتر بود. این اتفاق باعث می شود کار در مجموع، بهتر دیده شود. وقتی تو دوازده سوپراستار در کارت می آوری، بالاخره کارگردانی اینها سخت است. همه آنها با من رفاقت داشتند، همه ما واقعا همدیگر را دوست داشتیم و در پشت صحنه، «عاشقانه» با هم کار کردیم ولی اتفاقا برای این کار، پیر من از درون درآمد چون وقتی بازیگرها همه حرفه ای هستند تو باید بلد باشی که چه وقتی بروی و نکته را به گلزار بگوئی، به مهناز افشار چه مدلی بگویی، به ساره بیات، هومن سیدی و… چه مدلی بگویی.

اینها هر کدام مدل های مختلفی دارند.اصلا همه چیز آنها باید رصد شود. اینکه وقتی یک بازیگر صبح سر صحنه حاضر می شود، چطوری برود در اتاق گریم، مهم است.من از صبح که از ماشین پیاده می شدند تا موقع رفتن، آنها را هدایت می کردم، حالشان را خوب می کردم و نمی گذاشتم حالشان جلوی دوبین خراب شود. من فقط لحظه ای که جلوی دوربین می آمدند، با آنها کار نداشتم. قبل از هر سکانس می نشستیم با بازیگرها و نقش را می خواندیم؛ هر دیالوگی که در کلیت کار مزاحمت ایجاد می کرد یا در دهان بازیگر نمی چرخید یا بازیگر با آن حال نمی کرد، می نشستیم خوشگل درستش می کردیم بدون اینکه کلیت تغییر کند تا فضا در بیاید. البته اگر مشکلات پشت صحنه نبود، «عاشقانه» خیلی بهتر از اینها می شد. خیلی فشار روی همه ما بود.

«عاشقانه» چند سری خوابید. یک دلیل آن، بی تجربگی بود. وقتی تهیه کننده با سرمایه گذار به مشکل می خورند، لطمه اش را همه گروه می خورند. من صبح می روم سر صحنه بعد تهیه کننده و سرمایه گذار سر مسائلی مشکل دارند مثلا سرمایه گذار می گوید من تا حالا یک میلیارد تومان به تو داده ام و اینها باید حسابرسی شود و می گویند کار یک هفته بخوابد تا تکلیف روشن شود. اینکه چه بین آنها گذشته، من ورود نمی کنم ولی آنچه بین آنها گذشت، به ما لطمه زد. خب با انرژی داری می روی جلو، یک دفعه کار می خوابد. هر دفعه که به عوامل زنگ می زدم، می گفتند هادی، نیائیم که کار یک هفته دیگر بخوابد. می آمدیم و ده روز بعد کار می خوابید. می گفتم بچه ها، این کار اعتبار و آبروی ماست، سرمایه گذار که کاری ندارد، یک پولی گذاشته که بر می دارد و کالایش را هم تبلیغ می کند، دلش برای سینما نسوخته، بیزینسش چیز دیگری است. ما که حرفه مان این است، مردم به ما بی اعتماد می شوند. ما 135 جلسه کار کردیم و با این بازیگران، 17 قسمت ساختیم؛ با دوربین الکسا، تک دوربین؛ همه چیز هم داشتیم: از شمال و شهرستان تا تهران و آن همه لوکیشن که حدودا هشت ماه و نیم درگیر بودیم که از این میزان، نزدیک سه ماه و نیم تا چهار ماه کار خوابیده بود.سه، چهار مرتبه کار خوابید وگرنه توزیع “عاشقانه”، قبل از عید تمام شده بود.

 اینکه سریال 15 قسمتی در نهایت به 17 قسمت رسید به این دلیل بود که چون کار در چند مرتبه خوابید و متناسب با آن، دستمزد بچه ها هم پرداخت می شد، هزینه ها بالاتر رفت. از قسمت دهم تا پانزدهم، یک بخش هایی از قسمت های 6 تا 10 را هم آورده بودیم. به ما گفتند اگر می شود دو قسمت زیادتر شویم که این دو قسمت، کل ضرر و زیان ما را جبران می کند. من هم گفتم به شرطی که با همه بچه ها تسویه حساب کنید. پول بچه ها را هم نقد دادند و ما هم با همان زمان کار کردیم. البته این به معنای آب بستن نیست بلکه فیلمنامه اضافه کردیم، کلیپ گذاشتیم، دادیم خواننده، ترانه خواند.

 نظر هر کسی محترم است. من اگر بخواهم حرف های نامربوط پشت سر سریال ها و فیلم هایم به من بر بخورد که دیگر وقتی برایم نمی ماند. الان در اینستاگرام من، صد نفر می گویند «عاشقانه» عالی است حالا یک نفر می آید فحش ناموسی می نویسد، من اگر بخواهم واکنش نشان دهم که درست نیست. یادم است وقتی در قسمت یازدهم، گیسو کشته شد، حرف های نامربوط زیادی به من زدند ولی من باید آمادگی این را داشته باشم همینطور که وقتی یک سریال می گیرد و مردم، در کوچه و خیابان می آیند با من کارگردان که قرار نیست دیده شوم، عکس می گیرند، خوشحال کننده است، از آن طرف، برخی عکس العمل هایی از این دست هم وجود دارد. مردم، خیلی باهوش شده اند و در شبکه های مجازی، همه چیز تو را دنبال می کنند.به هر حال برخی وانمود می کنند که «عاشقانه» چیز خیلی عجیب و غریبی نبوده، من هم به نظرم عجیب و غریب نبوده، ما آمدیم یک سری تابوها را شکستیم، یک سری خط قرمزها را با هوشمندی رد کردیم، یک سری لوکیشن ها و پلان هایی که مردم آرزویشان است و در رویاهایشان می بینند را به آنها نشان دادیم.

بخش خبری 20:30 با آن گزارشی که راجع ولنگاری فرهنگی کار کرد و بخشهایی از «عاشقانه» را با توهین نشان داد، بزرگترین تبلیغ را برای ما انجام داد؛ دستشان هم درد نکند.

ما برای «عاشقانه 2» بیشتر از ده، پانزده سرمایه گذار درجه یک داریم که به من مراجعه کردند که ما آماده ایم کار را شروع کنیم اما صاحبان معنوی کار، مهدی گلستانه و هومن کبیری هستند. آنها صاحب کار هستند؛ حتی من کارگردان و بازیگران و عوامل می توانند عوض شوند. اساس «عاشقانه» را با این فرض که پایانش مقدمه ای باشد برای شروع فصل جدید، بستیم.

وقتی داری «عاشقانه» می سازی، یعنی تولید برای مخاطب عام. من نمی گویم که به شعور مخاطب توهین شود ولی اگر بخواهی خیلی همه چیز را پیچیده کنی، آن راحتی که مخاطب در اجرا می بیند، به چشم نمی آید. مثلا پگاه به سهیل می گوید: برو دم در، پی پی سگ را جارو کن. موقع نگارش فیلمنامه، تهیه کننده به من می گفت: آخر مگر گلزار جارو بر می دارد، پی پی سگ را جارو کند؟ چرا نمی کند؟ بازیگر است. من با رضا صحبت کردم؛ بازیگر باهوشی است، فیلمنامه را می خواند و می بیند از قسمت هشتم به بعد، ورق بر می گردد؛ پیچش نقش است. اگر آنجا آن کار را نمی کرد، الان نقشش در نمی آمد و همه می گفتند عجب هیولایی شده این سهیل. درام این طوری شکل می گیرد.

من بهداد را آوردم، «زندگی جای دیگری است» را بازی کرد؛ هیچ کار ویژه ای هم ما نکردیم.همان حامد بهدادی که جاهایی که لازم است، اوور اکت بازی می کند، اینجا آمد روی اصول و روی قاعده، نقش یک آدم درون گرا را بازی کرد، بی نظیر هم بازی کرد. من این موقعیت را برایش فراهم کردم. جسارت کردم و گفتم حامد بیا این نقش را بازی کن. فیلمنامه را خواند و دید قصه، متفاوت است و نقش هم برایش متفاوت است و گفت من هستم. قطعا بازیگر هم دنبال نقش متفاوت است.

 بازخوردها برای «عاشقانه» بی نظیر بود که واقعا می توانست بیشتر شود. ما هیچ تبلیغاتی نداشتیم. از یک جایی، ما فقط کار را تمام کردیم.من با این ترکیب تهیه کننده و سرمایه گذار برای «عاشقانه 2» کار نمی کنم مگر اینکه اینها مشکلتشان حل شود و بعد هم در شرایط ویژه ای برویم در دل کار.

همه عوامل، اول پول را به صورت کامل می گیریم که اگر زرنگ باشند، همین اول کار، دستمزدها را می دهند چون در غیر این صورت، همان مشکل پیش می آید و یک مرتبه، کار دو ماه می خوابد که نه می دانی سر کار می آئی، نه می توانی به کار دیگری فکر کنی. به ما می گفتند دو روز تعطیل کنید که این موضوع حل شود؛ دو روز می شد یک ماه و نیم.بعد نمی گفتند که از الان، یک ماه و نیم کار تعطیل است که تو برنامه ریزی برای خودت انجام دهی.نه می توانستی از تهران خارج شوی و نه کار بخصوصی انجام دهی.این بلاتکلیفی خیلی بد است. بعد می آمدند می گفتند از این دو ماه، می شود شما یک ماهش را از ما نگیری.

 در «کارگر ساده نیازمندیم» آن جایی که در سکانس درگیری قدم با جهان، اسلوموشن نشان می دهم، به این دلیل است که می خواستم آکسان را بزنم. خشمش را نمی خواستم با دیالوگ نشان دهم. یک موقع است که تو باید خشمت را با دیالوگ نشان دهی که آنجا باید فحش ناموسی بیاید.باید ناسزاهایی گفت که در عصبانیت وجود دارد. من نمی توانم آنها را نشان دهم.می دانم در فیلمی رئال، یک مرتبه رفتم به سراغ اسلوموشن اما، این یک تکنیک است؛ یک راه در رو.

همه ما ادعای روشنفکری داریم اما در یک شرایطی، همه ما چاک دهانمان باز می شود. آن لحظات است که می شود سینما، می شود رئال. اما یک جاهایی، باید در بروی؛ وقتی دعوایی می شود، طرف یک مشت می زند صورت یارو می ترکد، ارشاد می گوید این صحنه را در بیاور چون منزجر کننده است.در «عاشقانه» به دستور ارشاد، موی یک سری بازیگران زن را باید روتوش می کردیم و موی یک سری دیگر را نباید می کردیم. یک سری را از قسمت 8 به بعد گفتند باید روتوش کنید. هومن سیدی تا قسمت ده سیگار می کشید.از قسمت ده به بعد گفتند کام گرفتنش را نیاور اما لحظه ای که دود سیگار را بیرون می دهد، اشکالی ندارد.

 «کارگر ساده نیازمندیم» قصه ساده ای دارد که حرف روز جامعه است.همیشه نظام فرادست و فرودست وجود دارد.این کار، به شدت لبه تیغی بود و می توانست یک کار خیلی معمولی باشد.من در سادگی اش، لایه های پنهانی هم می بینم.وقتی اسم فیلم است «کارگر ساده نیازمندیم» فیلم نمی تواند خیلی پیچیده باشد.البته پیچیدگی های خاص خودش را هم دارد اما من، آنها را هم ساده روایت کردم.اگر مخاطب، فیلم بین حرفه ای باشد در آن، کارگردانی می بیند. در آن خرابه ها و کوچه، پس کوچه ها، زیبایی می بیند.در همان کوچه های باریک، زوایای دوربین ما، بیخ دیوار نرفته. بازیگر ایستاده، من نیم رخ می گیرم تا مخاطب عمق کوچه را ببیند.برای هر قاب آن فکر کردیم.در کنار این، بازی های رئال، خیلی به کمک فیلم آمد. خود من وقتی برای اولین بار، فیلم را در جشنواره دیدم، گفتم دم بهرام افشاری گرم، چیزی که خواستیم، درآمده. بازیگر تئاتری است، تجزیه و تحلیل نقش را بلد است، آذری هم نیست.خیلی ها به من گفتند او باید سیمرغ می گرفت اما حتی کاندیدش هم نکردند.

 در «عاشقانه» ریسک بزرگ زندگی ام را انجام دادم. اگر با این همه بازیگر، جواب نمی گرفتم، تمام بود. فاتحه منوچهر هادی خوانده بود چون کسی که با اینها نتواند جمع کند، دیگر چه کاری می خواست انجام دهد. همه، انگ جنوب شهری را به من می زدند که چون من جنوب شهری هستم، فقط فیلم های پائین شهری را خوب می سازم و من عمدا «عاشقانه» را لاکچری ساختم.درست است بچه پائین شهرم اما فیها خالدون بالای شهر را هم دیده ام. سلولی می شناسمشان. من باید مردم شناسی بدانم، باید جامعه ام را بشناسم.من باید بدانم رویاهای مردم چه چیزی است؛ رویاهای مردم، ویلای لب آب، ماشین شاسی بلند و خانه شیک است.این سه تا، رویای مردم در ایران است.در این سریال، مردم رویاهایشان را می بینند؛ چیزهایی که آرزویشان است را با 5 هزار تومان می بینند؛ حالش را هم می برند.اینقدر ایرانی های خارج از کشور برای من کامنت می گذاشتند.تمام آنها عاشق «عاشقانه» هستند و آن را می بینند.اصلا این سریال در محافل عمومی، بحث روزشان است.اولین سریالی است که ما رویمان می شود جلوی خارجی ها نشان دهیم. حالا یک سری در داخل با این قضییه مشکل دارند که مثلا چرا آن نفر کراوات زده، فلانی چرا در خانه اش سگ دارد.اصلا همین سگ، اشک ما را درآورد. اینقدر از این سگ، پلان درآوردند.تصور می کردند می خواهیم ترویج سگ داری کنیم و در برابر این تصور می گفتند چرا اینها بچه دار نمی شوند که می گفتیم کمی صبر کنید، مشخص می شود چرا اینها بچه ندارند.

«کارگر ساده نیازمندیم» را به بیش از60 جشنواره جهانی فرستادیم.اگر آنجا هم جایزه نگیرد، دیگر اشکال از منوچهر هاد” است. من خیلی سخت شروع کردم و خیلی بی پشتوانه بودم الان به جایی رسیدم که یک مقدار راحت تر می توانم یک فیلم را راه بیندازم. ولی الان نمی خواهم مثل فیلمسازانی شوم که در اواخر زندگی شان، محتاج پول بازنشستگی و اجاره نشین هستند. من اول باید خانه و زندگی ام را تکمیل کنم تا غم نان نداشته باشم. اینطوری هم نیستم که طمع کنم. من یکی، دو سال دیگر، هر سال یا دو سال یک بار، فیلم می سازم و بر می گردم به سینمای خودم از جنس «یکی می خواد باهات حرف بزنه» و «زندگی جای دیگری است» یک سال روی یک فیلمنامه کار می کنم. شاید 15 نفر را بیاورم و به آنها پول بدهم و بنشینیم 6 ماه بحث کنیم تا یک فیلمنامه بنویسیم.

 سینمای ایران با «آینه بغل» غافلگیر می شود. خیلی ساده و بیشتر به «کارگر ساده نیازمندیم» شبیه است؛ یک زوج فقیر داریم و یک زوج پولدار. تقابل نظام سرمایه داری و نظام فرودست است که کل فیلم بر اساس این تقابل پیش می رود.