ادعای یک رسانه اصلاح طلب⇐ شبکه خانگی تمام محصولات را به مانند بستنی و لواشک عرضه میکند!!!

ویدیوکلوب-نمایش خانگی

نمایش خانگی: شبکه نمایش خانگی در این سالها با رشد ویدیورسانه هایی در بخش خصوصی کوشیده به نوبه خود هم در عرضه محصولات ایرانی و هم نسخه دوبله آثار خارجی به عنوان مدیومی موثر خود را بنمایاند با این حال نگاه رسانه ها به خصوص رسانه های سیاسی به این مدیوم همچنان با سوءتفاهم همراه است.

به گزارش سایت خبری-تحلیلی «نمایش خانگی» از جمله چنین نگاههایی را به تازگی در یادداشتی می بینیم که به قلم یاشار نورایی در روزنامه اصلاح طلب «شرق» منتشر شده و در آن با نادیده گرفتن لااقل برخی از فعالیتهای مثبت موسسات شبکه خانگی کلیت شبکه زیر سوال رفته است؛ دلیل اصلی این نقد هم آن است که چرا محصولات شبکه خانگی بدون درجه بندی کیفی و تفاوت قیمت به بازار عرضه نمی شوند بدون آن که نویسنده از آن بگوید که همان درجه بندی هایی که دو دهه قبل در سینما وجود داشت در نهایت چه سودی به مخاطب رساند که حالا بخواهیم همان مسیر را در شبکه خانگی پی بگیریم.

متن یادداشت «شرق» را بخوانید:

تنقلات فرهنگی

در تحلیل پدیده‌های فرهنگی، اولین خاطره مواجهه با این پدیده برایمان زنده می‌شود. برای هر شخصی آنچه نمایش خانگی نامیده می‌شود، تأثیر متفاوتی در زندگی‌اش داشته و برای من از همان سال‌های ورود ویدئو و ممنوعیت آن در دوران کودکی، فیلم‌دیدن در خانه، دریچه‌ای به جهانی دیگر بود. تصاویر بدکیفیت و بعضا پرپرش و پاره‌پوره فیلم‌هایی که فرد «فیلمی» هر هفته می‌آورد، گویای تلاش مخفی ساکنان سرزمینی بود که از یک حق طبیعی یعنی تماشای فیلم‌های روز جهان و ایران، در شرایط مطلوب خانگی محروم شده بودند. درست یادم هست که با رفع ممنوعیت مالکیت دستگاه ویدئو و بازشدن ویدئوکلوب‌هایی که فیلم‌های مجاز کرایه می‌دادند، شبکه خانگی به معنای درستش در ذهنیت ایرانی شکل گرفت و معنی یافت. در رقابت میان فیلم‌های غیرمجاز که بدون سانسور و حذف به دست مردم می‌رسیدند، فیلم خارجی سانسورشده که به شکل رسمی عرضه می‌شدند، خواهان نداشت و بعید می‌دانم که هنوز هم بتواند بخش قابل توجهی از حجم عرضه را در شبکه خانگی به خود اختصاص دهد.

جماعت ایرانی با توجه به دریافت تاریخی‌اش از جنس اصل و تقلبی و بی‌اعتمادی به صافی‌ها که پخش عمومی محصولات فرهنگی از آن رد می‌شوند، فیلم سانسوری را موجودی ناقص‌الخلقه می‌بیند که نقص عضوش مانع پذیرفتنش می‌شود و رفتن او به سمت خریدن محصولات شبکه خانگی دلایل دیگری دارد که درادامه خواهد آمد. مشکل اصلی شبکه خانگی نظام پخش آن است که به عنوان جایگزین سبد خالی خانواده‌ای که به سینما نمی‌روند عمل می‌کند و نه مکمل آن. واقعیت این است که به دلایل گوناگون، مانند پراکندگی جغرافیایی تالارهای نمایش فیلم، قیمت بالای بلیت سینما، کیفیت پایین فیلم‌ها، تبلیغات نادرست و حمایتی (به‌خصوص در تلویزیون که دیگر عادی شده فقط تبلیغ یک‌سری فیلم دولتی را بکند)، بسیاری عادت سینمارفتن از سرشان رفته است. برای همین برخورد اولیه با فیلم نه در تالار نمایش و تماشای فیلم روی پرده، بلکه در خانه و برای گذران وقت یا سرگرم‌شدن در حین انجام کارهای دیگر اتفاق می‌افتد.

ساختار پخش ویدئویی و خانگی در کشورهای دارای صنعت تکامل‌یافته سینما بر دو اساس یعنی عرضه فیلم‌هایی که در سینما (بیشتر به دلیل کیفیت و بودجه) نمایش داده نشده‌اند یا تکمیل نسخه سینمایی در قالب یک مجموعه دارای توضیح و تفسیر و کتابچه و پشت صحنه شکل گرفته است. در آنجا بیشتر برای کسانی که فرصت تماشای فیلم را روی پرده از دست داده‌اند یا فیلمی اصلا اکران عمومی نداشته، پخش خانگی هویت و معنی پیدا می‌کند.

اما در ایران، خرید فیلم بیشتر به عنوان یک اتفاق جانبی است. در بقالی هستیم و بقال برای رندکردن خرید عمده‌مان، سی‌دی فیلم جدیدی را که آمده به خریدمان اضافه می‌کند و ما خوشحال از اینکه با پنج هزار تومان هم خودمان و هم آشنایان می‌توانند فیلم ببینند، از گرفتن این محصول امتناع نمی‌کنیم. برای درک بهتر رویکرد ایرانی نسبت به شبکه خانگی، دقت کنیم که این جمله «صبر می‌کنم سی‌دی‌اش به بازار بیاید» به‌ندرت در کشورهایی که بلیت سینما نسبت به درآمد عمومی ارزان است و عادت فیلم روی پرده‌دیدن از سر مردم نیفتاده شنیده می‌شود، ولی در ایران بسیاری از روی بی‌اعتمادی به کیفیت فیلم‌ها و کمبود وقت و پول و حوصله‌نداشتن، ترجیح می‌دهند فیلم را بر صفحه کوچک نمایشگر ببینند تا پرده بزرگ سینما.

همین نوع برخورد عملا پخش خانگی را به امری حاشیه‌ای با ریسک مالی و کیفی کم برای بیننده و خریدار تبدیل کرده است. جنس ارزان تولید ارزان می‌طلبد و سطح انتظار مصرف‌کننده را هم پایین نگه می‌دارد. شاید به‌همین‌دلیل است که اکثر این فیلم‌ها در جلدهای بد کاغذی بسته‌بندی می‌شوند که با بازکردن سر جلد نصف آن پاره می‌شود و انبوه تبلیغات قبل از فیلم اصلی یا حتی در میان آن و اینکه نمی‌توان این تبلیغات را رد کرد و به‌زور باید آنها را دید، هرآنچه باید در سالن سینما اتفاق می‌افتاده را به‌اجبار بر بیننده تحمیل می‌کنند.

زمانی قسمت‌های ویژه دی‌وی‌دی‌های ایرانی تنها شامل چند عکس فیلم و پروانه نمایش و احیانا اطلاعات دست‌اندرکاران می‌شد و به‌ندرت مانند دی‌وی‌دی‌های خارجی، پشت صحنه‌های جذاب، توضیح و تفسیر صوتی فیلم در این دی‌وی‌دی‌ها وجود داشت که عادت خریدن نسخه ویدئویی فیلم محبوب را جا بیندازد و در حال حاضر هم به‌ندرت قسمت‌های ویژه پرمایه‌ای در نسخه‌های مخصوص نمایش خانگی می‌توان یافت.

مبتکر اصطلاح «تنقلات فرهنگی» که نمی‌دانم کیست، احتمالا این اصطلاح را برای رد پدیده‌هایی به کار برده که آگاهانه برای گذران وقت و سرگرمی صرف ساخته می‌شوند. اما شبکه خانگی با نظام فعلی پخش‌اش، عملا تمام این محصولات را به تنقلاتی تبدیل کرده که خریدار مثل بستنی و لواشک آنها را تهیه و مصرف می‌کند! این که فیلم‌های بد و ضعیف، مستقیما روانه‌ شبکه خانگی شوند، در همه کشورهای جهان مرسوم است. اما عرضه فیلم‌ها در مراکز خرید یا فروشگاه‌های بزرگ، حداقل با تجربه‌ای که من داشته‌ام، در یک کشور غربی براساس شهرت و عنوان و فروش بالای فیلم در سینما انجام می‌شود.

البته فروشگاه‌های ارزان فیلم‌های درجه دو و سه را با قیمت بسیار پایین می‌فروشند و تفاوت چندیورویی خود نشان‌دهنده فاصله کیفیت فیلم‌هاست. اما در ایران به لحاظ قرارگرفتن این فیلم‌ها در بقالی و گوشه پیشخوان و قیمت یکسان یک فیلم درجه سه با یک فیلم خوب، عملا سلیقه مصرف‌کننده و نگاه او به سمت تمایز کیفی کشیده نمی‌شود و هرچه آنجا باشد را مانند همان تنقلات که گفتیم، می‌خرد. چندی پیش که داشتم قفسه فیلم‌هایم را مرتب می‌کردم تا یک‌سری از فیلم‌ها را رد کنم، دیدن انبوه فیلم‌های عمدتا مهم ایرانی با جلدهای نازیبا و زشت حالم را بد کرد. اگر خود این فیلم‌ها محصول سلیقه‌اند، از آن سلیقه در بسیاری از بسته‌بندی‌ها و تصاویر روی جلد اثری باقی نمانده است. حتی به عنوان یک مجموعه‌دار سینمادوست، کمتر دیده‌ام دوستان و نزدیکان من، آرشیوی منظم از فیلم‌های محبوبشان در قالب‌های فعلی تهیه کرده باشند. انگار این فیلم‌ها با ازجلددرآمدن و تماشاشدن، مانند خوراک تاریخ مصرف‌داری که خورده باشیم، تمام می‌شوند!

در غیاب یک ساختار منسجم و بسته‌بندی و عرضه درست و تفکیک‌شده، راهنمایی نیز برای شناخت محصولات شبکه خانگی وجود ندارد. اگر قسمت‌های یک سریال هر هفته و در یک روز مشخص به بازار می‌آیند، به‌ندرت می‌دانیم وقت ورود فیلمی به شبکه خانگی که چندی قبل روی پرده بوده در چه تاریخ است! نقدها و نوشته‌های تحلیل درباره فیلم‌ها هم عملا معطوف و محدود به نمایش سینمایی فیلم‌هاست و برخلاف کشورهای دیگر که مجلات مخصوص شبکه خانگی، با بخش نقد و بررسی محصولات عرضه‌شده در این شبکه این امکان را به مصرف‌کننده می‌دهند که بداند چه چیزی می‌خرد، در ایران اکثر این فیلم‌ها با کیفیت نازلشان به شکل ناگهانی و بدون هیچ بازخوردی به فروش می‌رسند. در نتیجه تمام این فیلم‌های ارزان و بی‌کیفیت، همچون چیپس و تنقلات در گوشه‌ای انبار می‌شوند تا جای خالی کیسه خرید مصرف‌کننده را پر کنند یا پس از یک‌بار دیدن به گوشه‌ای پرتاب و دور انداخته شوند.

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید